English Version
This Site Is Available In English

هر قفلی کلیدی دارد

هر قفلی کلیدی دارد

《مشارکت مکتوب اعضای لژیون نهم》

همسفر زهرا:

من قبل از ورود به کنگره۶۰، هر روز که می‌گذشت در تاریکی‌ها فرو می‌رفتم و با ناامیدی بیشتر این سوال را هر روز از خودم می‌پرسیدم که؛ چرا به این دنیا اومدم؟ برای چه خلق شده‌ام که این همه سختی را تحمل کنم؟ و فکر می‌کردم این سرنوشت و تقدیر من است؛ باید با آن زندگی کنم تا روز مرگ. نه راه پس داشتم و نه راه پیش. در ذهن خود به بن‌بست عظیمی رسیده بودم. هیچ وقت شادی را حس نمی‌کردم. آرامش نداشتم. تمام ذهنم تسخیر افکار مخرب شده بود. همیشه با همه جنگ داشتم و از زمین و زمان گله‌مند بودم؛ اما بعد از ورودم به کنگره۶۰، آموزش‌های کنگره به من آموخت که برای انجام هر کاری باید اول فکر کنم. کنگره به من آموخت که هر قفلی کلیدی دارد و هر مشکلی راه‌حلی و این گونه نا‌امیدی من را به امید تبدیل کرد. امید؛ یعنی تا هستی می‌توانی تغییر کنی. امید؛ یعنی بدانیم که خداوند همواره ما را دوست دارد و در کنار ما است. کنگره به من آموخت که باید بدانم که بیهوده آفریده نشده‌ام. نه تنها من؛ بلکه آفرینش هیچ مخلوقی به جهت بیهودگی نبوده است؛ چرا‌که خداوند من، انسان را به عنوان اشرف مخلوقاتش و جانشین خود بر روی زمین خلق کرد و به من اختیار داد تا بر سر دو راهی‌ها مسیر خود را درست انتخاب کنم.

همسفر سهیلا:

همانطور در وادی یکم آموختم؛ باید در مسائل زندگی تفکر و اندیشه داشته باشم و در وادی دوم آموختم؛ هیچ موجودی و هیچ انسانی جهت بیهودگی به این دنیا پا نگذاشته و هر انسانی در هر مقامی که دارد و یا هیچ مقامی هم نداشته باشد در درون خود فرمانروا است و توانایی‌هایی دارد. با تفکر و اندیشه می‌تواند به خوبی از آن استفاده کند و این آموزش را در کنگره گرفتم و پی بردم می‌توانم مسیر درست را پیدا کنم و خودم و توانی‌هایم را بشناسم.

ویراستاری و ارسال: همسفر مهری رهجوی راهنما همسفر پروین (لژیون هفتم) نگهبان سایت 

همسفران نمایندگی قیدار

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .