سومین جلسه از دوره چهل و پنجم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران با استادی راهنمای محترم مسافرابوالفضل، نگهبانی مسافرحمید رضا و دبیری مسافر منصور با دستور جلسه " ظرفیت ومسئولیت (قبله گم کردن)" شنبه 30 فروردین ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار نمود.
(11).JPG)
سخنان استاد
خداوند را شاکرم که در این جایگاه قرار گرفتم، تا خدمت کنم و آموزش بگیرم. ازگروه مرزبانی و تمام خدمتگزارن در شعبه تشکرمی کنم. دستور جلسه ظرفیت ومسئولیت و قبله گم کردن است؛ وقتی می خواهند به انسان مسئولیتی بدهند باید ظرفیت آن مسئولیت هم به آن شخص داده شودومعمولا در شعبه این کاررا خود سیستم انجام می دهد، اگرظرفیت هم نداشته باشد دراینجا چون درحال آموزش گرفتن است و انسان جاری است خیلی راحت و سریع میتواند این ظرفیت را به دست آورد وتعادل برقرارشود. اگر ظرفیت نباشد انسان از تعادل خارج میشود، خدمت درشعبه میتواند انسان را به تعالی برساند و رشد دهد ونداشتن ظرفیت باعث سقوط انسان میشود. خدمت کردن لبه باریکی برای انسان است؛ مخصوصا در ابتدا که انسان خدمت می گیرد، شاید فراموش کند که این اتفاق برای دیگران هم افتاده و قبله را گم کند و نداند که هدف اصلی از خدمت کردن و مسئولیت گرفتن چیست؟ باید در زمان خدمت، کاردرست را انجام داد و به دیگران کارنداشته باشد که دیگران چه کار می کنند. یک جمله در شعبه داریم که دوربین هر کسی فقط روی کارهاو رفتارخودش باشد. جناب مهندس فرمودند: هر کسی که در جایگاه خدمتی است و فکر می کند که اگر نباشد کار کنگره لنگ می ماند باید برود ویک هفته نیاید تا ببیند که در نبودش هیچ اتفاقی برای آن شعبه نمی افتد، شایدهم یکی دیگر بهتر این خدمت را انجام دهد. اگر شخصی درست خدمت کند به مقام بالاتر و مسئولیت دشوار تری خواهد رسید و اگر بلعکس باشد آن مسئولیت کوچک هم از دست می دهد.
(8).JPG)
دراین شعبه و جاهای دیگر هم داشتیم که مسافر قبله خود را گم کرد وباعث سقوط خودش شد. قسمت دوم دستورجلسه تولد مسافررحیم می باشد. وقتی رحیم وارد لژیون شد، من امیدی به درمانش نداشتم وباور نمیکردم که درسن بالا موفق شود که سفرکند. درابتدای سفر بسیار خشن وعصبی بود، کم کم به آن نزدیک شدم و متوجه شدم قبلا انسان موفق و کوهنورد خوبی بوده که اعتیاد همهچیزاو را گرفته است؛ درچنین مواقعی انسان وارد مرحله خشم میشود. بعد ازمدتی سفر کردن فرمان بردار شد و هرآنچه که لازم بود را گوش کرد و خیلی تغییرات در ایشان دیدم ومهربان و خوش اخلاق شد. خداروشکر این هم معجزه کنگره60 می باشد؛ انسان وقتی آموزش دید بهتر میشود و آرام آرام وارد عشق و محبت میشود.اکنون یک سال است درشعبه خدمت می کندو یک خدتگزار واقعی است. امیداورم در مراحل بالاترشال مرزبانی را دریافت کند و در ادامه مسیرهم خدمتگزار خوبی باشد وباقی بماند.
(10).JPG)
اعلام سفر:رحیم هستم یک مسافر آخرین آنتی ایکس مصرف تریاک، به روش دی اس دی با داروی اوتی 10 ماه و 5 روز سفر کردم،رهایی 1 سال و 2 ماه
آرزوی مسافر:رهایی همه سفر اولی ها
سخنان مسافر
قبل از ورود به کنگره وزن ایده الی داشتم؛ روزی که وارد کنگره شدم 56 کیلو بودم، اعتیاد فرمانبرداری را از من گرفته بود؛ انسانی که اعتیاد دارد همهچیز از او گرفته میشود. تنها دلخوشی من در زندگی همسفرم است، واقعاً برایم تلاش کرد هیچوقت مرا تحقیر نکردو در زندگی، هیچوقت هیچچیز برای من کم نگذاشت، اگر چیزی هم کم داشتم، برایم تهیه میکرد . روز اول که وارد شعبه شدم، برخورد خوب و گرم مرزبان وقت باعث ماندن من در کنگره شد. میخواهم بگویم، یک نگاه، یک سلام و یا یک برخورد گرم میتواند یک نفر را از تاریکی نجات دهد . در ادامه وارد لژیون 11 شدم، در نگاه اول، استاد خودم را شناختم و حسم درگیر شد. از خداوند خواستم که بتوانم فقط گوشبهفرمان راهنما باشم و دیگر بجایی و چیزی فکر نکنم حتی به زندگی و همسفرم و همان هم شد، خداوند کمک کرد و مطمئن بودم که موفق میشوم و بهجایی میرسم؛ آقا ابوالفضل خیلی به من کمک کرد. راهنمایان محترم، بدون هیچ چشمداشتی از زندگی و کارشان میزنند تا به رهجوها کمک کنند، بنده یک سال و دو ماه است که خدمت گذارم میخواهم بگویم: خدمت گذارانی که در حال خدمت هستند، به معنی واقعی کلمه، انسان هستند و از انسان بالاتر نداریم من مثل یک بچه کوچک گوشبهفرمان راهنما بودم از همان روز اول بانظم و انضباط بودم و در سه ماه اول سفرم، دبیر پارک شدم آقا ابوالفضل مثل یک پدر برای من بود و هست در آخر هم از همسفرم تشکر میکنم که بسیار برای من زحمت کشیدند؛ از یکایک شما دوستان سپاسگزارم.
- تعداد بازدید از این مطلب :
241