English Version
This Site Is Available In English

تغییر جسم، روان و ساختار زندگی

تغییر جسم، روان و ساختار زندگی

زمانی که به شروع مصرفم برمی‌گردم تنها چیزی که از آن زمان به یاد می‌آورم این بود که من یک انسان درگیر، پر از استرس، پر از حس ناامیدی و تنش بودم؛ هیچ شوق و ذوقی برای ادامه زندگی نداشتم. تنها کوله‌بار من ناامیدی و ترس بود. ابتدا تفننی شروع به کشیدن کردم و بعد از آن به مرور زمان به یک مصرف‌کننده نیکوتین واقعی تبدیل شدم؛ هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم که ۱۵ سال با خود این کوله‌بار مصرف‌کنندگی را حمل کنم. در سختی‌، خوشحالی، ناراحتی، غم، شادی و در همه شرایط تنها چیزی که به یاد می‌آورم مصرف کردن بود. اینکه یک سیگار را روشن کنم و بکشم.

خیلی روزها برای مصرف شوق و ذوق داشتم. تمام شوق و ذوق من بعد از رسیدن به خانه این بود که قرار است یکی دو تا سه تا پشت سر هم سیگار بکشم و تا شب که می‌گذشت می‌دیدم یک جا سیگاری دارم پر از ته سیگار! خیلی مواقع از خودم و از آن جا سیگاری خجالت می‌کشیدم؛ ولی دست خودم نبود. جسم من، روان من و روح من اجازه ترک کردن را به من نمی‌داد؛ زیرا آمده و جایگزین شده بود. جایگزین خیلی چیزهایی که شاید، باید در بدنم تولید می‌شد و وجود نداشت.

به همه این 15سال وقتی برمی‌گردم می‌بینم من جهان‌بینی نداشتم؛ اصلاً با چیزی به اسم جهان‌بینی آشنا نبودم. صرفاً شنیده بودم و فکر می‌کردم جهان‌بینی فقط در قالب دین است و تمام؛ درصورتی‌که جهان‌بینی زندگی من، درست زندگی کردن من و آگاهی من بود. خیلی مواقع از خودم از سیگار متنفر بودم سقوط آزاد می‌کردم؛ ولی باز خیلی بدتر از قبل برگشت می‌کردم و با شدت بیشتری مصرف می‌کردم. انگار ولع من برای مصرف بیشتر شده بود؛ ولی هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم روزی من عاشق سیگار شوم و به من کمک کند که من در مسیری قرار بگیرم و عضوی از کنگره ۶۰ شوم.

کنگره ۶۰ برای من مکانی مثل کعبه است؛ یک جای مقدس که در آن جسم، روان و ساختار زندگی من تغییر پیدا می‌کند. در گذشته کلمه‌ مسافر برای من یعنی سفر کننده از شهری به شهر دیگر و مهاجرت کردن؛ اما من امروز یک مسافر هستم و به درون سفر می‌کنم؛ از تاریکی به نور، از قهر به مهر و از ناامیدی به امیدواری. بهترین درس‌ها را من از کنگره ۶۰ گرفتم؛ بهترین و قشنگ‌ترین سخنان را از راهنمایم همسفر جلالی، آقای مهندس و آقای امین یاد گرفتم. فهمیدم که من مسافر نیکوتین چقدر خوشبخت بودم که مصرف‌کننده شدم و از طریق آن با کنگره ۶۰ آشنا شدم. این شاید بزرگترین دستاورد من در زندگیم است که من می‌توانم کوله‌بار خود را پر از امیدواری همراه با نور و آگاهی کنم و این جز با آموزش میسر نشد. با راهنمایی‌های راهنمایم همسفر جلالی که وجودشان  برای من سرشار از علم کنگره ۶۰ و تجربه است.

نویسنده: مسافر نیکوتین سمیرا رهجوی راهنمای ویلیام وایت همسفر جلالی، نمایندگی زاهدان
رابط خبری: مسافر نیکوتین مریم رهجوی راهنمای ویلیام وایت همسفر جلالی، نمایندگی فردوسی مشهد
ویراستاری و ارسال: مسافر نیکوتین زهرا رهجوی راهنمای ویلیام وایت همسفر مریم، نمایندگی سلمان فارسی
گروه همسفران ویلیام وایت کنگره ۶۰

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .