همه چیز بر مبنای معرفت، شناخت و آگاهی صورت میگیرد؛ اگر اینها مهیا نباشد؛ زندگی دچار مشکل و آسیب فراوانی می شود: مثال اینکه دو نفر که عاشق هم باشند؛ در اثر بدگویی دیگران و برداشت اشتباه، عشق آنها فروکش میکند و تبدیل به نفرت میشود.
شما عاشق فردی شدهای که بعد متوجه میشوید که همه گفتههای آن فرد دروغ بودهاست؛ اینجا چهچیز نقش مهم و اساسی دارد؟ شناخت و آگاهی نقش برجسته در رابطه با این مسأله دارد.
اگر در کنگره۶۰ به درمان رسیدیم؛ بهخاطر همین شناخت، آگاهی، اطلاعات و معرفت بود؛ اگر اینها نبود؛ هرگز به درمان نمیرسیدیم. اگر تغییر انجام بگیرد؛ ولی شعور، درک و معرفت بالا نرود؛ با شکست مواجه میشویم.
شناخت، معرفت و آگاهی در عشق نقش مهمی دارد. راهاندازی سیستم ایکس، یکی از واجبات است؛ اگر تعادل نداشته باشیم؛ هرگز به نتیجه نخواهیم رسید. بین مذکر و مؤنث چه اتفاقی می افتد که عاشق هم میشوند قبل از اینکه عاشق و معشوق مشخص شود؟ این امواج مثل چراغ در همه جا نور احاطه میکند؛ چون هنوز مشخص نشده است؛ وقتی مشخص شد آنرا دریافت میکند و یا برعکس به صورت خاص در میآید. نور چراغ قابل رؤیت است ولی نوری که عشق میتاباند؛ قابل دید و رؤیت نیست.
اگر سایهها وجود نداشته باشد؛ عشق وجود ندارد. سایهها همین قدرت مطلق، انسانها و جامدات و کلیه مخلوقین الهی هستند؛ بنابراین محبت دروازه ورود به قلب انسانها است.
مثلاً برای خشنودی خداوند به شما بگویند؛ هزار پرس غذا بپز و آنرا درون چاه بینداز؛ هیچ آنرا قبول نمیکنید؛ ولی بگوید همین غذا را بین هزاران نیازمند تقسیم کن، این سخن معقولی است؛ در نتیجه اینجا هم خشنودی خدا و هم خلق خدا است.
پس این سخن، کذب و گزاف است که عشق به قدرت مطلق کافی است و به مخلوقات عشق نورزیم. فردی سالها در گوشهای نشسته و عبادت و ذکر میگوید و هیچکار دیگری انجام نمیدهد و به هیچ دردی نمیخورد؛ سه روز معتکف میشود و برای پالایش و تزکیه خوب است یا از دوازده ماه سال، یک ماه در سال روزه میگیرد؛ پس همهچیز بر روی حساب و کتاب است.
در کتاب خدا آمده است که به همدیگر کمک کنید، قرض بدهید؛ این کار برای نیازمندان انجام میدهند؛ انگار که برای خدا انجام میدهند. دستهایی که به همدیگر کمک میکنند مقدستر از لبهای است که از صبح تا شب دعا میکنند. دعا در کنار عمل خوب است؛ اگر کسی بگوید من عاشق خداوند هستم؛ ولی به مردم آزار میرسانم این فرد در اشتباه کامل است.
عشق در دو مرحله است: عشق انسان به انسان و عشق انسان به خداوند است؛ اگر کسی این دو مرحله را داشته باشد؛ جانش را در راه هم میدهد تا بهای عشق را داده باشد؛ از سختترین گذرگاه هم عبور میکند؛ اگر نتوانست خداوند به او کمک میکند.
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون پنجم)
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه.ا دبیر سایت
همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد
- تعداد بازدید از این مطلب :
67