English Version
This Site Is Available In English

مشکلات زندگی علت ناامیدی نیست

مشکلات زندگی علت ناامیدی نیست

جلسه هشتم از دوره‌ی هیجدهم، از کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی قیدار، با استادی مسافر عباس، با نگهبانی مسافر مرتضی و با دبیری مسافر حمید، با دستور جلسه "وادی دوم و تاثیر آن بر روی من" سه‌شنبه ۰۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد

سلام دوستان عباس هستم یک مسافر، از لژیون مرزبانی، ایجنت محترم و همین‌طور از راهنمای عزیزم آقا مسعود تشکر می‌کنم که این فرصت را در اختیار من قرار دادند تا بتوانم خدمت کنم. 

اما در مورد دستور جلسه" وادی دوم و تاثیر آن بر روی من" که با سر فصل زیبای، هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم، آغاز می‌شود و به من یادآوری می‌کند که خداوند از خلقت من یک هدفی داشته و یک مسئولیتی بر عهده من نهاده است. 

من امروز که در کنگره حضور دارم با کمک راهنمای عزیزم آقا مسعود و آموزش‌های کنگره به حس و حال خوبی دست یافته‌ام و این حس و حال تاثیرات زیادی در زندگی روزمره و کار من داشته است و این وادی به ما می‌گوید که ناامید نباشید و اگر در زندگی خود ناامید باشید همین امر سبب خواهد شد که هیچ انگیزه‌ای برای ادامه مسیر خود نداشته باشیم. 

برای خلاصی از این دو راهی باید نقش خود را در جهان هستی بیابیم و در بالا بردن توانایی خود بکوشیم تا بتوانیم مشکلات خود را از مسیر زندگی کنار بزنیم. 

اگر احساس پوچی و بیهودگی به ما دست می‌دهد، علت آن است که اعتماد بنفس خود را بخاطر تفکر و افکار غلط در مسیر ضد‌ارزش‌ها قدم گذاشته‌ایم و سلامت جسم و روان خود را از دست داده‌ایم. در این وادی به ما تذکر می‌دهد تا به درستی به هستی نگاه کنیم و خلقت و خلقت انسان را بشناسیم تا بتوانیم دیدگاه خود را تغییر دهیم و به حیات خود ارزش قائل باشیم.

من در سال هشتاد و هفت برای اولین بار در شهر زنجان مواد مصرف کردم و در محلی که کار می‌کردم اکثر کارکنان آنجا مصرف‌کننده بودند و مواد مخدر را هم به راحتی به دست می‌آوردند. سرپرست کارگاه مرا به یک چایی دعوت کرد و بعد از خوردن چایی به من تریاک تعارف کرد که بساط منقل و بافور پهن بود و با اسرار او من برای اولین بار مواد مصرف کردم ولی یک حرف او را فراموش نمی‌کنم که به من گفت کسی که مثال شیر وارد این مجموعه شود، مثال روباه از اینجا خارج می‌شود، من در آن لحظه متوجه حرف او نشدم و بعد از گذشت یک مدتی که من گرفتار اعتیاد شدم به حرف او رسیدم که دیگر راه چاره‌ای برای من نمانده بود. این شروع برای من به گونه‌ای شد که دیگر هدفی برای فردای خود نداشتم. 

مدت پانزده سال از یک مصالح ساختمانی وسایل می‌خریدم و در این مدت پانزده سال حتی یک بار هم نزد او برای حساب و کتاب نرفته بودم و این هم جزئی از تخریب مواد بود که هیچ چیزی برای من اهمیت نداشت و با ورود به کنگره و آموزش‌های راهنمای خوبم توانستم به رهایی برسم و این بندها را یک به یک از دست و پای خود باز کنم و به این نتیجه رسیدم که باید در زندگی نقش خود را بازی کنم و در هیچ موردی ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خود مقایسه نکنم. 

برای اینکه بتوانم از آموزش‌های کنگره بهره‌مند شوم باید در جلسات حضور داشته باشم که اگر اینگونه نباشد شاید دوباره به مصرف مواد روی آورم. از اینکه به حرف‌های من گوش کردید، متشکرم. 

تایپ: مسافر علی، لژیون مرزبانی 

عکس، درج و ارسال: مرزبان خبری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .