دوازدهمین جلسه از دور چهل وهفتم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی سمنان با استادی راهنما همسفر الهه و نگهبانی همسفر شقایق و دبیری همسفر زهرا با دستورجلسه «وادی یازدهم و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه سیزدهم آذر ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
از راهنمای عزیزم خانم افسانه سپاسگزارم که اگر من اینجا نشستهام و در این مسیر قرار دارم همه را مدیون ایشان هستم و حال خوب امروزم را از ایشان دارم. وادی یازدهم میگوید؛ چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند.
پیامی در ابتدای وادی هست که میگوید: آنگاه که روشنایی آبستن تاریکی بود اهریمن از فرمان سرپیچی کرد. گویی نقطه سیاه و تاریک از دل روشناییها زاده شد و حرکت خود را آرام و خزنده برای تاختن در جهان روشناییها آغاز کرد، تا ظلمت و تاریکی را گسترش دهد و برتری خود را نسبت به انسان در مقابل قدرت مطلق به اثبات برساند. به نظر من تا حدودی این پیام حجت را تمام میکند و جای هیچ سؤالی باقی نمیگذارد. شیطان با تمام نیرویش جلو آمده و برنامههایی آماده کرده است تا انسان را از آن مسیر اصلی خودش خارج کند و برای به اجرا درآوردن برنامههایش به هر کاری دست خواهد زد.

ما انسانها در جایگاههای مختلف شغلی و اجتماعی و...که قرار میگیریم، دست به هر کاری میزنیم برای اینکه برتری خودمان را در آن جایگاه به اثبات برسانیم. به نظر من شیطان هم کار عادی خودش را انجام میدهد. در این وادی از سه سلاح استفاده میکند که اولین سلاح الهام و القا است. در وادی اول با الهام و القا آشنا شدیم و در اینجا قسمت منفی القاء رو به ما گوشزد میکند.
الهام همان نجوای درونی است که من الهه با خودم دارم. هشت سال است که به کنگره میآیم در ابتدا مسافرم به سختی سفر میکرد، سفر میکرد و برگشت میخورد و من دائم با خودم این نجوای درونی را داشتم که کجا میروی؟ برای چه میروی؟ مسافرت که نمیخواهد و نمیآید. القاء همان اثر اطرافیان روی من بود، اطرافیانی که دائم به من میگفتند؛ وقتی مسافرت نمیخواهد رها شود، رفتن تو فایده ندارد. خیلی سخت است که بتوانید از این القاء و الهامها تأثیر نپذیرید و در این مسیر ثابتقدم بمانید.

زمانی که با این دستورجلسه روبهرو شدم با خودم گفتم که من کجا و چشمههای جوشان کجا؟ من کجا و رودهای خروشان کجا؟ وقتی یک مقدار بیشتر فکر کردم، دریافتم من خیلی از مسیرهای سختی را طی کردهام تا امروز توانستم در این جایگاه قرار بگیرم و هنوز هم مسیرهای سختی پیشرو دارم که باید طی کنم.
سلاح دیگری که از آن میشود نام برد ماده و مادیات است که جناب مهندس در سیدیها خیلی کامل توضیح میدهند. باید یاد بگیرید که بر ماده و مادیات سوار باشید و اگر یاد گرفته باشید میتوانید به حال خوش برسید. به نظرم اینجا یک میدان تکرار و تمرین برای ما است و برای عزیزانی که یاد گرفتند در لژیون سردار شرکت کنند و در ادامه دنور و پهلوان شوند.
برای این افراد به این صورت نبوده است که از روز اول خیلی راحت بتوانند از مالشان ببخشند و همیشه حساب دو دو تا چهار تا را به خاطر داشتهاند و مدام نگران بودهاند که ممکن است با بخشیدن بخشی از پول خود در قسمت دیگر زندگی با مشکل روبهرو شوند؛ اما در ادامه آنقدر به حال خوب رسیدهاند که برای شرکت در جشن گلریزان لحظهشماری میکنند.
سلاح بعدی خمر است؛ خمر یعنی پرده، حجاب و پوششی که جلوی ما را میگیرد و مسافرها با موادی که مصرف میکنند و همسفرها با افکار منفیای که دارند این پرده، حجاب و پوشش برایشان اتفاق میافتد و نمیتوانند به آن حال خوب برسند.

با همه این برنامهریزیهایی که شیطان انجام میدهد این قدرت اختیار ماست که این حق انتخاب را به ما میدهد که تبدیل شویم به چشمه خشک که هیچ ارزشی برای هیچکس ندارد یا تبدیل شویم به چشمه جوشان و خروشان. اگر آن چشمه جوشان را تجربه کرده باشیم متوجه میشویم که مشکلات برای سازندگی آمدند تا ما را به تکامل برسانند.
چشمه جوشان شدن دو شرط اصلی دارد؛ اولین شرط آن است که به منابع اطلاعاتی صحیح و قوی دسترسی داشته باشیم، خدا را شکر که در کنگره ما با آن منابع روبهرو هستیم و دومین شرط اختلاف پتانسیل درونی و بیرونی است. اگر بخواهم خیلی واضح در مورد این اختلاف پتانسیل صحبت کنم به این معنی است که من الهه بتوانم درون و بیرونم را با هم تطبیق دهم. به طور مثال من مسافر لژیون جونز هستم در ابتدا شروع کردم به کاهش وزن و به حال خوب رسیدن؛ اما در ادامه از یک جایی به بعد موفقیت من ادامهدار نبود و شروع کردم به بهانه آوردن و نتوانستم ادامه بدهم و در وادی هم گفته میشود که موفقیت باید مستمر باشد، موفقیتی که ادامهدار نباشد و بگویید که همین جا کافی است، فایدهای نخواهد داشت و موفقیت محسوب نمیشود به هر جایی که برسید نقطه بالاتری هم وجود دارد.
حالا چه کسانی تبدیل میشوند به چشمه جوشان و رود خروشان؟ اولین قدم اجرای قوانین است؛ قوانین مثل دروغ نگفتن، غیبت نکردن، دزدی نکردن و... خیلی ساده است و مرحله بعد بازپرداخت بدهی است، اینگونه نباشد که بدون انجام خدمتی من نوعی فقط یک صندلی را به خودم اختصاص دهم. ما میتوانیم همزمان با خدمت کردن گره کار خود را نیز پیدا کنیم و برای برطرف کردن آن تلاش کنیم و در قسمت بعد بهطور مرتب باید این آموزشها را ادامه دهیم و متوقف نشویم.
این مسیری که ما در آن قدم گذاشتهایم مسیر همواری نیست، بالا و پایین زیادی دارد و برای من نوعی به دست آوردن و نگهداشتن این شال راحت نبوده است و مانند یک مسافر دچار چالشهای فراوان بودهام؛ و در آخر برای تک تک شما عزیزان آرزو میکنم در راه رسیدن به خواستههایتان مثل رود خروشان و چشمههای جوشان باشید و برای من هم دعا کنید که با تمام سختیها در این مسیر باقی بمانم.
جلسه هماهنگی راهنمایان
.jpeg)


تایپ: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر الهه از لژیون یکم
ویراستار: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر لیلا از لژیون دوم
ارسال مطلب: همسفر عارفه رهجوی راهنما همسفر حلیمه از لژیون سوم
مرزبان خبری: همسفر نرجس
همسفران نمایندگی سمنان
- تعداد بازدید از این مطلب :
1334