«آنکس که نداند و بخواهد که بداند
جان و تن خود را ز جهالت برهاند»
سلام دوستان نرگس هستم همسفر حسن
مسافر من با ۲۳ سال تخریب با انواع آنتیایکسهای تریاک، شیره، الکل، حشیش، ترامادول، سیگار، وارد گنگره شدند، ۱۰ ماه و ۲۳ روز سفر کردند به روشDST، داروی درمان شربت OT، به راهنمایی آقای کریم خلیلی و راهنمای خوب خودم خانم مریم ابراهیمزاده، رشته ورزشی مسافرم در کنگره والیبال و تنیس، ورزش خودم شطرنج و هم اکنون ۶ سال و ۸ ماه و ۲۲ روز هست که به لطف پروردگار از بند تاریکی اعتیاد آزاد و رها هستیم. در ادامه مسافرم سفر ویلیام انجام دادند و الان هم ۶ سال و ۳ ماه هست که از بند نیکوتین به راهنمایی آقای انتظامی، توانستند به رهایی برسند.
آشنایی مسافرم با کنگره، توسط یکی از دوستان قدیمی صورت گرفت که هم اکنون یکی از خدمتگزاران خوب کنگره هستند و ما پیام کنگره را دریافت کردیم؛ اما مدتها طول کشید، تقریبا دو سال بعد و شاید بیشتر که فرمان و اجازه ورود به کنگره به ما داده شد! وقتی وارد کنگره شدم حس و حال عجیبی داشتم! یادم هست که ماه مبارک رمضان بود، اولین جلسهای که آمدم، خانم اشکذری ایجنت نمایندگی الهیه، استاد جلسه بودند، حرفهای ایشان خیلی روی من تاثیر داشت و همچنین عزیزان مرزبان با رفتار پسندیده و زیبایی که داشتند، من را بیشتر جذب این مکان مقدس کردند. یک نوع احساس خوبی که واقعا نمیشود وصف کرد! مثل احساسِ آرامش، امنیت و آسودگی، و آن محبت، دوستی و حال خوبی که در رفتار خدمتگزاران و راهنماها موج میزد، سرشار از عشق و برای من باور نکردنی بود، منِ نرگس که اصلا قصد نداشتم در کنگره بمانم، باعث شد هر روز مشتاقتر از روز قبل به کنگره بیایم و در جلسات حضور داشته باشم و ...
گفتوگویی آموزنده با راهنما همسفر نرگس عزیز (لژیون پنجم) از نمایندگی شفا را تقدیم نگاه مهربانِ شما، همراهان همیشگی میکنیم...
لحظه شنیدن قبولی در آزمون کمک راهنمایی، چه حسی داشتید؟ لژیون پنجم و حستان از تشکیل لژیون و زمان قبولی مسافرتان چه بود؟
وقتی راهنمایان کنگره و دیگر خدمتگزاران را میدیدم که چه قدر حال خوبی دارند و حالصانه و عاشقانه در این مسیر قدم بر میدارند و در شرایطی هستند که همیشه آرزوی من بود، من هم سعی کردم در رفتار و کردار از این عزیزان الگوبرداری کنم و زمانیکه آزمون را قبول شدم، حس خیلی خوشایندی بود، آنموقع حس کردم ذرهای تغییر کردم، وقتی لژیون تشکیل دادم، سعی کردم مثل بقیه راهنماها، فقط در فکر آموزش و کمک به رهجویانم باشم تا در کنار مسافرشان این مسیر را در آرامش طی کنند و به رهایی برسند.
در مورد مسافرم من واقعا دوست داشتم مسافرم راهنما شود و هدفم از شرکت کردن در آزمون کمک راهنمایی، تشویق و ترغیب نمودن مسافرم در آزمون راهنمایی بود؛ اما موقعیکه نتایج اعلام شد، در کمال ناباوری دیدم که من در بخش راهنمایی و مسافرم در قسمت مشاورین تازه وارد قبول شدیم. از این جهت واقعاً خدا را شکر میکنم که سعی و تلاش من هم در آزمون ثمره خوبی داشت و اینطوری هر دوی ما، در کنگره شروع به خدمت کردیم؛ اثرات این خدمت باعث شده که ما در زندگی، نظم، انضباط، برنامهریزی بهتر، حسِ آرامش و آسودگی بیشتر و در نهایت قدمی رو به جلو برای خودسازی برداشته باشیم.
ماه مبارک رمضان و تعطیلات نوروزی و این هفته وادی عشق، هر کدام چه حسی را برای شما ایجاد میکند؟
ماه مبارک رمضان برای من حسِ تازه، شروع دوباره و نوآوری به همراه دارد، خود من هم در ماه مبارک رمضان وارد کنگره شدم و حسم این بود که من به این مکان مقدس دعوت شدم و قراره اتفاقات خوبی در زندگیمان رخ بدهد.
