جلسه چهاردهم از دوره چهل و ششم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی ستارخان به استادی پهلوان محترم مسافر ابوالفضل، نگهبانی مسافرحمیدرضا و دبیری مسافر ماهان با دستور جلسه "وادی دوم و تاثیر آن روی من" چهارشنبه 10 اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:

هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی نهد. ما الان برای درمان مواد به کنگره آمده ایم شاید یک سری برای درمان مریضی های لاعلاج به کنگره بیایند و این بزرگترین لطف خداوند می باشد. بیرون از کنگره هم من خودم را خیلی قهرمان حساب می کردم و صبح که از خانه بیرون می آمدم به این فکر می کردم که چرا مردم اینقدر می دوند تا از همدیگر سبقت بگیرند و مال دنیا را جمع کنند، ما هم به آنها نگاه می کردیم و می دویدیم، ولی وقتی انسان به کنگره وارد می شود، تفکرش تغییر می کند و یاد می گیرد که به پشت سرش نگاه کند. هستی ما را به اینجا آورده است تا کاری که ازما بر می آید انجام بدهیم و "حس ارزشمندی" پیدا کنیم. اگرما بخششی انجام می دهیم این دست خداوند است که از آستین ما بیرون می آید و همان دستی است که ما را به کنگره هدایت کرده است.


ما اگر فکر کنیم که با بخشش از مال و دارایی مان کم می شود، اینطور نیست.هرجایی که انسان بتواند خدمت کند، باعث می شود حالش خوب بشود. خداوند را سپاسگزاری می کنم، از آقای مهندس سپاسگزاری می کنم که یک مکانی را ایجاد کرده اند تا ما بتوانیم استفاده اش را ببریم. همین جاست که همه با راستگویی به یکدیگر زمینه های رهایی دیگران را فراهم می کنند. یک زمانی من برای یک مورد خیلی کوچک با دیگران تنش داشتم ولی الان دیگر آن تنش های درونی را ندارم و پایه و اصل این را در بخشش می بینم که با همه بسیار با صبر و مهربانی رفتار میکنم، حتی با خانواده خودم. خداوند می گوید بهترین راه، صراط مستقیم است. قبل از کنگره ما همه جا را می گشتیم تا راهی پیدا کنیم تا بتوانیم یک شبه راه صد ساله را برویم غافل از اینکه آن راه فقط صراط مستقیم بوده است. اگر درختی در باغ میوه ندهد، بعد از مدتی آن درخت را از ریشه در می آورند. هستی هم با ما همین رفتار را خواهد داشت و اگر بخواهیم حال خوب داشته باشیم باید برای هستی مفید باشیم، خدمت کنیم و ببخشیم. من با بخشش تازه فهمیدم چه اتفاقی درکنگره برایم افتاده است و تابحال و قبل از کنگره هیچ کاری نسبت به دریافتی که داشته ام نکرده ام.ما بدهکار به کنگره هستیم و وقتی که در کنگره می بخشیم تازه تشنه میشویم، تا دوباره ببخشیم. خدا را شکر که اینجا هستم. من بیشترین تاثیر را از راهنمای خودم گرفتم و وقتی ایشان پهلوان شدند گویی دوباره متولد شده اند و من هم دنباله رو ایشان شدم و حس و حال ایشان را یکی یکی درک کردم. هر راهنمایی به رهجوی خود شنا یاد می دهد تا در کنگره شناور باشد و در زندگیش موفق شود.
در ادامه انتخابات نگهبانی روزهای چهارشنبه برگزار گردید که مسافر افشین به عنوان نگهبان جلسه انتخاب گردید:


تایپ: مسافر حمیدرضا
عکس: مسافر امیرحسین، مسافر بهنام
انتشار: مسافر بهنام
مرزبان کشیک: مسافر پیمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
103