"محبت اتفاق نیست، تقدیر نیست محبت دامنه وسیع یک کمان بیانتهاست، واقعیست، صوری نیست، اگر باشد حقیقت است و دیدن حقیقت چشم دل میخواهد، به آن ارج بگذاریم"
خداوندا شکر که اشخاصی هستند میدانند چگونه مرهم باشند، چگونه دلی را شاد کنند و چشمان غمباری را رنگ شادی بخشند که راهی هست، خدایی هست و امید در راه است، امیدی به سبزی برگهایی که در بهار تازه متولد میشوند؛ سبز و با طراوت. پیامشان نوید بهار است، نوید شکوفههایی که دیدنشان تمام وجودمان را رنگ حیات میبخشند، رنگ احیا و رنگ تولدی پربار و باشکوه...
ایجنت گروه خانواده؛ همسفر محبوبه به همراه مسافر خود مانند بسیاری از همسفران و مسافران دیگر برای رهایی از بند اعتیاد و رسیدن به نقطهای روشن به دنبال روشهای متعدد ترک اعتیاد بودند که با برنامه تلویزیونی شروع خوب آشنا و با مشاهده آقای مهندس که چه میزان با متخصصین اعتیاد قاطعانه صحبت میکنند درمورد صحت علم ایشان به یقین رسیده و متوجه میشوند که جنس صحبت ایشان بهگونهای متفاوت است که اینقدر زیبا از یک مصرفکننده دفاع میکنند، اما حضور این خانواده در آن زمان رخ نداد و در سال ۱۳۹۳ مسافر به همراه دوست خود که درگیر اعتیاد بوده وارد کنگره میشوند و دو ماه بعد نیز همسفر محبوبه در کنگره حضور مییابد و در ادامه به انجام خدمت میپردازد.
ایشان در اعلام سفر خود اینچنین بیان میکند؛ مسافر من با تخریب بیش از ۱۵ سال انواع آنتیایکس وارد کنگره شد، ۱۲ ماه و ۱ روز با راهنمایی مسافر جهانگیر و راهنمایی همسفر فاطمه قاسمی به روش DST و داروی OT سفر کردیم و در حال حاضر حدود پنج سال است که با دستان پرمهر جناب مهندس آزاد و رها هستیم.
به مناسبت "هفته ایجنت و مرزبان" و تقدیر از خدمات ایجنت همسفر محبوبه با ایشان گفتوگویی صمیمانه ترتیب دادیم که تقدیم نگاه پرمهرتان مینماییم.
ضمن تبریک هفته ایجنت لطفاً بفرمایید چه عواملی باعث ماندگار شدن شما در این سیستم شد تا اینکه جایگاههای خدمتی متفاوتی را تجربه کنید.
در ابتدای امر ماندگاری من در سیستم به دلیل عشق و محبت دریافتی از راهنمای تازه واردین، لبخند و آغوش گرم ایشان، محبت مرزبانان و در ادامه مهر راهنما و سایر اعضای شعبه بود، در ادامه به دلیل سطح آموزش شعبه و نیاز خودم بود، البته با حضور مستمر در کنگره متوجه کمبود دانایی و اشکالات خود شدم که در هیچ مکانی جز کنگره قادر به یافتن پاسخ سؤالات خود نبودم. به دلیل طولانی شدن سفر اول نمیتوانستم خدمتی داشته باشم، اما بنابر علاقه خود حدود یک سالونیم دبیر وبلاگنویسی لژیون بودم و صدای ضبط شده کامل راهنما را برای وبلاگ تایپ میکردم، این خدمت کمک شایانی در مسیر به من کرد و همچنین خدمتهایی نظیر؛ خدمت راهنمایی و خزانهداری لژیون سردار که بسیار لذتبخش بود و در بخش ورزش نیز خدمت کردم از جمله؛ ورزشبان، نگهبان والیبال پارک پیروزی و اکنون نیز در جایگاه ایجنت در خدمت عزیزان شعبه سلمانفارسی در حال آموزش هستم.
هدف از تعیین ایجنت و مرزبان توسط جناب مهندس در مسیر درمان اعتیاد چه بود و چه نتایجی در بر دارد؟
هر ساختارِ تشکیل شده در اجتماع به بزرگتر نیاز دارد، کوچکترین ساختار خانواده است که پدر و مادر برای بقا خانواده در تلاش هستند یا مدارس که وجود مدیر و معاون در کنار یکدیگر برای آموزش دانشآموزان الزامی است و برای حفظ هر ساختاری باید بدین شکل عمل شود. کنگره و ساختار آن نیز رو به رشد است و افراد بسیاری به این سیستم مراجعه میکنند و برای پایداری آن و رسیدن به هدف که رهایی و احیای انسان است باید از این موضوع تبعیت کرده و این ساختار دارای مدیر و معاون در قالب ایجنت و مرزبان باشد تا به بهترین شکل اهداف خود این سیستم را پیش ببرند. تفکر حضور ایجنت و مرزبان از دیدگاه آقای مهندس به این دلیل است که در عین رسیدن به هدف، قوانین و حرمتهای ساختار بهدرستی اجرا شود. نکته مهم دیگر؛ این خدمت به صورت چرخشی است و افراد بسیاری میتوانند ضمن دریافت آموزشها از این خدمتها برای پیشبرد اهداف کنگره استفاده نمایند.
از دیدگاه شما تکرار هر ساله این دستور جلسات و برگزاری جشنها چه نقش و تأثیری در پیشبرد اهداف کنگره دارد؟
انسان همیشه در فراموشی به سر میبرد شاید اگر روزِ پدر و یا مادر نبود به دلیل دغدغههای زندگی فراموش میکردم که از پدر و مادر خود تقدیر و تشکر کنم و این جشنهای پرتکرار سالانه به دلیل یادآوری برای من است تا فراموش نکنم که چه افرادی برای ثبات این سیستم و ساختار زحمت میکشند و درست است که خدمت فرد خدمتگزار برای آموزش خود او است، اما این تقدیر سبب انرژی مضاعف فرد میشود، بنابراین زمانیکه حال خدمتگزاران مساعد باشد و دریابند که خدمت آنها برای افراد دیگر ارزشمند است، قاعدتاً در جایگاه خود بهتر عمل میکنند و در نتیجه رهاییهای مستمر و احیای بیشتر مسافران و همسفران و حرکت در مسیر اهداف کنگره را در پی خواهد داشت.
مختصری از حد و حدود روابط ایجنت با لژیون مرزبانی و از تعامل و تبادل نظر خود با مرزبانان بفرمایید و اینکه پایه و اصول روابط خود را بر چه اساسی قرار میدهید؟
تمام روابط کنگره ۶۰ بر مبنای محبت، معرفت و عمل سالم است و روابط بین رهجو و راهنما، ایجنت و راهنما، ایجنت و مرزبانان، همچنین دیدهبانان و دیگر اعضا بر این مبنا استوار میباشد. قطعاً تمام این روابط بر مبنای محبت است و در عین محبت باید معرفت و عمل سالم نیز انجام پذیرد، ممکن است در موضوعی دید یک مرزبان قوی باشد و در موضوع دیگری ایجنت با بینش بهتری عمل کند. بالاترین مقام اجرایی در شعبه مرزبانان هستند و ایجنت کار اجرایی ندارد، بلکه کار او نظارت است گرچه ایجنت و مرزبانها مکمل یکدیگر هستند، مهم است که تبادل نظرات در جهت اهداف کنگره ۶۰ باشد و اینکه تصمیمات اتخاذ شده بر مبنای عمل سالم و برای حال خوش یک انسان انجام گیرد نه بر حسب اغراض شخصی ایجنت و مرزبان، شاید رفتار ایجنت و مرزبان از دید برخی از همسفران غیر منطقی باشد یا جنبه الزام داشته باشد، اما برای برقراری حرمتها و قوانین باید این کار صورت پذیرد. من نیز مواقعی بوده در جایگاه راهنمایی و یا حتی رهجوی سفر اول و یا دوم بودهام و با بعضی از تصمیمات گروه مرزبانی موافق نبودم، اما به هر حال بر خود لازم میدانستم که فرمانبردار باشم، اکنون در جايگاه ایجنتی متوجه شدم که گروه مرزبانی باید منافع جمع را مد نظر داشته باشد و هیچ کاری را بدون هماهنگی با مراجع بالاتر انجام ندهد.
با توجه به شناختی که در این مدت چند ماهه از شما داشتیم از خصوصیت شما هست که در این جایگاه در کنار آن مهربانی و محبت خود، رعایت حریم و حرمتها برای شما از اهمیت بالایی برخوردار است، کمی در این مورد و تفکری که در این روند حرکتی شما وجود دارد برای ما صحبت کنید.
هر فردی، خصلت وجودی خود را در دیگران مشاهده میکند. شما خودتان محبت دارید و این نظر لطف شما است. برای هر فرد خدمتگزار در کنگره این حرمتها و قوانین ارزشمند است و با حضور در جایگاههای مختلف و کسب تجربه متوجه شدم که هر شخصی در هر جایگاهی با رعایت حرمتها اوضاع و احوال مساعدتری خواهد داشت درنتیجه مشکلات او نیز کاهش مییابد و برای خود و دیگران کمترین مشکل را ایجاد میکند، به گونهای موضوع دو سر سود است یعنی فردی که حرمتها را رعایت میکند، منفعت آن هم برای خود و هم برای سیستم است. بههمین دلیل موضوعی که خود انجام دادم و نتیجه آن را دیدم، واقعاً تمایل دارم افراد دیگر نیز قوانین و حرمتها را رعایت کنند و نتیجه آن منفعتی است که هم برای خود شخص و هم برای ساختار کنگره ۶۰ ایجاد میکند.
طبق صحبت دیدهبان محترم آقای حکیمی؛ سعی کنید خود را اندازه جایگاه بزرگ کنید، به نظر شما شرط اول در این بزرگ شدن و ایجاد تغییر چیست؟ اگر تجربهای دارید لطفاً بیان کنید.
از دیدگاه من بزرگشدن به تغییر انسانها بستگی دارد، اگر این تغییر بر مبنای صراط مستقیم و آموزشها باشد، ظرفیت انسان افزایش و در ادامه به صفت بزرگی دست مییابد. افراد در جایگاههای خدمتی با آزمونهای متفاوت ارزشمندی مواجه میشوند، برای من نیز در جایگاه راهنمایی مشکلاتی ایجاد شد که البته بسیار سازنده بود و مدت دو سال از خدمت راهنمایی میگذشت و احساس میکردم آنچه را که باید دریافت کنم، هنوز دریافت نکردهام، بنابراین به یک تغییر گستردهتری نیاز داشتم و برای این حس رکود از خداوند طلب یاری میکردم و به واسطه درد و رنجهایی که در آن موضوع متحمل شدم، تغییراتی در درون و صور پنهان برای من رخ داد و حس ارزشمندی از بابت تغییرات دریافت کردم. طبق صحبتهای جناب مهندس؛ سعی نکنم مشکل را کنار بزنم، بلکه باید سعی در حل آن داشته باشم و در این مدت زمان تنها خواسته من از خداوند، کمک برای حل مشکل بود تا فرا بگیرم، زیرا اگر این مشکل کنار رَود باید آن را در جای دیگری تجربه کنم و نسبت به آن ترس داشته باشم، خداوند نیز در این مسیر بسیار همراه من بود و به واسطه این موانع و مشکلات، تغییرات ایجاد شده برایم ارزشمند بود.
آموزشهای یک راهنما چه اندازه میتواند در جذب همسفر و کیفیت سفر او تأثیر بگذارد؟ یک راهنما چگونه باید به این قضیه بپردازد که قبله خود را گم نکند؟
آموزشهای راهنما قطعاً در جذب همسفر بسیار مؤثر است، راهنما با حس و انرژی خوب بایستی با مطالعه و آمادگی لازم در جلسه حضور یابد نه اینکه مطالب را حفظ کند، بلکه بنابر در نظر گرفتن نیاز تکتک رهجویان و فراخور حال آنها شاید لازم باشد چندین سیدی گوش کند، بنابراین اگر راهنما با تمام وجود بداند که رهجو امانتی در دست او است با حسی شبیه حس مادری که برای حال خوش فرزند خود تلاش و برای حل مشکلات او مشورت و برنامهریزی میکند، اگر با وجود این حس نسبت به رهجو در لژیون حاضر شود قطعاً این حس راهنما در کیفیت آموزشپذیری و جذب یک رهجوی تازهوارد گرفته تا کمک به خودشناسی رهجوی سفر دومی لژیون، بسیار کمککننده میباشد. در این حالت قطعاً رهجو پربار وارد سیستم کنگره میشود به این دلیل که رهجو خوراک مورد نیاز خود را از آموزشهای لژیون دریافت میکند و در ادامه سفر خوبی خواهد داشت، همچنین در سفر مسافر خود نیز بسیار مؤثر خواهد بود. اگر راهنما رهجو را به دید یک امانت نگاه کند و قصد او تنها کمک به رهایی و درمان او باشد دیگر درگیر حواشی مانند؛ تعداد افراد لژیون یا تعداد رهاییها و قیاس با سایر لژیونها نمیشود و قطعاً قبله خود را گم نمیکند.
نیروها و حسهای منفی بزرگترین مانع برای ایجاد تغییر محسوب میشوند شما بهترین راهکار برای عبور از این موانع را چه میدانید؟ از تجربه خود در برخورد با نیروهای بازدارنده در مسیر کنگره و جایگاههای خدمتی برای ما بگویید.
نیروهای منفی همیشه حضور دارند، خصوصاً روزهای دوشنبه و پنجشنبه که قرار است به کنگره بیاییم و همه ما این موضوع را به خوبی تجربه کردیم که ممکن است حس و حال ما با موضوعی آشفته شود، اما نکته مهم این است که باید ابزار مناسب در مواجه با آنها را داشته باشم، اگر ابزار و راهکار مقابله با این نیروها و حسهای منفی را از قبل با تمرین آماده کرده باشم کمتر مشکل ایجاد میشود، بنابر تجربه شخصی من گاهی هنگام آمدن به کنگره با یک عامل بیرونی، حسم آلوده میشود، سریع به خود خاطرنشان میکنم که محبوبه مراقب باش که حس خود را آلوده نکنی این برنامهریزی نیروهای منفی است، طبق جزوه جهانبینی این نیروها قصد آلوده کردن حس و خواب رفتن ما را دارند، البته زمانیکه سر منشأ و علت این امر را جویا میشوم سریع به خود آمده و همواره در این مواقع از خداوند کمک میخواهم تا با حس قوی عمل کنم و به لطف خدا اصلاً متوجه نمیشوم که حسهای منفی چگونه از من دور شدند.
یک راهنما چطور و چه اندازه میتواند عشق به خدمت را در رهجوی سفر دومی ایجاد کند که رهجو در سفر دوم نیز همچنان انرژی حضور در کنگره و ادامه مسیر را در خود ببیند و در بازی نیروهای منفی مغلوب نشود؟
گاهی برخی از راهنمایان عنوان میکنند که رهجو در سفر دوم حرکت خوبی ندارد، ابتدا این نکته را باید ذکر کرد که برخی از رهجویان هدفشان گرفتن رهایی است و پس از دریافت رهایی از کنگره میروند، قاعدتاً هم باید اینگونه باشد، زیرا اگر همه افراد قصد حضور و ماندگاری در کنگره را داشته باشند در عمل غیرممکن است، مهم این است که رهجو برخی از قوانین درست زیستن را فرا بگیرد و با دریافت رهایی از کنگره برود، اما اگر من راهنما در سفر اول به خوبی به رهجو آموزش دهم و او را با خودش آشنا و متوجه معنی خدمت کنم در سفر دوم مشکلی ایجاد نمیشود، بنابراین اقدامات لازم را برای جدا شدن او از قید و بندها و همچنین ضد ارزشیها به رهجو آموزش دهم و این موضوع مستلزم این است که نسبت به خود شناخت و آگاهی یابد، تنها به فکر لحظه رهایی رهجو نباشم در اینصورت رهجو با وجود آگاهی لازم و راهکار برای مقابله در برابر نیروهای بازدارنده در سفر دوم وارد عرصه خدمت خواهد شد.
چگونه یک همسفر میتواند در سه جهت تأمین نیاز و خواستههای خود از جمله؛ کار و تحصیل، خانواده و خدمتی که در کنگره انجام میدهد تعادل ایجاد کرده و رشد کند؟ از تجربه خود برای ما بگویید.
آقای مهندس در سیدی"گردش آسمانی۲" میفرمایند؛ همه ما باورهایی داریم که اگر آن توانایی و باورهای خود را به مرحله اجرا نگذاریم هیچ ارزشی ندارند، اما در صورت اجرا کردن به توانایی تبدیل خواهند شد و هر اندازه انسان در کنگره و صراط مستقیم حرکت کند به توانایی بیشتری خواهد رسید، شاید افراد زمانیکه به کنگره نمیآمدند نیز کارهای بسیاری انجام میدادند، اما کارها تقریباً ناتمام میماند یا شاید شخصی با توانایی بالا کارها را بهصورت کامل انجام میداد، اما اصلاً حسوحال خوبی نداشت و از انجام امور خسته میشد، درصورتیکه در کنگره از ابتدا ساختارهای ما فرو میریزد و از پایه شکل میگیرند و یکییکی تواناییهای لازم را بهدست میآوریم، در اینصورت با ایجاد توانایی فرد میتواند تشخیص دهد که در آن لحظه قادر به انجام چه کاری هست، بهعنوانمثال؛ در حال حاضر تنها توان اداره لژیون و یا خدمت در نشریات را دارم، اما با گذر زمان و تلاش بیشتر خواهم دید که ضمن اداره لژیون رهجویان من حال خوبی دارند و از لژیون خود رهایی و تولد و در کل بازدهی خوبی دارم و از طرفی امور خانواده خود را نیز به بهترین نحو اداره میکنم در اینصورت میتوانم انجام خدمت دیگری را در کنگره بپذیرم، به عبارتی هر اندازه توان من بالاتر میرود خود نیز متوجه این امر میشوم و با توجه به این موضوع اقدام به دریافت خدمت و انجام مسئولیت جدید چه در کنگره و چه در خارج از کنگره میکنم و قطعاً تعادل زمانی بین این امور ایجاد میشود که توانایی لازم را داشته باشم در غیراینصورت هیچ یک از وظایف را به درستی انجام نمیدهم و این خدمت ثمره و حال خوشی به همراه ندارد.
در پایان برای خوانندگان ما از بهترین و کلیدیترین دستاورد خود در جایگاههای خدمتی کنگره که عامل حرکت شما برای ادامه این مسیر شده است بفرمایید.
منِ نوعی از هر جایگاه خدمتی در کنگره باید دستاورد داشته باشم در غیر اینصورت قطعاً در مسیر اشتباهی در حال حرکت هستم و البته نمیتوان گفت که کدام یک کلیدیترین بودند، زیرا هر جایگاهی یک دستاورد کلیدی برای خود به همراه دارد. من در سفر اول به خدمت مهمانداری بسیار علاقه داشتم و قطعاً در آن جایگاه با پوشش سفید حاضر میشدم و با ریزبینی تمام نسبت به حال خوش ،نظم جلسه، پذیرایی افراد یا محل نشستن آنها دقت داشتم گویی برای خود من مهمان آمده و هماکنون در جایگاه ایجنتی این موضوع مهمانداری با نگرشی جدید برای من تکرار شده گویی میزبان اعضای شعبه هستم، دریافتی جایگاه ایجنتی برای من این است که با تفکر، دقت و صبوری بیشتری به مسائل نگاه کنم. در خدمت خزانهداری، بخشش را آموختم و هر یک از افراد با پرداخت تعهدی خود موضوعی را من آموزش میدادند که علاوه بر کمبود امکانات موجود در زندگی با چه حسی کمک میکنند؟ حتماً در ادامه برکات فراوانی دریافت کردند و من در آن یک سال خزانهداری شاهد بده و بستان خداوند با بندگانش بودم. در خدمت راهنمایی نیز خود و گره های درونی را بهتر میشناسم. در کل نه برای من، بلکه هر فردی که جایگاههای خدمتی را لمس کند، دستاوردهای کلیدی و ارزشمندی را دریافت میکند که هر یک باعث قویتر شدن او در مسیر مستقیم خواهد شد.
کلام پایانی؛
ابتدا شاکر خداوند هستم و همواره در مسیر کنگره بابت اجازه حضور در این مکان و دریافت و تبادل آموزشها در برابر خداوند سجده شکر میکنم، از آقای مهندس و خانواده ایشان نیز بسیار تا بسیار سپاسگزارم، در حقیقت تمام حسهای خوبی که ما در این مکان دریافت میکنیم از وجود ایشان است و قطعاً الگوی شایستهای برای ما هستند که با گذر زمان روزبهروز شاهد گستردگی کنگره و خدمترسانی ایشان به افراد درمانده هستیم ،ضمن اینکه در انجام تحقیقات و پژوهشها و در زمینههای دیگر کمکرسانی به انسانها نیز بسیار خوش درخشیدهاند که انشاءالله همیشه سلامت باشند. از خانم آنی بزرگوار، خانم کماندار عزیز و اسیستانت همسفر زهره عزیز بسیار سپاسگزارم، از تکتک اعضای شعبه، راهنمایان و مرزبانان عزیز که به من اجازه خدمتگزاری میدهند صمیمانه سپاسگزارم، همچنین از راهنمای عزیزم همسفر فاطمه قاسمی که همواره الگویی بدون نقص برای من بودند نیز تشکر میکنم، امیدوارم در این جایگاه دریافتهای لازم را داشته باشم. از مسافرم صمیمانه به جهت حمایت و همکاری ایشان سپاسگزارم.
تایپ و ویرایش؛ راهنما همسفر سپیده (لژیون چهاردهم) و همسفر بهاره (لژیون متفرقه)
عکس؛ راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم)
تنظیم و ارسال؛ راهنما همسفر سپیده (لژیون چهاردهم)
نمایندگی همسفران سلمان فارسی
- تعداد بازدید از این مطلب :
796