همیشه وقتی با واژه تعطیلات روبرو میشدم، اولین چیزی که به ذهنم میرسید سفر بود، هر چند سفر کوتاه بیرون شهر و یا وقت گذراندن با اطرافیانم و برای رسیدن به وادی عشق هم باید سفر کرد، سفر در رمضان برای خودسازی، خودشناسی، بالا بردن نقطه تحمل و تربیت نفس، سفر نوروزی برای رسیدن به آسایش جسم، روان و جهانبینی بالا و سفر در وادی عشق و محبت که نیاز به آموزش، تفکر، تجربه، کسب معرفت و عمل سالم و اجرای عدالت هست و هر سه مورد در یک مسیر هستند و برای رسیدن به تکامل انسان لازم و ضروری است؛ اما برای سفر اولیها بهتر است درمانشان در اولویت باشد، یعنی از انجام خیلی از مسائل و کارها پرهیز کنند! سفر اولی ممکن هست که نظمِ خوردن دارویش در سفر به هم بخورد و حتی زمان خواب مسافر که خیلی در درمانش مهم هست، دچار تغییر شود و خستگی راه و مسائلی از این قبیل، که نوعی بازدارنده و نیروی منفی در سفر محسوب میشود. همسفرها باید به این نکته توجه لازم داشته باشند؛ صبوری و تحمل کنند تا مسافر بهتر به درمانش برسد؛ برای سفر دومیها، با توجه به اینکه درمان جسمش انجام شده و در حال درمان جهانبینی هست، مشکلی ایجاد نمیکند.
۱۴ وادی برای رسیدن به خود و تاثیر آن در زمان رهجو بودن خودتان که راهنما آموزش میداد و زمانیکه خودتان راهنما شدید به رهجوها آموزش دادید؛ چه تاثیری در زندگی شما داشته است؟
کتاب ۱۴ وادی، کتابی ارزشمند و برای من یک گنجینه به تمام معنا هست؛ زمانیکه رهجو بودم و وادیها را یکی یکی مرور میکردم، جواب تمام سوالهایی که در این مدت از خداوند عمر گرفته بودم را در وادیها پیدا کردم، هر چند پذیرفتن این موضوعات مثل بخشش، اینکه یاد بگیرم اشتباه و خطای افرادی را که به من بدی کردند و زخمی زدند و یا در مورد عدالت که ما در هر جایگاهی هستیم و مشکلات و سختیها که بر سرمان جاری است، عین عدالت است، قبول اینها برای من سخت بود؛ ولی کمکم درونم، آرامش گرفت و تسلیم شدم.
وادی ۱۴، پادشاه وادیها است، کسی به پادشاهی و بزرگی و یا به فرمان عقل میرسد که از همه لحاظ تمام سختیها را تحمل کرده باشد و از گذرگاههای بیشماری عبور کند و در تمام مراحل آزمون داده و نمره قبولی دریافت کند.
سخن خداوند در کلام الله هست که میفرماید: ما همه شما را میآزماییم و نسبت به چیزی که در فکر و قلب شماست، حرف و سخنی که بر زبان جاری میکنید و عملی که انجام میدهید و پیام وادی ۱۴، محبتی هست که خلوص بالایی دارد و اینگونه به دست میآید. مصادف شدن این وادی با مصاحبه را به فال نیک میگیرم و امیدوارم از افرادی مثل جناب مهندس و خانواده ایشان که سنبل و نشانه محبت و عشق هستند، بیشتر آموزش بگیرم و در زندگی کاربردی کنم.
خطابههای وادی چهاردهم چه تاثیری در شما داشته است؟
چیزی که در این وادی برایم جذاب بود، وجود استادان جناب مهندس و خطابههای ایشان بود که هر کدام دنیایی از آگاهی و علم را در اختیار ما میگذارند و ما را با خودمان آشنا میکنند، ناخودآگاه حس عجیبی که قابل وصف نیست، انگار که در آن لحظه به سرمنشأ هستی متصل هستیم، به نقطهای که از آنجا انشعاب یافتهایم و خیلی از حقایق خلقت برای ما روشن میشود.
«گاهی عشق یعنی پای برهنه بر روی گداختههای آتش راه رفتن» لطفاً معنی این کلمات بسیار زیبا را بفرمایید؛
بهنظرم این جمله، سختی و دشواری کار و نهایت مسئولیتپذیری را نشان میدهد؛ عشق چیزی نیست که آسان و بدون زحمت بهدست بیاید و یا اینکه خریدنی باشد، هر کسی از این عصاره عشق به اندازهای که در وجودش اندوخته باشد، میتواند به دیگران هدیه بدهد و قبل از آن باید از خودگذشتگی و بخشش را یاد گرفته باشد و حس او پالایش یافته، زلال و صاف شده باشد که به این مرحله ارزشمند برسد که با پای برهنه بر روی آتش راه برود! درد و رنج آن برایش شیرین و لذتبخش است، یعنی خدمتگزار بدون قید و شرط که هیچ توقعی و منفعتی برای خودش نخواسته باشد و فقط در خدمت به مخلوقات خداوند و سپاس از هستی قدم بردارد، این بالاترین مرحله تکامل انسان بودن است.
«به آنچه هست پی بردن، تمنای دل میخواهد» این جمله چه پیامی برای شما دارد؟
تمنای دل؛ یعنی خواسته قلبی، در هستی همه چیز برای زندگی انسانها مهیا است؛ اگر خواسته و هدف، مشخص و تعیین شده باشد و برای بدست آوردنش سعی و تلاش کند، به آن میرسد و در کلام الله آمده: «انسان چیزی نیست جز سعی و تلاش خودش» برای یک سفر اولی که هدفش رسیدن به درمان و رهایی از بند اعتیاد است و برای سفر دومی اگر این واقعیت را در وجودش جستجو کند و آنرا طلب نماید، رهایی از گرهها و بندهای درون که با خدمت گرفتن، خیلی از این گرهها و مشکلات، حل میشود و حالِ خوش دریافت میکند؛ فقط بایستی بداند و درک کند که چه میخواهد و به دنبال چیست؟ آن موقع راهِ رسیدن برایش آسانتر و دلچسب و گوارا میشود.
گفتگوها و سوال جوابهایی که بین ساکنین، جانشین، نگهبان و اساتیدی که در این کتاب به صورت سوال جواب مطرح میشود، چه پیامی را به ما میرساند؟
بهنظرم مفهوم این پیام برای انسانها این هست، خداوند که خالق همه موجودات و هستی است، هیچ وقت مخلوق خودش را بدون پشتیبانی رها نمیکند و این اساتید، همان نیروهای یاری کننده، هدایتگر و چراغ راه انسانها هستند تا خوبی، بدی، زشتی، زیبایی و... را تشخیص بدهند و حتی ساکنین در لامکان که نظارهگر این ماجرا هستند، در مورد ویژگیهایی مثل قدرت اختیار، حق انتخاب و پیوند محبت و عشقی که در بین انسانهاست، در حیرت و شگفتی هستند و این گفتگوها بین ساکنین، جانشین و اساتید، فقط برای یک شخص خاص نبوده و نیست و این موضوعات فقط یک نمونه است برای تمامی انسانها که به صورت آموزش و تجربه در اختیار ما قرار داده شده تا در مسیر زندگی به کار ببندیم، آسیب نبینیم و در آرامش باشیم.
اگر سیستم ایکس به تعادل نرسیده باشد، میتوان روابط با محبت و پر عشق را با خود و دیگران برقرار کرد؟
اصلا امکانپذیر نیست! تعادل؛ یعنی اندازه بودن هر چیزی، وقتی جسم انسان بیمار باشد، از خیلی موهبتها محروم است، حتی در مورد ارتباط با اطرافیانش، چون احساساتش به اندازه نیست، این حس یا خیلی کم یا خیلی زیاد است که در هر دو صورت فقط آسیب و تخریب است. وقتی حس انسان در تعادل باشد، میتواند احساسات دیگران را جذب و درک و پیوند محبت و عشق بر قرار نماید، که لازمه آن رسیدن به تعادل هست.
عشق از چه قسمتهایی تشکیل شده؟ آیا عشق را انتهایی هست؟
مثلث عشق از سه ضلع «سایه، جاذبه و حس» تشکیل شده؛ ویژگی هر کدام این است که هر ضلع لازم و ملزوم همدیگر هستند و هیچ کدام بدون همدیگر معنا و مفهومی ندارند؛ یعنی سایه یا وجود هر چیزی باید باشد تا بتوانند نسبت به هم حسی داشته باشند تا بتوانند همدیگر را از طریق آن حس جذب کنند و عشق پدیدار شود، این عشق پایدار و بیانتهاست تا جایی که به تصور در نمیآید.
