English Version
English

بزرگترین مسؤولیت یک سفر اولی ،برعهده خود اوست، مسئول رهایی و سفر خود.(نمایندگی میخک)

بزرگترین مسؤولیت یک سفر اولی ،برعهده خود اوست، مسئول رهایی و سفر خود.(نمایندگی میخک)

نهمین جلسه از دوره اول کارگاه‌های آموزشی - خصوصی خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی میخک، با استادی مسافر زری راهنما، نگهبانی مسافر مریم، و دبیری مسافر هانیه، با دستور جلسه "ظرفیت، مسئولیت، قبله گم‌کردن" روز دوشنبه ۲۷ اردیبهشت‌ماه رأس ساعت ۱۱:۳۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان زری هستم یک مسافر

دستور جلسه امروز: "ظرفیت، مسئولیت، قبله گم‌کردن" است. ظرفیت از ظرف می‌آید، یعنی گنجایش، اندازه یک لیوان آب را اگر در نظر بگیرید، بیشتر از حد و گنجایش لیوان، آب درون آن جای نمی‌گیرد.اگر بیشتر بریزیم سرریز می‌کند، سال دیگر هم که داخل این لیوان آب بریزیم همین‌قدر است و بیشتر از این نخواهد شد.

انسان تنها موجودی است که می‌تواند ظرفیت خود را افزایش دهد، اما خود انسان نمی‌تواند ظرفیتش را بیشتر کند و این خداوند عالم است که ظرفیت انسان را بزرگ می‌کند، و او را برای مسئولیت‌های آینده آماده می‌نماید، با آگاهی و آموزش‌هایی که انسان در طی دوران زندگی می‌بیند.

بزرگ‌ترین شانسی که ما آورده‌ایم این است که وارد کنگره شده‌ایم و یاد گرفتیم که در مسیر صراط مستقیم حرکت کنیم تا ظرف وجودی‌مان بزرگ شود.این ظرف وجودی وقتی بزرگ شود، من می‌توانم مسئولیت‌های بزرگی را بر عهده بگیرم، می‌توانم از پس آنها بر بیایم، اگر ظرف وجودی من کوچک باشد و راهنما شوم، آیا توان، تحمل و صبر در مقابل رهجو را خواهم داشت؟ من با یک نفر در ارتباط نیستم، بلکه با قشر زیادی در ارتباطم که از نظر روحی روانی در صور آشکار و صور پنهان، خیلی مسائل و مصائب دارند و این مسئله خودم هم تجربه کرده ام.

باید صبر من آن‌قدر زیاد شده باشد که مسئولیت یک رهجو را بتوانم بر عهده بگیرم. کسی که ایجنت یک شعبه است، ظرف وجودی‌اش آن‌قدر بزرگ شده که بتواند مسائل را حل‌وفصل کند بدون اینکه حالش خراب شود‌.

مسئولیت یک کلمه عربی است، از سؤال می‌آید، مسئول یعنی کسی که مورد سؤال قرار می‌گیرد، آیا منی که یک راهنما، مرزبان یا ایجنت هستم، یا هر سمتی دارم، زمانی که مورد سؤال قرار گرفتم، می‌توانم جوابگوی مسئولیتم باشم، آیا می‌توانم از پس این مسئولیت بربیایم، یا خیر!

من وارد کنگره ۶۰ شدم و هنوز هیچ دوره‌ای را نگذرانده‌ام، اگر به من یک خدمت بدهند، مثلاً خدمت مرزبانی، آیا می‌توانم از پس این مسئولیت مهم بر بیایم؟ منی که هنوز نتوانسته‌ام سفرم را تمام کنم و گره‌های پنهانی وجود خودم را برطرف کنم، مطمئناً نمی‌توانم! چون ظرف وجودی‌ام کوچک است، این مسئولیت از ظرفیت من بزرگ‌تر است، حالم بد می‌شود و اصطلاحاً قبله را گم می‌کنم.

وقتی من قبله را گم می‌کنم ،دچار گیجی و سردرگمی می‌شوم و نمی‌توانم مسائل را حل‌وفصل کنم. نمی‌توانم جواب سؤالات را پیدا کنم، متوجه نیستم اشکال کار کجاست، متوجه نیستم راه‌حل چیست، چرا که مسیر را گم‌کرده‌ام.

دقیقاً مثل آدمی که در بیابان گم شده است و نمی‌داند جهت کجاست! شمال، جنوب، غرب و شرق کجاست؟گیج و منگ است و این باعث می‌شود خشم بر وجودش غلبه کند، و آن موقع بر اساس عقل تصمیم‌گیری نمی‌کند، و این لحظه‌ای است که در خود و دیگران تخریب ایجاد می‌کند.

من از همه بهتر خود را می‌شناسم و با خودم فکر می‌کنم آیا از عهده این مسئولیت برخواهم آمد؟ اگر مسئولیت یک گروه را قبول می‌کنم، می‌توانم آن را راهبری کنم و به هدف و قله برسانم. آیا مسئولیتی که دارم حال خودم را خراب نمی‌کند؟ آیا از پس آن برمی‌آیم، دچار استرس و اضطراب نمی‌شوم. آیا می‌توانم به یک پایداری در رفتار و در صور پنهان و آشکار برسم و این مسئولیت را درست به اتمام برسانم.

هیچکس در این دنیا وجود ندارد که مسئولیتی نداشته باشد، هر کسی در زندگی یک مسؤولیت دارد، بزرگترین مسؤولیت یک سفر اولی ،برعهده خود اوست، مسئول رهایی و سفر خود.

در وادی چهارم می‌گوید؛ مسئولیت بر عهده خود من است، یکی از چیزهایی که در کنگره یاد می‌گیرم این است که؛ ظرف وجودی من کم‌کم با آموزش و آگاهی و به اذن خداوند بزرگ می‌شود تا من مسئولیت، خودم را بر عهده بگیرم و وقتی بتوانم از این امتحان سربلند بیرون بیایم، آن زمان می‌توانم تبدیل بشوم به مسئولی که می‌تواند خدمتگزار خوبی باشد.

تایپ: مسافر مرضیه لژیون دهم میخک
ویرایش: مسافر مهسا راهنما
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .