دراین وادی فهمیدم باید بدانم هیچ موجودی بیهوده خلق نشده ،پس هر کدام برای کاری و رسالتی خلق شده ایم.اول باید از خودم بپرسم از کجا آمده ام آمدنم بهره چه بود؟
این سوال را در تما م سطوح زندگی باید از خودمان بپرسیم.
وادی دوم امید و امید واری را به ما نوید میدهد و واقعا اگر به درستی تفکرکنم وافکار و اندیشه مخرب رابه درون خودم راه ندهم هیچ موقع احساس ناامیدی به من دست نمیدهدیک جمله معروف هست که می گوید: همواره باید کاری برای انجام دادن داشته باشیم.آن چیزی که سطح انرژی را پایین می آورد و باعث بسته شدن حس و لذت بردن و برخورداری از لحظات سرشار از شادی و موفقیت و امید می شود راکد ماندن است .حرکت وتلاش کردن به نوعی خدمت به هستی ودرتعادل ماندن است .زندگی مانند دوچرخه سواری است که برای حفظ تعادل همواره باید رکاب زد.ناامیدی در یکی از محکم ترین ابزارهای شیطان است.پس هرچه حس یأس و ناامیدی بیشتر در وجودمان باشد ابزار بهتری برای شکست خود به شیطان داده ایم و امید آخرین چیزی است که در انسان میمیرد.
پس باید اول در زندگی هدف خود را مشخص کنم هدفی که بخاطر هر لحظه با مسائل زندگی بتوانم روبرو شوم وبه شوق آن، روز را شروع کنم و تلاش نمایم و شب رابه پایان برسانم باید ببینم چه کاری برای انجام دادن دارم چه کارکنیم که برای آن پا به هستی گذاشتم.چه کاری کنم که ارزش زیستن و زندگی کردن را دارد؟ هدف و مقصد خودم را باید در راستای خدمت به بندگان و خانواده وفرزندانم انجام دهم و به تمام مخلوقات عشق بورزم .بندگی خداوند را به جا آوردن در خدمت به خلق خداست.با عشق ورزیدن و صحیح زندگی کردن و در صراط مستقیم قدم گذاشتن می توانم انسانی خوب و مفید باشم.
نوشته و تایپ: مسافر امیر لژیون سوم
تنظیم: مرزبان خبری مسافر مهدی
- تعداد بازدید از این مطلب :
59