«هیچ حیلهای بالاتر از صداقت نیست» مفهوم این جمله چیست و ارتباط آن با وادی عشق چه پیامی دارد؟
اولین باری که این جمله را از زبان جناب مهندس شنیدم، اصلا برایم قابل هضم نبود! با خودم گفتم: مگر میشود هم حیله به کار برد هم صداقت؟! هر کدام مسیر جدایی دارند! بعدها به مفهوم آن پی بردم، معمولاً انسانهای نادان و ناآگاه حیله به کار میبرند تا زودتر به هدف و خواسته خود برسند و انسانهای دانا و عاقل، صداقت را پیشه خود قرار میدهند؛ اما پایان و نتیجه کار مهم هست که چه بدست میآید؛ در صداقت، بهترین نتیجه و محصولِ خوب فراهم میشود، بنابراین صداقت داشتن، بهترین حیلهها است؛ بهنظرم پیام بهترین راه از استاد سردار، بیانگر مفهوم این مطلب هست و کسی که قدم به وادی عشق و محبت بگذارد، از هر گونه ضدارزشی دوری میکند و به خودش اجازه نمیدهد حق و حقوق دیگران را برای منافع و اهداف خودش با حیلهگری پایمال کند و به معنی واقعی انسان است.
«از دنیای آخرت من همه آنچه را به تو دادهام، باز پس خواهم گرفت، من تو را چگونه در جهان میبینم؟ آنگونه که تو خود را میبینی» لطفاً برداشت خود را از این کلمات زیبا، بفرمایید؛
برداشت من این هست که انسان، نسبت به اعمال خودش واقف هست و بهتر از هر کسی میداند که در افکار و اندیشهاش چه میگذرد، چه نیتی در سر میپروراند و چگونه انسانی هست؟ خداوند هم به تمامی این اهداف آگاه هست و ذرهای از رفتار و کردار ما چه خوب و چه بد از دید قدرت مطلق پنهان نمیماند و به تمامی آنها رسیدگی خواهد شد.
ارتباط کتاب عشق، درمان اعتیاد، تحقیقات علمی، دانشگاه خوارزمی و لژیون سردار را در چه میدانید؟
کتاب عشق، کتاب چگونه زندگی کردن است؛ کتابی که دیدگاه نادرستِ انسانها را نسبت به مسائل تغییر میدهد و باعث آگاهی و رشد جهانبینی میشود و برای همین در درمان اعتیاد کاربرد دارد، چون باید نگرش انسانها نسبت به درمان اعتیاد تغییر کند و در این مسیر، دانشگاه خوارزمی و لژیون سردار در تحقیق علمی، گسترش این علم و رساندن پیام کنگره در سطح جهانی، تاثیر فراوانی دارند و بهنظر من بدون هزینههای مالی و دانشگاه این کار امکانپذیر نیست.
ارتباط درختکاری با درمان اعتیاد چیست؟
درختکاری حس مسئولیتپذیری را در انسان بیدار میکند و نشانه امیدواری و شروعی دوباره برای ادامه حیات است؛ هر فردی که به درمان میرسد چه مسافر و چه همسفر، برای جبران خسارتهای گذشته و زندگی که در تاریکی داشتهاند، در مراسم درختکاری شرکت میکنند، به این ترتیب حسِ آرامش و مفید بودن را تجربه میکنند.
پارک نیلوفر آبی وفعالیتهای ورزشی چه تاثیری در سفر همسفران دارد و لزوم جهانبینی در ورزش از نظر شما چیست؟
مثلث درمان «جسم، روان و جهانبینی» است، برای داشتن جسم و روان سالم، ورزش و تحرک فیزیکی تاثیر زیادی دارد، همچنین ورزش یک تفریح سالم و کم هزینه محسوب میشود و استفاده از طبیعت و هوای پاک و سالم، نیاز هر انسانی هست که در پارک فراهم میشود؛ حضور همسفران و ارتباطی که در پارک وجود دارد، باعث پیوند محبت بیشتر میشود و اجرای قوانینی که در پارک گذاشته شده، باعث آموزش و بالا بردن سطح جهانبینی افراد است.
راهنما همسفر نرگس عزیز، هر موردی که مایل هستید عنوان کنید را بفرمایید؛
خیلی ممنون و سپاسگزارم که این وقت را در اختیار من گذاشتید و به صحبت من توجه کردید؛ سوالات کامل و خوبی را مطرح نمودید، هر چه را که ذهنم یاری کرد، بیان کردم.
از تمامی خدمتگزارن کمال تشکر دارم، بهخصوص خدمتگزاران سایت؛ در پایان این سال و آغاز سال جدید، برای همه عزیزان، آرزوی سلامتی تندرستی، عاقبت به خیری، رسیدن به خواستههای خوب، عالی و حال خوش در آرامش و آسایش آرزومندم؛ پاینده و سرافراز باشید.
تشکر و خدا قوت راهنما همسفر نرگس عزیز (لژیون پنجم)
تشکر و خدا قوت همسفر نرگس عزیز، بابت تهیه مصاحبه
--------------------------
رابط، تهیه مصاحبه: همسفر نرگس، رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون دوازدهم)
تنظیم و ارسال: همسفر اعظم، رهجوی راهنما همسفر اعظم
همسفران نمایندگی شفا
- تعداد بازدید از این مطلب :
171