همسفر فریبا از لژیون دوم
گاهی اوقات در زندگی ما با مشکلات و مسائل گوناگونی روبهرو میشویم و ذهنیتی که در ما شکل میگیرد؛ این است که زندگی برای ما دیگر تمام شده و هیچچیز اهمیتی ندارد، اما این یک توجیح است برای اینکه ما هرچه بیشتر در تاریکی و ناامیدی غرق شویم و باعث میشود که اعتمادبهنفس خود را از دست بدهیم. آقای مهندس همیشه از طبیعت الگوبرداری کردهاند و نگاه ما را به طبیعت معطوف میدارند که اگر به هستی نگاه کنیم در مییابیم که هیچچیزی وجود ندارد که بیهوده قدم به هستی گذاشته باشد. خداوندی که انسان را خلق کردهاست او را بر سر دو راه ارزشها و ضدارزشها قرار داده و این خود انسان است که با اختیاری که در وجود او نهاده شده میتواند یکی از این دو راه را برگزیند و بر این موضوع باید آگاه باشد که همیشه مورد حمایت قدرت مطلق قرار میگیرد. وادی دوم وادی امید و ناامیدی است و میگوید: «بعد از سیاهی شب خورشید عالمتاب طلوع خواهد کرد» و همیشه باید از ناامیدی به دور باشیم و امیدوار به حیات خود ادامه دهیم.
همسفر میترا از لژیون دوم
موضوع دستور جلسه وادی دوم و تأثیر آن بر من است. این وادی به ما میگوید: «ناامید نباشیم». دلیل اینکه فکر میکنیم بیهوده به این دنیا پا گذاشتهایم؛ پیدا نکردن فلسفه وجودی خودمان، ناامیدی و توقف میشود، باید حرکت کنیم و توانایی که در وجودمان است را پیدا کنیم، به آن بها بدهیم و تمام مشکلات را از سر راه برداریم تا تغییر ایجاد شود.
همسفر شهلا از لژیون دوم
وادی دوم با پیام بسیار زیبای خود، ما را در مقابل این نقشه نیروی منفی، تجهیز و آماده میکند. وادی دوم به ما میگوید: «هیچ مخلوقی در این جهان و در این هستی به جهت بیهودگی خلق نشده است»، همه و همه از ریزودرشت و از اول تا آخر، همه دارای نقش و عملکرد خاص خودشان هستند که هیچچیزی نمیتواند جای آن نقش و عملکرد را پر کند. همه ما دارای خصوصیات و تواناییهای خاص خودمان هستیم که نظیر آن وجود ندارد. هر یک از ما، نسخهای منحصربهفرد از قدرتها و تواناییهایی هستیم که خداوند به ما داده است.
همسفر الهه از لژیون دوم
این وادی به ما یادآور میشود که هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمیگذارد، هیچ یک از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. بهنظر من هر فردی که در این دنیا قدم به حیات میگذارد، هدفی دارد و هیچ مخلوقی بیهوده نیست؛ حتی اگر خودمان بر این باور باشیم که ارزشی نداریم. زمانیکه انسان پا به عرصه هستی گذاشت، نیروی مافوق او را بر سر دوراهی قرار داد: یکی راه تاریکی و ضدارزشها و دیگری راه روشنایی و ارزشها و انسان با نیروی اختیار خود یکی را انتخاب میکند. اصولاً انسان تاریکیها را برای پی بردن به عظمت روشناییها تجربه میکند؛ زیرا جهان بر مبنای اضداد بنا شده است. اگر توانستیم از این گذرگاهها عبور کنیم، آن زمان تبدیل به یک انسان کارآزموده خواهیم شد و به آسایش، آرامش و صلح خواهیم رسید. ما در هستی تنها و بدون پشتیبان نیستیم و نیروی برتر ما را یاری میرساند.
همسفر لیلا از لژیون دوم
وادی دوم به ما یادآور میشود که حتی کوچکترین موجودات هم بیهدف خلق نشدند، چه برسد به انسان که اشرف مخلوقات است. شاید میتوان گفت: موضوع این وادی بهگونهای امید و ناامیدی است. از آنجا که همه حالات ما با تفکر آغاز میگردد؛ بنابراین وقتی به ضدارزشها فکر کنیم، کمکم از صراطمستقیم خارج میشویم تا جایی که ضدارزشها تبدیل به ارزش میشوند و تفکر انتخاب شده بهتدریج تبدیل به تصویر ذهنی و زندگی جاری ما میگردد، چه بسا بهتر است که ما با امید و تفکر مثبت و سازنده به زندگی نگاه کنیم تا در صراطمستقیم قدم برداریم.
همسفر گلاره از لژیون دوم
اگر به هستی نگاه کنیم هر چیزی با نظم و ترتیب فوقالعادهای آفریده شده است. هر انسانی که به این دنیا آمده یک رسالتی دارد: برای مادر شدن، معلم شدن و همسر شدن و ... قبل از کنگره مدام با خودم دعوا داشتم که چرا به دنیا آمدهام؛ چرا با یک مصرفکننده زندگی میکنم و ... اما با آمدن به کنگره فهمیدم که خداوند هیچ مخلوقی را بیهوده نیافریده است. این وادی ما را از پوچی و ناامیدی نجات داده است و به امیدواری سوق میدهد. از روزی که در کنگره آموزش گرفتم آرامش قلبی خاصی پیدا کردهام و مطمئن هستم خداوند هیچ بندهای را به حال خودش رها نمیکند و این ما هستیم که باید به دنبال آموزشها برویم و در زندگی بکار بگیریم.
همسفر نگار از لژیون دوم
وادی دوم به ما میگوید: «که هیچ موجودی در جهان جهت بیهودگی خلق نشده است و همهچیز و همهکس طبق برنامه از پیش تعیینشده خلق شدند». اگر گاهی احساس پوچ بودن به ما دست میدهد؛ علت آن است که اعتمادبهنفس خود را دراثر تفکرات غلط و حرکت در مسیر ضدارزشها از دست دادیم. اگر نگاهی به هستی و خلقت خود بیندازیم و مسیر خود را تغییر دهیم تا در صراطمستقیم قرار بگیریم، آن وقت دیدگاه ما هم تغییر میکند و برای خود و حیات خود ارزش قائل میشویم. اگر باور داشته باشیم که بیهوده خلق نشدیم، آنگاه زندگی آرام و شیرین خواهیم داشت. با الهام گرفتن از وادی دوم، من به خودباوری رسیدم و پی بردم که یک موجود اضافه نیستم و خداوند را برای همهچیز شاکرم.
همسفر نسرین از لژیون دوم
وادی دوم به ما میآموزد که هیچ مخلوقی بیهوده خلق نشده است و تمام مخلوقات دارای نقش خاص در جهان هستند که هیچکدام جایگزین دیگری نیست! همه ما دارای توانایی و خصوصیات خاص خود هستیم و خداوند هر یک از ما را منحصربهفرد خلق کرده است. انسان موجود قوی است که خداوند نیروهای عظیم را به ما عطا کرده است و به همین خاطر نیروهای منفی تمام توان خود را بهکار میگیرند تا انسان را به بیراهه بکشانند. شکست انسان توسط خود او صورت میگیرد. نیروهای منفی با استفاده از حس ناامیدی موتورهای تولیدکننده نیروهای انسان را خاموش میکنند و این حس ناامیدی بهقدری خطرناک است که ممکن است انسان دست به خودکشی بزند. اگر به لگوی کنگره۶۰ دقت کنیم، مثلث درون دایره را میبینید که تمثیل حرکت از پایینترین نقطه است، مانند وضعیت یک مصرفکننده موادمخدر که میخواهد سفر خود را برای رسیدن به درمان و جبران تخریبها را با وجود سختیهای فراوان آغاز کند.
همسفر ثریا از لژیون دوم
از وادی دوم «تفکر» در حال عبور هستیم و شاید برای ما روشن شده باشد که بسیاری از مسائل مادی و معنوی را از دست دادهایم یا در حال از دست دادن هستیم. گاهی خود را به هیچ پنداریم و این نوع تفکر موجب بیشتر فرو رفتن در تاریکیها است. اگر به جهان بنگریم خواهیم دید که هیچچیز بیهوده پا به عرصه هستی نگذاشته است. اصولاً انسان تاریکیها را برای پی بردن به عظمت روشناییها تجربه میکند و اگر از تاریکیها جان سالم به در برد، آنگاه تبدیل به انسان کارآزموده و رها خواهد شد. در بدن انسان میلیاردها سلول وجود دارد که هر کدام متشکل از سیستم عظیم هستند؛ بنابراین درمییابیم که انسان فرمانروای این جهان است و برای اینکه فرمانروایی لایق باشیم؛ باید مشکلات را بشناسیم و با در نظر گرفتن پارامتر زمان آنها را حل کنیم.
همسفر معصومه از لژیون دوم
در وادی دوم تفکر مطرح شده است و برای انسان اولین قدم است تا زمینهساز رسیدن به صلح و آرامش شود به همین دلیل ما با تفکر درمییابیم که هیچ مخلوق خداوند بیحکمت نیست و هر آنچه در جهان است هدفمند میباشد و شاید ما انسانها قادر به درک حکمت مخلوقات نباشیم، مثل کرم، مگس و ... . در هستی مخلوقات فراوانی وجود دارند که هنوز هم برای ما ناشناخته هستند و ما نمیتوانیم اظهار کنیم که چون من نمیدانم، پس وجود ندارد بهطور مثال: یک لاشخور! شاید من علت خلق آن را ندانم؛ ولی اگر این پرنده نبود که جسد حیوانات مرده را بخورد، اجساد این جانوران موجب بسیاری از بیماریهای و سرایت آنها به انسان میشد؛ بنابراین خداوند هیچچیز را بدون دلیل و حکمت نیافریده است؛ چه بسا خلقت انسان که اشرف مخلوقات است. ما انسانها اکثراً خود را گم کردیم و تنها چیزی که به آن فکر نمیکنیم، وجود خود ما است. برای یافتن خود راه بسیار مهمی را در پیش داریم، وقتی با تفکر و تلاش به راه خود ادامه دهیم، اصل خود را خواهیم یافت.
ما از روی نشانههایی که در کتاب خداوند ذکر شده و نیز نشانههای آفرینش انسان و سایر موجودات درمییابیم که «هیچ یک از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم». همه مسائل در درون و برون ما است و مثل قلههای آتشفشان هستند. کسیکه درون خود عشق و محبت را احساس میکند، میتواند همه را دوست بدارد برای مثال: کسیکه درختان را دوست دارد، هرگز آنها را قطع نمیکند یا کسیکه به انسانیت عشق میورزد، هرگز دارویی را که کمیاب است با قیمت گزاف به بیمارانی که به آن احتیاج دارند را نمیفروشد؛ بنابراین پایه محبت، شناخت و معرفت است. محبت و شناخت زمانی بهمرحله دانایی میرسد که آموزش ببینند، تجربه کسب کند و تفکر داشته باشد به طور مثال: من بهعنوان یک مادر اگر به فرزند خود رفتار صحیح با سایر انسانها و حیوانات و گیاهان را یاد ندهم، آن کودک از کجا این آموزشها را دریافت خواهد کرد؟ زمانیکه بتوانیم با عشق بلاعوض با تمام هستی رفتار کنیم آن زمان است که به مرحله تغییر، تبدیل و ترخیص رسیدیم.
ویرایش: واحد سایت
رابط خبری: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر حمیرا (لژیون دوم)
ارسال: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون پنجم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی بیستون کرمانشاه
- تعداد بازدید از این مطلب :
87