هفتمین جلسه از دوره چهاردهم سری کارگاههای آموزشی- خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی میخک، با استادی مسافر زری راهنما، نگهبانی مسافر سمانه و دبیری مسافر اکرم، با دستور جلسه «وادی یازدهم و تأثیر آن روی من» روز شنبه ۱۱ آذرماه ۱۴۰۲ رأس ساعت ۱۳:۳۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان زری هستم یک مسافر
خیلی خوشحالم که دوباره در این جایگاه قرار گرفتم. دستور جلسه امروز «وادی یازدهم و تأثیر آن روی من» است، در ادامه یک سال رهایی خانم زینب مسئول فالوآپ را جشن میگیریم.
عنوان وادی یازدهم؛ "چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند". وادیها به صورت زنجیروار پشت سر هم هستند، اگر من به وادی اول واقف نباشم، درک وادی یازدهم برایم دشوار میشود.
در وادی اول یاد گرفتیم که قبل از هرکاری تفکر کنیم، بنابراین باید این سؤال را از خودم بپرسم که آیا قبل از اقدام به کاری تفکر میکنم یا نه؟ وادی دوم میگوید من بیهوده به این دنیا نیامدهام و در آفرینش من هدفی بوده است. وادی سوم به من یاد داد هیچکس بهاندازه خودم به فکر خودم نیست. وادی چهارم میگوید مسئولیت کارهایت را بر عهده بگیر و آنچه به تو مربوط میشود را به عهده خداوند نگذار. وادی پنجم به ما یاد میدهد که افکارمان را عملی کنیم، یک فکر هزاران سال هم که بگذرد بازهم یک فکر باقی میماند، بنابراین باید افکارمان را به عمل تبدیل کنیم. وادی ششم میگوید عقلت را به عنوان فرمانده شهر وجودیات بپذیر. در وادی هفتم آموختیم وقتی مسیرمان را پیدا کردیم باید بهترینها را از آن مسیر برداشت کنیم، از خودمان بپرسیم چه چیزی برداشت کردی؟ گلهای زیبا یا خار و خاشاک؟! وادی هشتم به ما گفت برای نمایان شدن راه، باید حرکت کنیم. در وادی نهم آموختیم نقطه تحمل ما در مسائل مثبت، رفتهرفته و بهتدریج بالا میرود. در وادی دهم یاد گرفتیم اینکه در گذشته چه بودیم مهم نیست، مهم این است که درحال حاضر چه هستیم یا میخواهیم تبدیل به چه انسانی شویم.
اما وادی یازدهم میگوید؛ چشمههای جوشان و رودهای خروشان به بحر و اقیانوس میرسند. ما با تدبیر، عقل، ایمان و عشق انتخاب میکنیم که چگونه چشمهای باشیم، آیا میخواهیم یک چشمه راکد و ثابت باشیم یا چشمهای جوشان؟! وقتی آب راکد باشد، تبدیل به گنداب میشود، آنجاست که هیچ منفعتی برای خودش و دیگران ندارد. وقتی ما بدون حرکت باشیم و تلاشی نکنیم، درست مثل همان چشمه راکد هستیم.
بنابراین باید سعی کنیم چشمهای جاری با آبی زلال باشیم. برای تبدیل شدن به چنین چشمهای، باید همواره در پی کسب دانش بوده، آموزش بگیریم و زکات این آموزش را نیز پرداخت کنیم، یعنی از آنچه کسب و دریافت میکنیم ببخشیم.
یک دوچرخهسوار را در نظر بگیرید، اگر رکاب نزند، به زمین میخورد. بنابراین ما هم نباید در یک نقطه، ثابت بایستیم. وقتی به هدف و رهایی رسیدیم، نباید حرکتمان متوقف شود و مانند یک چشمه زلال و جاری باشیم.
سخنان استاد در مورد تولد خانم زینب:
خانم زینب در بدو ورودشان به کنگره، در لژیون خانم فائزه بودند، سپس وارد لژیون من شدند. ایشان بسیار پرتلاشی بودند و اکنون در بخش فالوآپ درحال خدمت هستند. خانم زینب خیلی خوب در این مسیر حرکت کردند. متأسفانه در پله آخر سفر، دستشان آسیب دید، امّا همچنان قوی، به حرکتشان ادامه دادند. با وجود اینکه از نیشابور تا مشهد میآمدند و مسافت زیادی را طی میکردند، امّا بعد از رهایی، خدمت گرفتند و ماندند.
هر زمان فردی به رهایی میرسد، گویا پروانهای در قلب من از پیله آزاد میشود، و امروز از همان روزها است. این جشن بزرگ را ابتدا به خودشان و سپس خانواده محترمشان تبریک عرض میکنم.
مسافر زینب، نام راهنما: خانم زری- آنتی ایکس مصرفی: ترامادول- روش درمان: DST- داروی درمان: OT- مدت سفر: 14 ماه و 14 روز- مدت رهایی: یک سال و یک ماه- رشته ورزشی: ایروبیک
سخنان مسافر زینب:
سلام دوستان زینب هستم مسافر
در ابتدا از راهنمای عزیزم قدردانی میکنم، همچنین از مادرم ممنونم که در این مسیر همراهم بودند، امروز جای خالهام را خالی میبینم، ایشان کنگره را به من معرفی کردند. از خانم برادرم و همچنین پسرم سپاسگزارم که امروز در این جشن کنارم هستند.
انرژی این مکان بسیار بالاست و مشارکتهای شما انرژی من را دوچندان کرد. من در ابتدای ورودم به کنگره، حال بسیار بدی داشتم. چند هفته اول دائم گریه میکردم و مفهوم این جشنها را درک نمیکردم. امّا امروز که در این جایگاه قرار گرفتم، حالی توصیفناپذیر دارم، امیدوارم تکتک سفر اولیها این روز و جایگاه را تجربه کنند.
آرزو:
آرزوی اول: در دلشان گفتند.
آرزوی دوم: انشاالله بتوانیم در نیشابور، شعبهای برای خانمهای مسافر برپا کنیم.
تایپ: مسافر ریحانه لژیون دهم- نمایندگی میخک
ویرایش: مسافر مریم راهنما- نمایندگی میخک
بازبینی: مسافر افسانه- نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
309