English Version
English

انسان بودن؛ یعنی سپاس از هستی

انسان بودن؛ یعنی سپاس از هستی

در اغلب لغت‌نامه‌ها عشق به‌عنوان علاقه شدید یا انس قلبی تعریف می‌شود. به‌طورکلی علاقه یک حالت ذهنی یا احساسی است که در طی آن فردی برای کسی یا چیزی نگران و دلواپس است و همچنین تعاریف بسیاری که عنوان‌شده است.

تمام ادیان الهی بر مبنای محبت و عشق هستند، وادی چهاردهم با پیام محبت شروع می‌شود (آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است)؛ یعنی آنچه وجود دارد و قابل ارزش است و قابل‌باور است محبت است و ظروف تهی؛ یعنی انسان‌هایی که محبت ندارند.

کنگره ۶۰ یک مجموعه بسیار بزرگ و نیرومندی است با تحقیقات و زحمات فراوان دانشمند بزرگ آقای دژاکام که بهترین متد در خصوص درمان اعتیاد و جهان‌بینی و آموزش‌ها‌یی که انسان را بامعنای واقعی عشق و محبت آشنا می‌گرداند. عشق با سختی‌ها و مشکلات زیادی همراه است و تجارب تلخی را بر جای می‌گذارد؛ اما نوش دارو بودن عشق انکارناپذیر است.

کتاب «عشق؛ ۱۴ وادی برای رسیدن به خود» مرحله‌به‌مرحله، قوانین و اصولی که هر شخصی برای درست زندگی کردن باید آموزش ببیند را بیان می‌کند. زمانی که این وادی‌ها را یک‌به‌یک طی کنیم و آن‌ها را به مرحله عملیاتی برسانیم و در زندگی خود کاربردی کنیم و بتوانیم به نحو احسن تزکیه و پالایش را در وجود خود انجام دهیم، آنگاه به وادی چهاردهم می‌رسیم. برای رسیدن به این وادی باید از گذرگاه‌های سخت عبور کرد و از اعماق تاریکی‌ها و ظلمات به روشنایی رسید.

در وادی چهاردهم استادان به زیبایی از عشق و محبت سخن می‌گویند، آن‌قدر این سخنان زیبا هستند که به جان‌ودل می‌نشینند. در خطابه اول ابتدا از اضداد صحبت می‌شود که مانند تکانه هستند برای بیداری انسان‌ها. حال اگر انسان آگاهی و دانش خود را ارتقا دهد و به‌فرمان عقل نزدیک شود این اضداد کم‌رنگ می‌شود و با صبر و استقامت می‌توان به صلح و آرامش نزدیک شد.

در خطابه دوم از امواج سخن گفته می‌شود که نیروهای عشقی است که قدرت مطلق برای خلق انسان در آفرینش به‌کاربرده است که ما به عشق، محبت و یا دوست داشتن نیازمندیم تا بتوانیم این سفر طولانی را طی کرده و به آن مقصد راستین دست‌یابیم.

در خطابه سوم از زنجیره‌های عشق سخن می‌گویند؛ انسان بودن که سپاس از هستی و قدرت مطلق است، اینکه دفتر و یا کتاب عشق و محبت هیچ‌گاه بسته نمی‌شود و این دایره‌ها همچنان شعاع اضافه می‌کنند و محبت روزبه‌روز زنجیره‌هایش محکم می‌شود؛ اما عشق یعنی دوست داشتن، عشق به تمام موجودات، عشق به هستی، عشق به آسمان، دریا و کوه و عشق به قدرت مطلق.

برای رسیدن به عشق باید از خود گذشت؛ عشق یعنی بخشیدن، یعنی بدهی بدون بازپرداخت، عشق یعنی از عصاره جانت ببخشی، یعنی همان راهنما، عشق یعنی تمام همسفران و مسافران، عشق یعنی مرزبانان، خدمتگزاران، عشق یعنی دیده‌بانان و درنهایت عشق یعنی آقای مهندس؛ تمامی معنای عشق را می‌توان در وجود این شخص بزرگ مشاهده کرد؛ عشق به خالق، عشق به انسان‌ها این دوست داشتن و این محبت مگر می‌شود چیزی جز معنای عشق و محبت داشته باشد؟ چیزی جز ایمان واقعی و راسخ نمی‌تواند باشد. یاری‌رساندن به دردمندان و انسان‌هایی که در درد و رنج به سر می‌برند در ظلمات و تاریکی غوطه‌ورند، توانی برای حرکت ندارند، چه چیزی جز محبت و عشق این مرد بزرگ می‌تواند انسان‌ها را احیا کند، زندگی کردن را، دوست داشتن را و سپاسگزاری را به ما بیاموزد و ما را یاری دهد تا جایگاه انسانی خود را بیابیم؟

عشق و محبت واقعی همین است که بی‌دریغ و بی‌منت می‌بخشد، به من می‌آموزد که نباید تا ابد در تاریکی و جهنم بمانم. برای من از آن شیرینی و زیبایی عشق و محبت سخن می‌گوید. عشق؛ یعنی خدمت به مخلوق، آری! درست است، «دست‌هایی که کمک می‌کنند مقدس‌تر از لب‌هایی هستند که دعا می‌کنند».


نویسنده، ویراستار و رابط خبری: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر الناز (لژیون هفتم)
عکس و ارسال: همسفر زینب، مرزبان خبری
همسفران نمایندگی حافظ


 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .