پنجمین جلسه از دوره چهل و چهارم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی دانیال اهواز به استادی همسفر زحل، نگهبانی همسفر فریبا و دبیری همسفر بهشته با دستور جلسه «وادی دوم و تاثیر آن روی من» در روز دوشنبه ۸ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
وادی دوم با این جمله آغاز میشود: “هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچکدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.” این جمله برای من خیلی روشنکننده بود. من همیشه فکر میکردم بیارزشم، بودنم فایدهای ندارد و اصلاً چرا باید تلاش کنم؟ ولی این وادی به من نشان داد که من بههیچوجه بیدلیل و بیهوده خلق نشدم. اگر در این دنیا هستم، پس حکمتی پشت این بودن هست، و باید برای کشف آن دلیل، خودم را رشد بدهم و تغییر کنم. وقتی گفته میشود ما به هیچ نیستیم، یعنی من، با همه ضعفهایم و اشتباههایم، هنوز هم ارزشمندم. حتی اگر خودم، خودم را نادیده بگیرم، حقیقت تغییر نمیکند. این جمله باعث شد بفهمم که باید در مسیر آموزش و تکامل حرکت کنم، باید از انسان ناپخته و بیثبات، تبدیل به انسانی متعادل شوم. انسانی که مثل بید با هر بادی نلرزد، و این فقط از طریق آموزش عملی و کاربردی ممکن است، نه فقط شنیدن و دانستن سطحی.
راستش من سالها در کنگره بودم ولی نه به شکل اصولی. فقط جسمم آنجا بود، اما فکرم، رفتارم و باورم هنوز خارج از مسیر بود. آموزشها را میشنیدم ولی اجرا نمیکردم. تا اینکه در نقطهای از زندگی قرار گرفتم که هرچی تلاش میکردم به در بسته میخوردم. از زور و اجبار و التماس هم نتیجهای نمیگرفتم. همهچیز در زندگیام قفل شده بود و حال روحیام به شدت خراب شده بود. احساس پوچی و ناامیدی کاملاً وجودم را گرفته بود. در آن شرایط، با کوچکترین حرفی از اطرافیان از تعادل خارج میشدم. کنترل خودم را نداشتم. ولی کمکم آموزشهای کنگره باعث شد بفهمم که این بحران، خودش یک نشانه است. یعنی باید تغییری در درون من اتفاق بیفتد. اینکه بدانم چیزی مفت و مجانی به دست نمیآید. باید برای خواستههایم بهای واقعیشان را بپردازم. با تحمل سختی، با صبر، با آموزش، و با مسئولیتپذیری نسبت به خودم و زندگیام.
در یک دورهای از زندگی، تمام حسهایم منفی شده بود. اما آموزشهای کنگره به من یاد داد که مشکلات، همیشه هستند و قرار نیست تموم شوند. هنر من این است که بتوانم با وجود همهی این چالشها، تعادلم را حفظ کنم. بجای جنگیدن بیثمر با شرایط، باید آنها را بپذیرم و دنبال راهحل باشم. با تفکر درست، با آرامش، با حرکت در مسیر صراط مستقیم، و با تکیه بر ارزشها، میتوانم خودم را بسازم. حالا دیگه باور دارم که پایان شب سیاه، سفید است. شاید مسیر آسان نباشد ولی روشن است. من برای بیهودگی نیامدم. حالا میفهمم که حضورم هدف دارد و باید از این فرصت زندگی برای رشد کردن استفاده کنم. هر قدمی که برمیدارم، اگر در مسیر ارزشها باشد، من را به انسانی تبدیل میکند که خودم بتوانم بهش افتخار کنم.
رهایی لژیون جونز(تغذیه سالم)


مرزبان کشیک: همسفر زهرا و مسافر مهدی
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زینب( لژیون یکم)
تایپ و ویرایش: همسفر فاطمه رهجو راهنما همسفر مریم( لژیون یازدهم)
ویراستاری: همسفر ملیکا نگهبان سایت
ارسال: همسفر فروغ مرزبان خبری
همسفران نمایندگی دانیال اهواز
- تعداد بازدید از این مطلب :
200