آقای مهندس مبدا را پیدا کردهاند؛ چون اندازهها را بلد بودند و بعد از آن تغییرات اتفاق افتاد. وقتی میخواهیم کاری را شروع کنیم؛ باید ببینیم اندازه ما چقدر است و نقطه مبدا خودمان را پیدا کنیم و ببینیم کجاهستیم یا میخواهیم کجا برویم. مثلا: سفر اولیهایی که تحت درمان هستند و شربت مصرف میکنند و روزه نمیتوانند بگیرند؛ باید ببینند نقطه تحملشان چقدر است، از آن ساعت شروع کنند. اگر روزه کامل شروع کنند سفرشان خراب میشود؛ چون باید انرژی ذخیره شدهشان را استفاده کنند تا فاصله آن چیزی که هستند با آن چیزی که میخواهند؛ باشند را پر کنند. در نتیجه با کمبود انرژی مواجه میشوند و خماری و مریضی و بدحالی به بار میآورند.
جامعهای که اندازهها را نداند، مبدأ را نمیداند و وقتی مبدا را نداند از انرژیهای ذخیره شده استفاده میکند و بعد شروع میکند از درون فرو ریختن. در ادامه راجع به داستانهای پیامبران فرمودند: داستان پیامبران در کلام الله بسیار مهم است؛ چون خود کلام الله میگوید: باعث تثبیت فواد میشود؛ یعنی آرامش دلها میشود. ویژگی پیامبران: ۱_ سختی زندگی پیامبران ۱۰ برابر مردم عادی است. ۲_ همه آنها خیرخواه مردم بودند. ۳_ سختیها را تحمل میکنند؛ یعنی از آنها امتحان گرفته میشود و وقتی قبول شدند به آنها رسالت داده میشود.
مطالبی که در کلام الله هست، ارزشش این است که برای زمان خاصی نباشد. مثلاً: قوم عاد، قومی هستند که هر چه از آیات الهی به آنها گفته میشود از کلمه جهد به معنی انکار استفاده میکنند. مثلاً به آنها میگویی، دروغ خوب نیست، غیبت خوب نیست؛ میگویند: نه خیلی هم خوب است من با دروغ به فلان جایگاه رسیدم. اولین ویژگیشان انکار است. نشانه دوم عصیان میکنند؛ یعنی سرکشی میکنند، در مقابل فرامین الهی داد میزنند؛ یعنی هم انکار میکنند هم داد میزنند و ویژگی سوم از کار و بار هر جبار عنیدی (سنگدل و زورگو) فرمان میگیرند. مثلاً: کارمند شخصی دارد میمیرد؛ میگوید وام بدهید به من تا بروم جراحی بکنم؛ میگویند: به من ربطی ندارد. اگر مردمان سرزمینی این ویژگیها را داشته باشند، میشوند قوم عاد و عذاب به آنها نازل میشود و عذابشان این است که شما را برمیدارد و کس دیگری را جای شما میگذارد؛ یعنی اگر حاکم باشد، شخص دیگر را جای ایشان میگذارد. اگر مردمان شهر باشند به آنها حمله میکنند و سرزمینشان را از آنها میگیرند این سرنوشت قطعی قوم عاد است.
کلمه ظلم به معنی تاریکی است، ظالم؛ یعنی کسی که تاریک میکند. تاریکی ابزار نیروی منفی است. نیروی منفی برای اینکه کارش را پیش ببرد به تاریکی نیاز دارد که حقایق را پنهان کند. پنهان کردن در نور امکانپذیر نیست. بعضی انسانها ظلمو هستند؛ یعنی دوست دارند خودشان را به انسانهایی که ظالم هستند نزدیک کنند و از آنها خوششان میآید و وقتی خود را به آنها نزدیک کردند دیگر از اولیا برای آنها کمکی نخواهد بود، مثل: گوشیهای دو سیم کارته که وقتی با یک خط صحبت میکنی، خط دیگر از دسترس خارج میشود. زمانی که با تاریکی صحبت میکنید، دیگر در دسترس نور نیستید تا به شما القای مثبت کند از دسترس خارج هستید و در نتیجه انسان شکست میخورد و ناکام میماند و در مرحله دوم اگر رفتید و از آنها پیروی کردید و فرمان گرفتید و لذت بردید جزء مجرمین هستید. ممکن است شخصی اطاعت بکند؛ ولی از روی ناچاری است و لذتی از آن کار نمیبرد و شخص مجرم محسوب نمیشود.
نویسنده: همسفر فرزانه رهجوی راهنما همسفر سپیده (لژیون هشتم)
ارسال: همسفر مهری رهجوی راهنما همسفر پروین (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی قیدار
- تعداد بازدید از این مطلب :
200