جلسه نهم از دوره سی و یکم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰؛ نمایندگی امین قم، با استادی راهنمای محترم مسافر اکبر، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر علیرضا ، با دستورجلسه « جهانبینی در ورزش » و درادامه جشن هفتمین سال رهایی ایجنت محترم مسافریوسف روزهای پنجشنبه ۰9 آذرماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان اکبرهستم یک مسافر
تشکر میکنم از نگهبان محترم که اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم.
دستور جلسه امروز شامل دو بخش است یکی جهانبینی در ورزش و دیگری تولد هفتمین سال رهایی یوسف عزیز میباشد.
خوشحالم که در شعبه امین هستم. خبرهای خوبی از این شعبه و رشد توسعه شهر قم به گوش میرسد.
.jpg)
من در زمان خدمت در مرزبانی و یا راهنمایی میدیدم بسیاری از کارهای کنگره جلوتر از خودش بهپیش میرود که البته افراد هم با تزکیه و پالایش خود نقش مهمی دارند که این حاصل لطف خداوند است و هر دورهای از دوره قبل بهتر و پویاتر میشود و خوش به حال افرادی که در این زمینه برای خودشان برداشتی دارند. در خصوص جهانبینی آیا برداشت، دریافت، ادراک و حس من نسبت به جهان هستی ورزش و نسبت به خانواده طلبکارانه یا بدهکارانه است. خوب است که انسان درسهای خود را از آموزشهای کنگره بگیرد نه از روزگار. من خودم به دلیل عمل جراحی بینی مدت یک ماه نتوانستم استراحت کنم و آنجا بود که متوجه شدم اگر شخصی بیمار شد باید او را درک کرد حالا او به هر دلیلی بیمار شده باشد، آقای مهندس به این امر در چند سیدی آخر تأکید کردند. در ورزش هم بدینصورت ممکن است یک سفراولی با مشکلاتی مواجه باشد و میبایست او را درک کرد و او را توجیه کرد که ورزش وسیلهای برای ارتقا و بهتر شدن افراد است. آقای مهندس مثلث دیگری ترسیم نمودند که یک ضلع آن قدرت فیزیکی که شامل خوردن داروی بهموقع و درمان منظم و ضلع دیگر قدرت تفکر بصورت مثبت و دیگری قدرت به انجام رسانیدن کارها که با اجرای این مثلث و نیز انجام خدمت در کنگره میتوان از وضعیتی که در آن هستیم بهراحتی خارج و به آرامش دستیافت. ما در کنگره یاد گرفتیم که ورزش هدف نیست و بردوباخت برای ما اهمیت ندارد و آنچه مهم است رسیدن یک سفراولی به حال خوش است. امیدوارم هیچوقت به پزشک نیاز نداشته باشیم و سلامت باشیم.
اما در خصوص قسمت دوم دستور جلسه یوسف عزیز هم مثل همه مسافران دیگر چون مصرفکننده بود باحال خراب وارد کنگره شد ولی بهغیر از چند هفته اول بعد شروع به دریافت آموزشها کرد و گوشبهفرمان و مودب بود علاوه بر انجام خدمت پیگیر کارهایش بود. به قول دیدهبان محترم آقای خدامی کد و رمز آسایش و آرامش ما در کره زمین صراط مستقیم است. یوسف این کد و رمز را اجرا کرد و در صراط مستقیم بود. درمان سیگار را انجام داد و در محیط ورزشی بسیار مؤدب بود و تحت آموزشهای آقای مهندس و استاد امین بود و در امتحان شرکت کرد و راهنما شد و لژیون زد. اکنون ایجنت شعبه امین میباشد که این مصداق رونده بودن و رسیدن به آرامش و آسایش است. آقای مهندس به ما یاد دادند که جهنم ابدی وجود ندارد و هر شخصی با هر وضعیت خرابی وارد کنگره شود اگر بخواهد در خودش تغییری ایجاد کند میتواند به سمت آرامش و آسایش گام بردارد. آقا یوسف هم این کار را انجام داد و این سعادت خداوندی است. در وادی هشتم میخوانیم خدمت به خود خدمت به جامعه و خدمت به خانواده که مکمل یکدیگرند و خدمت به خانواده بسیار مهم است که نشانه آن عمر بالای خدمتی در کنگره است.
آرزوی ایجنت محترم آقا یوسف:
با تمام وجودم خواستار این هستم که خدمت بعدی ام پهلوانی باشد
آرزوی همسفر محترم:
انشالله تولد ده سالگی ام با شال نارنجی باشد
.jpg)
صحبتهای ایجنت محترم مسافر یوسف:
سلام دوستان یوسف هستم یک مسافر.
در ابتدا خدا را شکر می کنم که اجازه داد تولد هفت سالگی ام را در کنگره جشنبگیرم و این لطف خداوند است.
به نظرم تولدها دو هدف دارند، اول پیامی برای سفراولی ها و دوم برای تشکر از راهنماست. چون سفر اولی ها باید ببینند و بدانند که تمام افراد کنگره زمانی با حال بدی به این جا آمده اند و اکنون به درمان و حال خوش رسیده اند.
من با تخریب بسیار بالایی وارد کنگره شدم، این تخریب خاصیت اعتیاد است که برای برخی افراد در صور پنهان و برای برخی دیگر در ظاهر اتفاق می افتد. اما در کنگره گویی معجزه رخ می دهد و شخص کاملا تغییر می کند. افرادی که خواستار درمان باشند و در مسیر درست قرار بگیرند شاهد این معجزه خواهند بود. پیام تولدها برای مسافران و همسفران این است که امیدشان را از دست ندهند، حتی کسانی که سفر خود را خراب کرده اند نباید ناامید بشوند و از همین حالا شروع کنند و به درمانشان ادامه بدهند. قطعا بهترین راه برای درمان اعتیاد روش کنگره است، هرچند ده ماه طول می کشد اما نتیجه می دهد که نشانه ی آن تمامی کسانی هستند که در این جا درمان شده اند، نشانه آن آقای اکبر علیرضایی است که حدود پانزده سال است به درمان رسیده و دارد در کنگره خدمت می کند، کار ایشان توصیف ناپذیر است، زیرا حدود هفت سال از تهران به قم آمدند تا خدمت کنند و هم چنان در مسیر ساوه خدمتشان ادامه دارد، آن هم تنها برای کمک به افراد نیازمند و ایشان جزو الگوهای بدون نقص کنگره ۶۰ هستند که این پیام را می دهند که اگر من توانستنم هم زندگی ام را بچرخانم و هم خدمت به این سنگینی را انجام بدهم، پس دیگران هم می توانند.
من بسیار از اکبر آقا تشکر می کنم و ایشان برای من یک راهنمای تمام عیار می باشند و با تمام وجودم قدردان زحماتشان هستم و امیدوارم بتوانم رهجوی خوبی برایشان باشم.
از همسفرم نیز بسیار متشکرم که زمان مصرفم تحمل و بردباری کردند، ما راه های زیادی را برای درمان رفتیم اما به نتیجه نرسیدیم تا با کنگره آشنا شدیم و وقتی همسفرم به کنگره آمد مثل این که چراغ زندگی مان روشن شد و همه چیز تغییر یافت. هم چنین از فرزندانم و راهنمایان همسفرم متشکرم که کمک زیادی به ما کردند.
صحبتهای راهنمای همسفر:
سلام دوستان کبری هستم راهنمای یک همسفر.
خداوند را شاکرم که در این جایگاه هستم، هفتمین سال رهایی آقا یوسف را خدمت ایشان، راهنمای محترمشان و همسفرانشان و البته تمام اعضای شعبه امین تبریک میگویم. خدا را شکر میکنم خانوم فاطمه در لژیون من حضور داشتند من از ایشان خیلی آموزش گرفتم. ایشان شخصی آرام صبور و قانونمند هستند و همیشه چشم گفتن را بلد بودند. همچنین به خانومعطیه راهنمای اولشان تبریک میگویم و امیدوارم سالهای زیادی این عزیزان کنار یکدیگر جشن بگیرند.
صحبتهای همسفر:
سلام دوستان فاطمه هستم همسفر.
خدا را شکر میکنم در این جایگاه هستم و همیشه شاکر خداوند هستم که آقای مهندس و خانواده محترمشان را در مسیر ما قرار دادند تا از آموزشهایشان استفاده کنیم و از دیدنشان لذت ببریم و همیشه شکرگذار این بودم که راهنمای مسافرم اکبرآقا بودند، زیرا مسافر من تخریب زیادی داشت و ایشان آرامشی که داشتند را همیشه به مسافر من منتقل میکردند و باعث شد مسافرم هم سفر مواد و هم سفر سیگارش را خیلی عالی پیش ببرد. خود مسافرم نیز خیلی تلاش کرد و به خوبی سفر کرد و اجازه داد من نیز در کنگره حضور داشته باشم و از این که در کنار من هست از او سپاسگذارم.
از خانوم عطیه راهنمای اولم که چهار سال در لژیون ایشان حضور داشتم و من را جذب کنگره کردند متشکرم. با این که دو فرزند کوچک داشتم و حضورم در کنگره بسیار سخت بود اما از آموزشهای ایشان استفاده میکردم و سفر میکردم، همیشه شکر گذارشان هستم و امیدوارم بهترینها نصیبشان بشود. بعد از این که خدمت خانوم عطیه به اتمام رسید وارد لژیون خانوم کبری شدم و ایشان همیشه من را تشویق میکرد تا به خدمتم ادامه بدهم و آموزشهای بسیاری به من دادند. سپاسگذارشان هستم و آرزوی بهترینها را برای او دارم.
تایپ: مسافر آرش لژیون هفتم
عکاس: مسافر علیرضا لژیون چهارم
ویراستار: مسافر علیرضا لژیون هشتم
ارسال خبر: مسافر احمد لژیون یکم
- تعداد بازدید از این مطلب :
1547