English Version
This Site Is Available In English

درک دیگران، با احساس کردن آن‌ها در درون خود

درک دیگران، با احساس کردن آن‌ها در درون خود

مطالب بحث تطبیق در تاریخ ۷۵/۱۱/۹ بیان شده‌است. جناب مهندس در این سی‌دی شعری را از مولانا بیان می‌کنند که: 

هرکه را اسرار حق آموختند
مهر کردند و دهانش دوختند

یعنی آن‌چه که اجازه گفتن آن به ما داده نشده نباید  در مورد آن سخن بگوییم. حرف را در زمان مناسب، مکان مناسب و با کلام مناسب مطرح کنیم. باید ما دیگران را درک کنیم طوری باشد که خود را در درون آنها احساس کنیم تا آنها هم ما را درک کنند آن وقت دیگر نه کسی ما را ناراحت می‌کند و نه حرف ما کسی را ناراحت می‌کند. هرکدام از انسان‌ها ظرفیت‌های خاصی دارند پس هر کسی به‌اندازه ظرفیت خودش حرفی که به او گفته می‌شود می‌تواند آن حرف را تحمل کند.

انسان‌ها باهم متفاوت هستند از جهت دانش و آگاهی و... . وقتی که می‌خواهیم با کسی صحبت کنیم باید به درون شخص برویم و از نظر شرایط روحی او را درک کنیم. یعنی در وجود افراد اول باید وجود خودمان را بیابیم. باید مسائل درونی را بطور علنی به بحث بگذاریم و بعد بدون هیچ ملاحظه‌ای، مثلاً بگوئیم که زشت است و عیب است بررسی نمائیم. مسئله اساسی برخورد این است که  باید درون انسان‌ها برویم و نوع صحبت و دیالوگ مناسبی داشته باشیم. در قرآن آمده که نفس انسان دارای سه قسمت است ۱ نفس اماره ۲ نفس لوامه ۳ نفس مطمئنه. 

انسان در خودش دو صور دارد؛ آشکار و پنهان که ما فقط آشکار را می‌بینیم و از پنهان او خبر نداریم؛ ولی حیوان بر خلاف انسان فقط یک صور دارد آشکار، و صور پنهان ندارد. برای اینکه انسان صور آشکار و پنهان خود را یکی کند باید آن‌قدر خود را صیقل بدهد تا به مرحله بالا برسد. انسان در رده نفس اماره، لوامه و مطمئنه ، با تزکیه و پالایش می‌تواند به مرحله بالا برسد که همان مرتبه مطمئنه است. مانند پیامبران "حضرت موسی، حضرت عیسی و در آخر حضرت محمد" که رفته‌رفته تکمیل و کامل شده‌اند و در آخر رسول خدا پیام نهایی را کامل کرد. اول هرکاری ایرادها و اشکال‌های درونی باید بیرون بیاید و حل شود.

وقتی‌که یک فرد مصرف‌کننده به کنگره می‌آید، یک مسافر است ولی به مرور با گرفتن آموزش خود را به مرحله استادی می‌رساند و این فرد معتاد، همان بذری است که کاشته می‌شود و اگر آن بذر به بار آید محصول فراوان می‌دهد که از این بذر صدها یا هزاران محصول به بار می‌آید.

هدف این است که می‌خواهیم خویش وخویشتن به تطبیق واقعی برسند البته فرد باید بداند که در چه جایگاهی قرار دارد شخص اگر نداند که خودش در چه درجه‌ای از تصفیه قرار دارد نمی‌تواند به دیگران کمک کرد باید خودش مطلع باشد گفته‌ها باید عین عمل یکسان باشد کسی می‌تواند مرزبان و راهنما و یا ایجنت شود که اول فرمانبردار باشد و اطاعت کند پس باید گفته عین عمل باشد نه کمتر نه بیشتر. مسئله دیگر اینکه  آموزگاری که خود نداند چه موضوعی را باید تدریس نماید و آگاه به آن نباشد هرگز نخواهد توانست شاگرد خوبی داشته باشد. یا استادی که زبان فرانسه بلد نیست چگونه می‌تواند زبان فرانسه یاد بدهد یا وقتی گوینده نمی‌داند چه می‌گوید شنونده اصلاً نمی‌فهمد.

اما تقسیم‌بندی در جهت دیگر به ۳  صورت است نفس، جن و روح؛  بنابراین انسان یک شخصیت ظاهر دارد و یک شخصیت باطن. به‌طورکلی صور آشکار با صور پنهان روی‌هم باید تطبیق پیدا کند تا به آرامش بیشتری دست پیدا کنند و مطلبی را تا زمانی که خودمان نفهمیدیم نمی‌توانیم به دیگران منتقل کنیم همه مسئله را باید از خویش شروع کنیم و این خویشتن یابی مسئله بسیار حائز اهمیتی است.

از مسائل مهم دیگری که جناب مهندس مطرح فرمودند این بود که انسان اول باید ظاهر خودش را درست کند و آرام‌آرام به باطن برسد. برای تطبیق درون و بیرون انسان باید با تمرین و آموزش ایرادات درونی خود را بیرون بکشد و روی آنها کار کند و آن‌قدر تمرین کند تا کاملاً صیقلی شود. در این شرایط است که انسان‌ها می‌توانند بذرهای نیکویی در وجود خود بکارند و البته القا و الهام هم در این شرایط به انسان کمک می‌کند.

 

رابط خبری:  راهنما همسفر ناهید عضو لژیون سردار
نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر حدیث عضو لژیون سردار
تصویرگر: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ژیلا عضو لژیون سردار
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ندا عضو لژیون سردار
همسفران نمایندگی وحید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .