English Version
English

عبور از گذرگاه با کاربردی کردن آموزش‌ها

عبور از گذرگاه با کاربردی کردن آموزش‌ها

جلسه چهارم از دوره‌ سی‌ام کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰، ویژه همسفران نمایندگی شفا مشهد، با استادی اسیستانت همسفر پرستو، نگهبان همسفر زهرا و دبیری همسفر هانیه، با دستور جلسه «از تعطیلات چگونه استفاده کنیم» بیست و هشتم  اسفند ماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به‌کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان پرستو هستم همسفر احسان

خدا را شاکر و سپاس‌گزارم که لیاقت و فرصت خدمت در این جایگاه را به من داد تا در کنار شما عزیزان باشم، آموزش بگیرم و خدمت کنم؛ از خانم اعظم عزیز ایجنت محترم و نگهبان عزیز، متشکرم که این بستر را آماده کردند.

این فرصت را غنیمت می‌دانم ابتدا از زحماتی که می‌کشید از وجودی که در کنگره دارید و خدمتی که می‌کنید؛ چون شعبه شفا، شعبه بزرگی است و تعداد افرادی که از قبل هم بودند، هیچ فرقی نمی‌کند در این تعطیلات وقتی هست که خودشان را محک بزنند و خودشان متوجه این باشند که چه چیزهایی آموزش دیدند و این‌جا نقش آموزش‌ها برای ما خیلی پررنگ‌تر مشخص می‌شود.اگر این فرمان‌برداری در وجود تک‌تک شما عزیزان و آموزش‌ها نباشد، قطعاً اداره کردن این‌ مکان کارت سختی است، نه تنها اینجا هر جایی که تعداد افرادش زیاد است. اگر افراد، با آن کسانی که به آن‌ها خدمت می‌کنند، همکاری نکنند اصلاً امکان‌پذیر نیست و این یکی از معجزات کنگره است ما آموزش می‌بینیم که بتوانیم بهترین عملکرد را داشته باشیم و هم خودمان در صلح و آرامش باشیم، هم بگذاریم دیگران در صلح و آرامش باشند.

دستور جلسه امروز: از تعطیلات چگونه استفاده کنیم؟ به یاد دارم ۱۲ سال پیش که وارد کنگره شدم، اصلاً تعطیلات کنگره به این شکل نبود و اعتقاد آقای مهندس بر این بود که کنگره مثل یک مرکز درمانی و بیمارستانی است و نباید تعطیل باشد. به مرور زمان این تعطیلات از ۲ روز به ۵ روز ، یک هفته اضافه شد و در سال‌های گذشته  تعطیلات کنگره به همان دو هفته تعطیلات کنگره که همه جا تعطیل هست، گسترش پیدا کرد؛ علت آن این بود شاید آقای مهندس فکر می‌کردند مسافران‌ که در حال سفر کردن‌ و درمان شدن هستند، اگر از کنگره و آموزش دور باشند، ممکن است سفرشان را خراب کنند. اما علم کنگره پیشرفت کرد، آموزش‌ها زیاد شد و افراد توانستند این آموزش‌ها را فرا بگیرند، آموزش‌ها گسترش پیدا کرد و همه گیرتر شد، آگاهی‌ها بالا رفت و همه متوجه شدند هر کسی اگر بخواهد کاری را انجام بدهد، اول برای خودش انجام می‌دهد؛ پس کنگره هم در تعطیلات تعطیل شد. دو هفته در ایام عید تعطیل هستیم و دو هفته هم تعطیلات تابستانی داریم.این تعطیلات به نظر من یک گذرگاه سخت است! چرا؟ چون ما هر چیزی را در طی این یک سال از فروردین سال گذشته تا فروردین امسال هر کسی هر چیزی را یاد گرفته یا عزیزانی که از قبل هم آموزش گرفتند، در این تعطیلات زمان آن هست که خودشان را محک بزنند. و  هر کسی خودش متوجه این باشد که چه چیزهایی آموزش دیده و در این‌ زمان است که نقش آموزش‌ها برای ما خیلی پررنگ‌تر مشخص می‌شود.ما وقتی در این گذرگاه سخت قرار می‌گیریم، یعنی ما دو هفته از راهنما، کنگره و محیط کنگره دور هستیم و از آن طرف تعطیلات عید را داریم که در این تعطیلات دید و بازدید، مسافرت و حتی ممکنِ است، مهمان به خانه ما بیاید و یک‌سری شرایط برای ما به وجود بیاید. در تعطیلات تابستانی کنگره شاید هیچ‌کس نداند که ما در تعطیلات هستیم؛ اما در تعطیلات عید دیگران شاید نمی‌دانند، مسافر ما در حال سفر کردن است و انتظار دارند آن دید و بازدیدها صورت بگیرد؛ این‌جا نقش همسفران خیلی پررنگ می‌شود، آن هم به خاطر آموزش‌هایی است که دیدیم. به نظر من یک مسافر که به تنهایی به کنگره می‌آید، شاید در تعطیلات سخت باشد که به اطرافیانش توضیح دهد که من نمی‌توانم، امشب مهمانی بیایم برای این‌که شما تا دیر وقت بیدار هستید یا مسیر دور بیایم ، من نمی‌توانم به مسافرت بیایم و خیلی از کارهای سخت را پشت سر هم نمی‌توانم انجام بدهم چون برای سفر من مضر است. وقتی یک همسفر کنار مسافر قرار می‌گیرد این نقش را خیلی راحت‌تر ایفا می‌کند؛ چرا؟ چون دیگر مجبور نیست به همسر، خواهر یا مادر توضیح بدهد که آمدن من باعث می‌شود، سفرم را خراب کنم.

اولین پله‌ای که در وادی پنجم هست، دوری از ضد ارزش‌هاست و همین‌طور در جایی که ما نمی‌دانیم آن‌ کار درست هست یا نه؟ خودداری کردن است یعنی چه؟ یعنی این‌که آن‌جایی که ما نمی‌دانیم رفتن ما آنجا مفید است یا مضر؟ نرویم!!! این یکی از کارهای عملی یا از آموزش‌هایی اسن که ما می‌توانیم در عمل نشان دهیم در همین تعطیلات تابستانی است؛ آن‌جایی که فکر می‌کنیم رفتن ما ممکن است برای من مضر باشد باید نرویم، آن آگاهی و  آموزش خود را این‌جا نشان بدهیم.

ما در کنگره یاد گرفتیم هر چیزی دارای دو صور است: صور آشکار،صور پنهان

صور آشکار تعطیلات نوروز این هست که همه تعطیل هستند؛ راهنما، ایجنت، مرزبان‌ها و خدمتگزاران که در این دو هفته به خانواده خود می‌رسند و همه نیاز به تفریح، دید و بازدید دارند. امّا در صور پنهان ما آگاهی را داریم، یعنی همان چیزی که ما را از روی لبه تیغ که در حال حرکت هستیم نجات می‌دهد؛ ممکن است در شرایط بسیار سختی باشیم، امّا آگاهی‌های کنگره یعنی من هر چه را که آموزش گرفته‌ام، الان وقت آن است مثل بچه‌ای که به مدرسه می‌رود پایان سال زمان آن می‌رسد که با امتحان دادن باید دانش خود را محک بزند.تعطیلات عید برای ما یک مَحک است که ما چه‌قدر آموزش گرفتیم؟!مهم این‌ است که من از تعطیلات عید چگونه استفاده کنم؟ من باید به عنوان یک همسفر شرایط را برای مسافرم، اعضای خانواده‌ام و فرزندانم مهیا کنم تا بیشترین لذت را ببریم. در کنار یکدیگر در صلح و در آرامش باشیم، در تعطیلات نمی‌خواهیم بگوییم که حتماً باید سفر برویم یا خیلی کارهای بزرگی انجام بدهیم؛ تنها کاری که در تعطیلات عید به نظر من باید انجام بدهیم که برای ما خیلی مفید است این‌که در کنار همدیگر با صلح باشیم؛ یعنی من همسفری باشم بعد از این‌که ۱۵ روز تعطیلات به اتمام رسید، از من پرسیدند که تعطیلات عید را چطور گذراندید؟ بگوییم ای کاش زود تعطیلات تمام شود، مسافرم سر کار برود تا من راحت شوم.  باید ما این آموزش‌ها را فرا گرفتیم به کار ببندیم تا در کنار همدیگر در خوشی، شادی و آرامش باشیم؛ گذشت و محبت معنا پیدا می‌کند؛ حتیٰ غذا خوردن ساده یک صبحانه، ناهار، شام را که در کنار یکدیگر، پدر و مادر، فرزندان دور یک سفره می‌نشینند و غذا می‌خورند یک لذتی دارد؛ به فرموده جناب آقای مهندس راه دور نمی‌خواهد برویم، همین که با همسر و بچه‌های‌ خود یک پارکی برویم خوش باشیم به نظر من این خود یک خدمت و بالاترین آموزشی است که ما گرفته‌ایم و آن را انجام می‌دهیم.

در تعطیلات عید ما باید خیلی حواس‌مان جمع باشد مثل یک اَلَکی می‌ماند؛ کسانی که خواسته‌های ضعیفی دارند، آن‌ها از این اَلَک خارج می‌شوند؛ ممکن است بعضی افراد را بعد از این دو هفته تعطیلاتِ عید دیگر در کنگره نبینیم؛ جناب مهندس همان اوّل گفتند که ممکن است بعضی‌ها در اثر این دوری دچار لغزش بشوند؛ امّا کنگره جای چه کسانی هست؟ کسانی که خواست قوی دارند، من هم به عنوان یک همسفر به مسافر خود کمک بکنم تا در مسیری که گام گذاشته است، بتوانم به او کمک کنم تا موفق بشود؛ این نیست که بگویم فقط می‌خواهم مسافرم درمان بشود و اعتیاد خود را کنار بگذارد ولی از خیلی چیزهای دیگر نه! مثلاً مهمانی و دورهمی را باید بروم، همه به مسافرت می‌روند ما که هیچ وقت مسافرت نرفتیم امسال هم نمی‌‌رویم؛ یعنی نِق زدن، غر‌غرکردن و خیلی از چیزهایی را که در دنیای تاریکی و نادانی به سر می‌بردیم و می‌گفتیم، امسال باید برای ما خیلی فرق بکند ولی برای عزیزانی که گفتم سفر اولی هستند و امسال اولین سالی است که با این چالش روبرو هستند، سعی کنید محیطی را فراهم کنید، محیط خانه اگر گرم و پر ازآرامش باشد شاید اصلا یک وقتی کسی حوصله نداشته باشد و بخواهد استراحت کند، این نیست که ما بدانیم، همه دارند چه کاری انجام می‌دهند مهم این است که من دارم توی آن خانواده‌ام با توجه به شرایطی که همسرم و بچه‌ها دارند، بهترین عملکردی که می‌توانم داشته باشم چه چیزی است و گرنه شاید هرکسی به تعداد آدم‌هایی که هستند می‌توانند، کارهای مختلفی انجام بدهند ولی مقایسه نکنیم، سعی کنیم بهترین حالتی که برای یک انسان به نظر من نه این‌که بگویم در تعطیلات هست در حالت عادی آرامش فکر است، این‌که در کنار همسر و فرزندانم و خانواده‌ای که دارم آیا در آرامش هستم با توجه به آموزش‌هایی که در کنگره آموخته‌ام، وقتی در حال خوردن یک ناهار در کنار یکدیگر هستیم آیا شاد هستم، می‌توانم به دیگران هم حس خوبی بدهم. اگر کسی چیزی دارد، حس خوبی به من دست می‌دهد همه این‌ها می‌شود آن آموزش‌های کنگره همه این چیزهای کوچک در کنار همدیگر می‌شود، امتحانی که ما می‌خواهیم از خودمان بگیریم، ببینیم که این همه دفتر سیاه کردیم و وقت گذاشتیم و نوشتیم آیا الان می‌توانم روی پاهای خود بایستم و در آرامش و خوبی باشم، شاد باشم و لذت ببرم در وادی دهم هست فکر می‌کنم که جناب مهندس می‌گویند، زندگی کنید و بگذارید دیگران هم زندگی کنند که من به این قسمت رسیدم و این جمله را خواندم چند بار این جمله را با خود مرور کردم، بعضی وقت‌ها ما خودمان زندگی می‌کنیم اما اجازه  نمی‌دهیم، اطرافیان‌ما زندگی کنند، بعضی وقت‌ها من خودم هم نمی‌گذارم، خودم درست زندگی کنم پس مهم‌ترین کاری که باید انجام دهیم، همین است که زندگی کنیم و بگذاریم دیگران هم زندگی کنند. ممنونم که با سکوت به حرف‌های من گوش کردید.

مراسم افطار ماه مبارک رمضان 

با تشکر از لژیون خدمتگزار، لژیون مرزبانی

مرزبان کشیک، همسفر زینب عزیز

------------------

ضبط، تایپ، ویراستار: همسفر مینا، رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون ششم)

صوت: همسفر وجیهه، رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون نهم)

عکاس : مرزبان خبری همسفر زینب

همسفران نمایندگی شفا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .