جلسه چهاردهم از دوره چهارم کارگاههای آموزش مجازی همسفران نمایندگی ابوریحان با دستور جلسه: «وادی دوم (هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد؛ هیچکدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم) و تأثیر آن روی من)» به استادی راهنما همسفر سمیه، مسافر نیکوتین در روز شنبه ۲ اردیبهشتماه سال ۱۴۰۳ برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد:
هیچ مخلوقی جهت بیهودگی، قدم به حیات نمینهد. هیچکدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
قبل از ورود به وادی دوم ما با وادی اول که وادی تفکر است آشنا شدیم. متوجه شدیم برای هر هدف و اقدامی اولین حرکت تفکر است، تفکری که فقط به طور کامل فکر نیست، بلکه توأم با سعی و تلاش در مسیر آن خواسته قرارگرفتن تا به هدف رسیدن است.
در وادی دوم در مورد امید و امیدواری و پیداکردن خود سخن گفته شده است. این که دوباره نیروهای خود را باقدرت باز پس بگیریم و خود را برای قدم آموزشی بعدی آماده کنیم.
برای یافتن و پیداکردن خود باید درست فکر کرد، مسیر را مشخص کرد و با تلاش و کوشش راه را طی کرد تا به هدف برسیم. در این مسیر خیلی حیاتی و مهم است که ناامیدی و غم را از خود دور کنید و بدانیم این شرایط و این مشکلات در جلوی راه زندگی من بیحکمت نیست و قطعاً ظرفیت آن را دارم که خداوند آنها را جلوی مسیر من قرار داده، پس باید خودم را قویی و قویتر کنم. دوباره خودم را احیا کنم تا بتوانم به نیروهای درونی آگاهی و دانش خودم دست پیدا کنم. تا بتوانم حرکتهای درستی در مسیر درمان و خواسته خودم به انجام برسانم.
باید بدانم همه مطالب در درون و برون من مانند قلههای بلند آتشفشان هستند، اما آرام و بیصدا. زمانی که من در مسیر صراط مستقیم و درست و تغییر خودم حرکت کنم و تلاش کنم، میتوانم به آنها دست پیدا کنم و نیروهای دوباره خودم را پس بگیرم. باید در هر لحظه در حال آموزش و تغییر باشم.
باید روی خود بهصورت عملی کار کنم. از رفتار و کردارهای ضد ارزشی آرامآرام با آموزشها دور و دورتر شوم. باید بدانم اینهمه مشکلات و مسائلی که در زندگی من وجود دارم بخشی بزرگی از آنها برای این است که من درست فکر نکردهام و دانسته و ندانسته خود را در مسیر غلط و ضد ارزشی قرار دادهام. این جا تنها یک راه برای خروج من از این مسیر وجود دارد، آن هم ورود به مسیر و راه صراط مستقیم و آموزش و تغییر.
من سالیان سال با مصرف سیگار و قلیان به جسم، روان، جهانبینی و زندگی و خانواده خود خسارتها و تخریبهای فراوان وارد کرده بودم و آنقدر از خود وجودی و نیروهای خود دور بودم که دیگر خود را نمیدیدم و دوست نداشتم و تبدیل به فردی شده بودم غمگین و ناراحت و ناامید و دلشکسته و همیشه به خود میگفتم چرا من باید زنده باشم؟! چرا من در این زندگی هستم و زجر میکشم؟! چرا باید من مصرفکننده سیگار باشم و قدرت درمان خودم را ندارم؟!
اما زمانی که وارد کنگره و لژیون ویلیام وایت شدم و با وادی اول و دوم آشنا شدم متوجه شدم باید این سختی و درد و ظلمت را تجربه میکردم تا سلامتی و شادی و طعم شیرین رهایی و خوشبختی و روشنایی را تجربه میکردم. متوجه شدم زمانی که وارد تاریکیها شدم باید آن مسیر را دوباره برمیگشتم و چهبسا با گذرگاههای سخت روبهرو میشدم تا کارآزموده و قویی شوم. تا اجازه ورود به روشناییها و حال خوب به من داده بشود.
خدا را شکر گذارم کنگره به من راه درمان اعتیاد مسافرم و اعتیاد به سیگار خودم و حال خوب و خوش و آرامش را آموزش داد تا من آموزش بگیریم و آنها را تجربه کنم. من یاد گرفتم در وادی دوم نگهبان خوبی برای جسم و روان و جهانبینی و زندگی خودم باشم و همیشه در حال سازندگی دوباره و دوباره خودم و زندگیام باشم و هیچوقت ناامید از رحمت و لطف و نگاه خداوند نشوم.
نویسنده: راهنما همسفر سمیه، مسافر نیکوتین (لژیون ویلیام وایت ۱)
رابط خبری: همسفر سحر مسافر نیکوتین رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون ویلیام وایت ۱)
ویراستار: همسفر شهرزاد رهجوی راهنما همسفر مرجان (لژیون پنجم)
ارسال: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون دهم)
همسفران نمایندگی ابوریحان
- تعداد بازدید از این مطلب :
255