در دل تاریکیهای زندگی، جایی که امید رنگ میبازد و باور به تواناییها خاموش میشود، نوری از درون میتابد؛ نوری که وادی دوم کتاب عشق آن را برایم روشن کرد:"هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند."
در ابتدا، شاید این جمله برایم صرفاً یک گزارهی فلسفی به نظر میرسید، اما با گذشت زمان و تکرار تجربههایی از شکست، ناامیدی و دوری از خودم، متوجه شدم که این وادی در حقیقت یک دعوت است؛ دعوتی برای بازگشت به خود، برای باور کردن خود و برای نجات دادن خود با دست خود.
من آموختم که در مسیر خوب شدن حالم، هیچکس به اندازهی خودم نمیتواند نجاتدهندهام باشد. اطرافیان، راهنماها و خانواده همه میتوانند کمک کنند، اما اگر من نخواهم، اگر من خودم را لایق تغییر ندانم، هیچ نیرویی نمیتواند تغییری در من ایجاد کند. وادی دوم، به من یاد داد که "فکر کردن به خود" اولین قدم نجات است.
تا پیش از فهم عمیق این وادی، بیشتر به دنبال مقصر بودم؛ جامعه، گذشته، همسر، خانواده و یا حتی مواد مخدر. اما وادی دوم به من آموخت که وقت آن رسیده مسئولیت افکار، احساسات و اعمالم را خودم بپذیرم. این مسئولیتپذیری نه بار سنگینی بود، بلکه نوری شد برای دیدن تواناییهایم.
وادی دوم مرا به یاد عشق ورزیدن به خود انداخت؛ نه از روی خودخواهی، بلکه از روی احترام به انسانی که درون من زنده است. انسانی که زخم خورده، اما هنوز ایستاده و اگر به خودش فکر کند، میتواند برخیزد، رشد کند و بدرخشد.
امروز به لطف درک وادی دوم میدانم که من مهم هستم و تا وقتی من به خودم فکر میکنم و برای بهتر شدنم حرکت میکنم، جهان هم به یاریام خواهد آمد. این وادی برای من نه فقط یک اصل آموزشی، بلکه یک بیدارباش بود؛ یک زنگ برای بیدار شدن از خواب غفلت.
تایپ: راهنمای تغذیه سالم همسفر سپیده
رابط: همسفر راضیه، رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم)
عکس: همسفر سهیلا، رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیوندوم)
ویرایش: همسفر معصومه، رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیونسوم)
ارسال: همسفر فاطمه، رهجوی راهنما همسفر منصوره (لژیونهفتم)
همسفران نمایندگی صادق قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
113