English Version
English

ذهن انسان همانند یک مزرعه است

ذهن انسان همانند یک مزرعه است

با تفکر ساختار‌ها آغاز می‌گردد، بدون تفکر آنچه هست رو به زوال می‌رود.

تفکر، فرایندی پنهانی است زیرا افکار ما و فرایندهای مربوط به تشکیل آن‌ها قابل مشاهده نیستند. فکر کردن با استفاده از نمادهای ذهنی و بازنمایی عمل می‌کند. مغز ما اطلاعاتی را که دریافت می‌کند با روش‌های مختلفی به افکار تبدیل می‌کند، که این روش‌ها را می‌توان به عنوان تفکر درک کرد.‌ پس برای پیدا شدن یا بوجود آمدن و یا خلق شدن، اولین قدم یک فکر و یک اندیشه است و این اندیشه، آغاز خلق است. بنابراین همه انسان‌ها برای پیدا شدن، لازم است تفکر نمایند و نیروی القاء و احیاء و تحرک هم موجود می‌باشد.

ذهن انسان مانند یک منظره بزرگ است! ذهن انسان همانند مزرعه‌ای است که می‌توان در آن به زراعت مشغول شد و یا اجازه داد علف‌های هرز در آن رشد نمایند؛ اما درواقع چه به آن رسیدگی شود چه نه باید نتیجه‌ای به شما بدهد و این نتیجه را نیز خواهد داد. اگر توانسته باشید بذری مفید در آن بکارید علف‌های هرز با تولیدمثل پس از مدتی کل مزرعه را می‌گیرند. همان‌طور که باغبان برای آن‌که بتواند گل‌ها و میوه‌هایی که دوست دارد را به بار آورد، آن‌ها را می‌کارد و همواره مراقب علف‌های هرز است تا به‌محض روئیدنشان، آن‌ها را بچیند. انسان نیز باید به‌صورت دائم از ذهن خود مراقبت نماید و اجازه ندهد تفکرات نادرست، بی‌اساس و غیرمفید به ذهن او راه یابند. پیوسته باید از این نوع تفکرات دوری کند و در مقابل همواره در تلاش باشد تا اندیشه‌های درست، مفید و پاک را به ذهن خود راه داده و آن را پرورش دهد تا به بار بنشینند. با وارد شدن به این مسیر، بشر خواهد فهمید که این مسیر انتخاب درستی بوده و درک خواهد کرد که باغبان روح خودش است؛ لذا تنها اوست که زندگی خودش را مدیریت و کارگردانی می‌کند. سپس تلاش می‌کند همواره قوانین تفکر را در ذهن خود یادآوری کرده و بیشتر از قبل خواهد فهمید که عناصر ذهن و قدرت اندیشه تا چه میزان می‌تواند شخصیت، اهداف و مراحل زندگی او را جهت‌دهی نماید. اندیشه درونی جایگاه انسان‌ها مطابق تفکر خلق (قدرت جذب) انسان در همان جایی قرار دارد که باید باشد. درواقع همین اندیشه‌های درونی اوست که شخصیتش را شکل داده‌اند و او را به جایگاهی رسانده‌اند که در آن قرار دارد. لذا می‌توان گفت در زندگی افراد هیچ اتفاقی به‌صورت تصادفی رخ نمی‌دهد، بلکه همه آن‌ها به شکل قانون‌مدارانه در زندگی انسان قرار دارند و حتی این مسئله برای افرادی که با شما هماهنگ نبوده و یا با شما سر جنگ دارند نیز صدق می‌کند.

انسان به‌عنوان یک موجود پیشرفته، پیوسته در حال رشد و تکامل است، او همواره در حال آموزش روش‌های پیشرفت است و می‌آموزد چگونه تلاش کند تا شرایط همان‌گونه که او می‌خواهد پیش برود و بتواند همواره آن‌ها را طبق خواسته خود تغیر دهد. انسان تا زمانی که فکر کند شرایط بیرونی می‌تواند بر او حاکم باشد، همواره ضربه می‌خورد، اما در مقابل اگر بتواند به این مسئله دست یابد که تنها اوست که شرایط را تعیین می‌کند و دارای قدرت است، در وجود خود بذر رشد و بالندگی را شکوفا کرده و ارباب واقعی خود خواهد شد. تلاش کنیم صادقانه ضعف‌های شخصیت خود را شناسایی کنیم و آن‌ها را بهبود ببخشیم. هر انسانی که برای مدت هرچند کوتاهی توانسته باشد با خود تمرین کند تا چگونه فردی خویشتن‌دار باشد، متوجه خواهد شد که به‌وسیله تفکر خود می‌تواند شرایط را ایجاد و آن‌ها را تغییر دهد؛ چراکه می‌داند هرگاه تحولی در ذهن خود ایجاد نماید، همان تحولات با شرایط آمیخته خواهد شد. همچنین این گزینه زمانی تأثیر بیشتری خواهد داشت که فرد با صداقت کامل ضعف‌های موجود در شخصیت خود را شناخته و تلاش کند آن‌ها را رفع نماید. در حالت شیب روند پیشرفت بیشتر و بیشتر خواهد شد و به‌سرعت می‌تواند از پس مشکلات مسیر بربیاید.

بر اساس تفکر خلق (قدرت جذب) هر آن چیزی که در وجود انسان نهفته و پرورش یافته است به‌وسیله نفس جذب می‌شود و شامل هر چه به آن علاقه دارد و یا به‌شدت نسبت به آن احساس ترس می‌کند، خواهد بود. انسان قادر است به کمک آرزو‌های گران‌بهایی که دارد موفق شود و در مقابل به‌وسیله اعمال ناشایست و تفکرات نادرستش به‌شدت سقوط نماید و شرایط تنها واسطه‌ای برای رسیدن نفس به خودش و خواسته‌ها است.‌‌ به بذر‌هایی که در ذهن خود می‌کاریم توجه داشته باشیم! به خاطر داشته باشیم در ازای هر بذر تفکری که در ذهن خود می‌کاریم  یا آن‌که اجازه می‌دهیم در ذهنمان ریشه بدواند، درواقع آن بذر، همنوع خود را تولید کرده و در عمل خود را نشان خواهد داد و تلاش می‌کند تا شرایط را مطابق میل خود ایجاد نماید. تفکر خلق (قانون جذب) می‌گوید: حاصل تفکری مناسب و زیبا همواره میوه‌های خوب است و در مقابل تفکر نامناسب میوه‌های خراب به بیرون تحویل می‌دهد.

دنیای درون انسان‌ها همواره در تلاش است تا مطابق با شرایط دنیای بیرون خود را شکل دهد و شرایط بیرونی چه آن‌هایی که مطابق میل باشند و چه مخالف، هر دو باعث خواهند شد فرد به آنچه برایش مطلوب‌تر است دست پیدا کند. لذا انسان به‌عنوان باغبان مزرعه درون خود از هر چیزی در زندگی درسی می‌آموزد. زمانی که انسان به‌طور مطلق به دنبال آرزوها و خواسته‌های خود می‌رود به آن‌ها اجازه می‌دهد تا بر او سلطه یابند، درنهایت در محیط بیرون خود پیشرفت کرده و شکوفا می‌شود. همواره به خاطر داشته باشیم که قدرت تفکر خلق (قانون جذب) و انطباق در همه‌جا صدق می‌کند. هیچ‌گاه فردی به دلیل ظلم موجود در محیط یا حاکمیت استبدادی به زندان نمی‌افتد یا معتاد و مصرف‌کننده نمی‌شود، بلکه افکاری که در ذهن دارد و آرزو‌های بسیار کوچکی که در سر می‌پروراند او را به ورطه نابودی می‌کشاند؛ بنابراین خداوند بزرگ ما انسان‌ها را برای زجر کشیدن و نابودی و تباهی و آزار و اذیت دیدن به این دنیا نیاورده است بلکه برعکس، نَفَسی از خودش در ما دمیده است تا از این زندگی لذت ببریم و حس‌های خوب و ارزشی را تجربه کنیم تا به تکامل برسیم، وگرنه برای او زبان، نژاد، رنگ پوست و مقام فرقی ندارد چون پاک‌ترین انسان‌ها نزدیک‌ترین افراد به او هستند.

نویسنده: مسافر ابوذر از لژیون دوم
خدمتگزار سایت: مسافر سعید

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .