ششمین جلسه از دوره هفتم سری کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران نمایندگی گوجان به استادی راهنمای تازه واردین مسافر هادی،نگهبانی مسافر خالد ودبیری مسافر محمد با دستور جلسه «وادی دهم و تاثیر آن روی من» روز یکشنبه مورخ۱۴۰۲/۸/۲۱راس ساعت ۱۷ آغاز بکارنمود.
خلاصه سخنان استاد
خدا را شاکر و سپاسگزارم که در این جایگاه هستم دستور جلسات کنگره ،حساب کتاب دقیقی پشتشان هست،اینها را گذاشتهاند تا من بتوانم مشکلاتی که دارم در همین دستور جلسات حل کنم،دستور جلسه این هفته وادی دهم هست که میگوید، صفت گذشته در انسان صادق نیست ،چون جاری هست.صفت چیزی هست که روی هر چیز میتوان نام برد حتی اشیا مثل زغال که سیاه هست و این صفت سیاهی مربوط به زغال است.
من خودم زمانی که مصرف کننده بودم یک سخنرانی در جایی میگفت کسی را که شب میبینی در حال دزدی حق نداری صبح به به اوبه چشم یک دزد بنگری، شاید در همین شب تا صبح توبه کرده باشد،این را گذرا به ما گفتند و کسی به ما آموزش نداد.با خودم گفتم آدم هر کاری دوست دارد انجام بدهد در این دنیا آخرش هم توبه میکند. و به همین طرز فکر ضد ارزشهایی را که نباید، انجام میدادم. اما وقتی به کنگره آمدیم و آموزش جهانبینی را یاد گرفتیم فهمیدیم که انسان چه موجودی هست چرا اصلاً میگویند صفت گذشته در انسان؟ چون خدا به ما اختیار داده است نیروهای منفی و مثبت هر دو هستند این مربوبط می شود به آموزش و درک من که کدام راه را انتخاب کنم حالا در مورد این وادی چیزی که در خود متن نوشته شده است این راه بسان شمشیری برنده است، مثالش هم که آقای مهندس میگفت اگر چاقویی تیز یا تیغی به یک جراح بدهند با آن عمل جراحی میکند وجان انسانی را نجات میدهد ولی اگربه شخص دیگری بدهند امکان دارد که قتلی با آن انجام بدهد، یا همین ot که در کنگره نجات میدهد و در بیرون از کنگره میتواند زندگی را به نابودی بکشاند، بستگی دارد ما چه طور استفاده کنیم، اگر ما از آموزشها برگردیم و بخواهیم کارهای ضد ارزشی را حتی درحد کم انجام بدهیم به راحتی برمیگردیم،فاصله اینها به اندازه یک مو هست بستگی به من دارد اگر از این آموزشها فاصله بگیرم براحتی راه را گم می کنم من خودم چند وقتی که نبودم در کنگره سی دی ها خیلی کمکم کرد اما باز هم انرژیهای قویتر بود که نمیگذاشت به راهم ادامه دهم،میخواهد بگوید این صفت در پایینترین نقطه هم که باشد قابل برگشت است ما باید بدانیم که میتوانیم برگردیم، هیچ جایی نگفته که من همیشه باید معتاد یا دزد باشم. از طرف دیگر هم هر موقع آموزش را متوقف کردیم ابتدای سقوط است.
ما در کنگره سه تا پارامتر داریم تغییر،تبدیل،ترخیص،اگر ما تبدیل نشویم یا نخواهیم تغییر کنیم مثلاً راهنما بگوید این کار را انجام بده من کارخودم را انجام بدهم و تغییر پیدا نکنم نمیتوانم تبدیل بشوم اینجا باید آموزشها را بگیرم و تزکیه بشوم این وادی ها فقط مختص اعتیاد نیست چراکه درست زنگی کردن را هم به ما نشان میدهند. من اگر تفکرم سالم نشود نمیتوانم راه درست را بروم باید ذهنیت من سالم باشد. وقتی تفکر من سالم باشد بعدش ایمان من سالم میشود که دستوراتی که خداوند داده و یا قوانینی که کنگره دارد به ما میگوید اینکه دروغ نگو دزدی نکن غیبت نکن اگرهمین قوانین را انجام بدهید تجلی نور خدا در ما پیدا می شود وقتی ایمان من سالم باشد عمل من سالم میشود عمل همان رفتار ماست کارهای روزمره ماست که اینجا شعار بدهم دروغ بد است ولی بیرون از اینجا دروغ بگویم ،وقتی که عمل من سالم بشود حسم سالم میشود وقتی حسم سالم بشود عقلم سالم میشود و وقتی عقلم سالم شد به عشق سالم میرسم اینها زنجیره وار به هم متصل هستند،این تزکیه باید انجام بشود تا صفت من عوض بشود اینکه من بگویم نه من از امروز نمیخواهم دروغ بگویم یا مواد مصرف نکنم همینطور یک شبه نمیشود باید تزکیه بشویم تا به یک فرد سالم و خوب برسیم.
.jpg)
نگارش سخنان استاد: مسافر جاسم
ویرایش و ارسال: مرزبان خبری مسافراصغر
- تعداد بازدید از این مطلب :
337