English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده – باید از تجربیات گذشته به نحو درست استفاده کرد

گروه خانواده – باید از تجربیات گذشته به نحو درست استفاده کرد

جلسه نهم از دوره اول کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی‌ غزالی‌ مشهد به استادی دستیار اسیستانت ورزش همسفر معصومه، نگهبانی همسفر منیره و دبیری همسفر الهام، با دستور جلسه «وادی دوم( مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد؛ هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم) و تأثیر آن روی من»، روز دوشنبه ۸ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.


 

خلاصه سخنان استاد:


به نام خالق زیبایی‌ها، ابتدا از نگهبان همسفر منیره بسیار سپاسگزارم که اجازه دادند در این جایگاه باشم و در کنار شما آموزش بگیرم، همچنین سپاس ویژه دارم از  همسفر اعظم بابت این که این جایگاه حق ایشان بود؛ اما به من اجازه دادند تا در کنار شما باشم و از مشارکت‌های شما استفاده کنم.
به نظر من معصومه دستور جلسه امروز یعنی وادی دوم، به دو بخش تقسیم می‌شود؛ معصومه قبل از کنگره و معصومه بعد از کنگره.

تنها چیزی که از پیش از کنگره به یاد دارم و هیچ ربطی هم به سفر مسافرم ندارد، این است که من فردی بسیار ناامید و با اعتماد به‌نفس خیلی پایین بودم.

زمانی که خانم اعظم تماس گرفتند و برای امروز مرا دعوت کردند از ایشان سؤال کردم که دستور جلسه چیست؟ گفتند وادی دوم، خیلی تلاش کردم که بگویم نه؛ اما حسی به من گفت هرجا باشی دستور جلسه دوباره برمی‌گردد و پیدایت می‌کند.
از نظر من همیشه باید در حال آموزش‌دیدن باشیم. ما باید از ستون‌هایی که به‌عنوان وادی‌ از آن‌ها یاد می‌کنیم استفاده کنیم. یکی از این ستون‌ها آگاهی است. کافی‌ست اندکی از آن دور بشویم و یا حس‌هایت بالا و پایین بشود، اصلاً فرقی نمی‌کند که ۲۰ سال در حال آموزش گرفتن باشی، ۱۰ سال آموزش گرفته باشی یا تازه‌وارد کنگره شده باشید. به نظر من آموزش‌های کنگره به صورتی است که جاری است و ما باید همین‌طور ادامه‌دار آموزش‌ها را داشته باشیم. به‌محض اینکه قطع بشود، یادمان می‌رود که واقعاً چه کسی هستیم؟ فقط کافی است چند جلسه از کنگره دور باشیم.
قبل از کنگره من صبح تا شب کاری می‌کردم که بخوابم یا بیدار بشوم و روزم را تمام کنم، به یاد دارم که در سن ۱۶ سالگی یا ۱۴ سالگی اقدام به خودکشی کردم درصورتی‌که هیچ مشکل خاصی هم نبود. پدر و مادرم با همدیگر جنگ داشتند، پدرم بددل بودند. من همیشه بین آن دو نفر قضاوت می‌کردم؛ اما موفق نمی‌شدم. به اتاق خودم می‌رفتم و با آن‌ها غذا نمی‌خوردم، تنها در اتاق بودم و افسردگی شدید گرفته بودم. مراحل طی می‌شد، می‌خواستم درس بخوانم نمی‌گذاشتند و می‌گفتند دختر نباید درس بخواند، خلاصه ادامه پیدا کرد و ازدواج کردم.
تا زمانی که وارد کنگره شدم و از آموزش‌هایی که گرفتم فهمیدم من بی‌دلیل به این کره خاکی نیامده‌ام؛ حتی آن کرم هم که آقای مهندس می‌گویند آفریده شده و  به درد یک کاری می‌خورد. چند سالی که در کنگره بودم دیدم که من در یک‌سری از مسائل خیلی مشکل دارم. راهنمایم  توصیه خیلی جالبی کردند و فرمودند: امکان ندارد در همه مسائل موفق باشی و باید یاد بگیری که اگر ناامید هم می‌شوی، خیلی در عمق ناامیدی نروی؛ یعنی از تجربه‌ای که از گذشته‌ داری به نحو درست استفاده کنی.
در کنگره این را آموختم که وقتی ناامید و خسته می‌شوم به آموزش‌های کنگره پناه ببرم. آموختم که جهان ذهنی‌ام را به‌سرعت با صدای آقای مهندس یا با صدای استاد امین و آموزش‌هایی که در کنگره است عوض کنم. به‌نوعی جاخالی‌دادن به نیروهای منفی؛ زیرا نیروهای منفی واقعاً بسیار قوی‌اند.
خانم شانی حرف قشنگی می‌زنند که، راهنما وقتی در جایگاه راهنمایی قرار می‌گیرد، باید پوست بیندازد تا چیزی یاد بگیرد و به رهجو آموزش بدهد. من هر جایگاهی را  طی کردم همین‌گونه بوده است. در هر جایگاهی قرار گرفتم، فقط شرایط سخت‌تر ‌شد. اتفاقات و حادثه‌های وحشتناک اول برای خودم رخ می‌داد تا ببینم تحمل آن‌ها را دارم؟ آیا می‌توانم با این ناامیدی‌ها کنار بیایم؟ در هر جایگاهی که باشی امکان دارد یک اتفاق یا حادثه بزرگ‌تر برایت پیش بیاید و آزمون‌وخطا داریم، به نظر من زندگی کلاً به شکلی است که همه ما باید آزمون و خطاها را هر بار با یک نوع آگاهی طی کنیم.
ستون دوم وادی‌های کنگره ۶۰ حرکت از ناامیدی به امیدواری است. امیدوارم برای تک‌تک ما این‌گونه باشد که هیچ‌وقت از چرخه آموزش‌های کنگره دور نباشیم، بتوانیم آموزش‌ها را به‌خوبی و درستی فرابگیریم و خداوند کمک کند تا یادمان نرود که چه کسی و کجا بوده‌ایم و در چه شرایطی قرار داشته‌ایم. همیشه می‌گویم فقط خداوند هیچ‌وقت من را به حال خودم رها نکند.
ابتدای آموزش‌های کنگره است و امیدوارم سال بسیار خوبی داشته باشیم. امیدوارم عزیزانی که در شعبه غزالی هستند سالهای بعد در جایگاه‌های بالاتر باشند، آزمون‌ها را با موفقیت طی کنند و روزبه‌روز شعبه‌ پربارتری داشته باشید. ممنونم از اینکه با سکوت خود به حرف‌های من گوش کردید.


مرزبانان کشیک: همسفر معصومه، مسافر حسین
تایپ: همسفر سونا رهجوی راهنما همسفر سودابه (لژیون اول)
ویرایش و عکاسی: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سودابه (لژیون اول)، دبیر سایت
ویراستاری و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سودابه (لژیون اول)، نگهبان سایت
گروه سایت همسفران نمایندگی غزالی مشهد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .