«یاد الله در هر جا، یاد خود از قطره به اقیانوس است.»
و هر یک از این رهایافتگان، پرندهای خواهند شد؛ که از ناباوری مطلق به باور واقعی دست خواهند یافت؛ در نتیجه وجود آنها مانند غرش رعد خواهد بود.
در سپاس از این عملِ بسیار عظیم شُکر، شُکر، شُکر
رهایی همسفران وادی عشق، از نمایندگی شفا و دریافت گل رهایی از دستان پر عشق مهندس دژاکام عزیز، چهارشنبه ۱۴۰۲/۱۲/۲۳ مبارک باد...
به نام قدرت مطلق الله
الهام هستم همسفر محمدرضا
مسافر من با ۱۵ سال تخریب وارد کنگره شدند، آخرین آنتیایکس مصرفی B2، متادون، به مدت ۱۲ ماه است که سفر میکنیم به روش Dst، داروی درمان شربت OT، راهنمای مسافرم آقای حاکمی لژیون ۲ شفا، راهنمای باعشق خودم خانم زهرا رونده لژیون ۱۴ شفا، ورزش مسافرم پیادهروی، ورزش خودم بدمينتون، به لطف خدا و دستان پرمهر مهندس دژاکام، ۱۲ ساعت هست که آزاد و رها هستیم.
اگر بخواهم از حس و حالم بگویم، اصلا کلمات توانایی بیان آن را ندارند؛ از روزی که وارد کنگره شدم، هر کسی که میرفت بالا و اعلام رهایی میکرد، میگفتم: خدایا یعنی میشود روزی برسد که من هم مهندس را ببینم؟ اما امروز که مهندس را دیدم انگار که یک رویای شیرین بود که در باور نمیگنجید، دلم نمیخواست چشم از چهره ایشان بردارم، آنقدر این دیدار، انرژی به من داد که انگار مثل پر کاهی شدم و در حال پرواز بودم. به خاطر این نعمت بزرگ خدا را شاکرم.
از جناب مهندس و خانواده عزیزشان و از راهنمای عزیزم خانم زهرای باعشق و محبتم، ممنونم که نمونه یک انسان فداکار و اسوه عشق و محبت هستند.
سلام دوستان سحر هستم همسفر مهدی
مسافر من با بیش از ۱۷ سال تخریب وارد کنگره شد، با مصرف انواع آنتیایکس، آخرین آنتیایکس مصرفی شیره خوراکی و قرص ترامادل، به مدت ۱۰ ماه سفر کردیم به روشDST، با راهنمای خوبشان جناب آقای عباس حاکمی لژیون ۲ شعبه شفا، راهنمای خوب، مهربان و باعشق خودم سرکار خانم زهرا رونده لژیون ۱۴ شعبه شفا، با دستان پرمهر آقای مهندس ۸ ساعت است که آزاد و رها هستیم.
خوب خدا را شاکرم از اینکه به این حس و حال خوش رسیدیم و از راهنمای عزیز خودم با آموزشهای خوبشان و راهنمای محترم مسافرم جناب آقای عباس حاکمی تشکر میکنم. امروز بهترین روز زندگی و عمرم حساب شد، این سفر سفری بود که وقتی من حس و حال مسافرم را دیدم، حتی یک لحظه این حالش را در ۱۶ سال زندگی ندیده بودم، وقتی برای اولین بار آقای مهندس را دیدم، انگار تمام وجودم مثل یک پر شده بود؛ سبک و خالی از هر دغدغه زندگی روزمره، احساس سبکی پیدا کردم. نمیدانم دست خودم نبود، فقط چشمانم سخن از درون وجودم میگفت، سکوت کرده بودم و فقط اشک از چشمانم میآمد. این حس و حال را برای تمامی همسفران عزیز آرزو دارم و از خداوند متعال، عمر طولانی و برآورده شدن آرزوی آقای مهندس که جهانی بدون اعتیاد است، را خواستارم.
-----------------
ویراستار: همسفر نرگس، رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون دوازدهم)
ارسال: همسفر اعظم، رهجوی راهنما همسفر اعظم
همسفران نمایندگی شفا
- تعداد بازدید از این مطلب :
193