English Version
English

ثروت واقعی انسان محبت درونی آن‌ها

ثروت واقعی انسان محبت درونی آن‌ها

هشتمین جلسه از دوره یکم جلسات لژیون سردار مسفران نمایندگی کریمان به نگهبانی همسفر محیا و دبیری همسفر فرناز و استادی همسفر عاطفه با دستور جلسه «ثروت» روز دوشنبه ٨ اسفندماه ۱۴۰۱ رأس ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به‌کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خداوند را هزاران بار شاکر و سپاسگزارم که امروز توانستم به شعبه بیایم و در جمع عشق و محبت شما عزیزان قرارگرفته و در کنار همدیگر آموزش و انرژی بگیریم. تشکر می‌کنم از آقای مهندس و خانواده محترمشان، همچنین از آقای علیرضا دژاکام که این بستر را فراهم کردند که من عاطفه امروز بتوانم به‌راحتی روی صندلی بنشینم و آموزش بگیرم. دستور جلسه امروز در مورد ثروت است، من می‌توانم بگویم که از دوران کودکی یادم هست و تا قبل از اینکه به کنگره بیایم فکر می‌کردم ثروتمند واقعی کسی هست که خانه خوب یا ماشین آخرین ‌مدل دارد و می‌گفتم این افراد هیچ مشکلی در زندگی‌شان ندارند و همه چیز برایشان فراهم است. واقعاً وقتی که به کنگره آمدم متوجه شدم که این ثروت چند نوع است و یک نوع آن ثروت معادل همان پول است که حکم سوخت را در زندگی ما دارد و ما برای ادامه زندگی به سوخت نیاز داریم و این سوخت است که ما می‌توانیم حرکت کنیم و به آن خواسته یا هدفمان برسیم و ما باید در زندگی‌مان هدف داشته باشیم و اگر زندگی بدون هدف داشته باشیم؛ مثل غذای بدون ادویه است که هیچ طعم و مزه‌ای ندارد و در زندگی ما آن اهداف هستند که به زندگی ما طعم جدیدی می‌دهند و باعث می‌شوند که ما زندگی بهتری داشته باشیم.
نوعی دیگر از ثروت؛ سلامتی جسم، روح و روان انسان است. اگر از بعضی انسان‌ها بپرسیم که شما میان ثروت و سلامتی کدام را انتخاب می‌کنید؟ بعضی افراد می‌گویند ما ثروت را انتخاب می‌کنیم و آقای مهندس می‌گویند که اگر دندان‌درد بگیرید و در همان لحظه بهترین مهمانی‌ هم دعوت شده باشید. شما نمی‌توانید لذت ببرید یا اینکه اگر بهترین‌‌ ثروت‌ها در اختیارتان باشد واقعاً از آن لذت نمی‌برید؛ چون جسم شما مشکل دارد و جسم شما سالم نیست.
پول فقط یکی از ستون‌های زندگی ما است و همه چیز را نمی‌شود با پول فراهم و تأمین کرد. زمانی که من مدرسه می‌رفتم یکی از موضوعات انشا و بیشتر در این مورد سؤال می‌شد که از نظر شما علم بهتر است یا ثروت؟ عده‌ای؛ علم را انتخاب می‌کردند و عده‌ای می‌گفتند ثروت و آقای مهندس در سی‌دی مال خیلی قشنگ توضیح می‌دهند و می‌گویند که علم و ثروت این دو مکمل همدیگر هستند و مثل اینکه بگوئیم زن بهتر است یا مرد درصورتی‌که زن و مرد در کنار همدیگر به تکامل می‌رسند و به‌تنهایی نمی‌توانند کاری را انجام بدهند.
انسان باید در هر زمینه‌ای تعادل را در نظر بگیرد، مسئله‌ای که حائز اهمیت است اینکه ما باید در اختیار ثروت باشیم یا ثروت در اختیار ما؟ که قطعاً ثروت باید در اختیار ما باشد. ما انسان‌ها نباید فقط نگهبان ثروت یا مال باشیم؛ چون مال برای آسایش و آرامش ما است و این ثروت امانتی است که خداوند به ما انسان‌ها داده تا از آن درست و به‌موقع استفاده کنیم و در جای درست و به‌موقع هم ببخشیم.
من اگر بخواهم از خودم بگویم قبل از اینکه به کنگره بیایم اصلاً قدرت‌بخشیدن را نداشتم و واقعاً شاید یک شرایط سختی هم برایم پیش می‌آمد من حاضر نبودم که آن طلایم را بدهم و آن شرایط سخت را پشت سر بگذارم به‌گونه‌ای که نگهبان آن مالم بودم و اگر یک پولی هم دستم بود نمی‌توانستم از آن پولم ببخشم.
آقای مهندس می‌گویند؛ که اگر شما هر چه درآمد دارید می‌توانید سه قسمتش کنید یک قسمت را ببخشید و یک قسمت را برای روزانه‌تان خرج کنید و یک قسمت هم می‌توانید پس‌انداز کنید و من واقعاً در فکر پس‌اندازکردن بودم و با آن پولم که جمع می‌کردم وسایل بی‌ارزش می‌خریدم و الان که فکر می‌کنم آن وسایل که می‌گرفتم اصلاً برای راحتی و آسایش نبودند بیشتر برای تجملات و این‌ها بودند.
آقای مهندس در سی‌دی بند‌های محکم‌تر خیلی قشنگ می‌گویند که همان‌طوری که بچه‌ها سرگرم بازی‌کردن با اسباب‌بازی‌هایشان هستند و با آن‌ها بازی می‌کنند و هر روز اسباب‌بازی‌های جدیدی می‌خواهند بعضی افراد هم همین‌طور هستند؛ سنشان بالا رفته ولی هنوز اسباب‌بازی‌های خودشان را می‌خواهند. حالا اسباب‌بازی‌هایشان می‌شود مبلمان، فرش و از این‌جور موارد. من خداوند را هزاران بار شاکر و سپاسگزارم که اذن ما صادر شد و وارد کنگره شدم و با راه و روش درست زندگی‌کردن آشنا شدم و تا حدودی قدرت‌بخشیدن به دست آوردم و آن لحظه‌ای که من عضو لژیون سردار شدم آنجا فهمیدم که هیچ لذتی بالاتر از بخشیدن نیست و آن‌ آرامشِ درونی که به دنبالش بودم با عضو لژیون سردار شدن به طور نسبی آن را به دست آوردم وگرنه فراز و نشیب‌های زندگی همه‌جا هست و درست است که مسافرم رها شده است؛ ولی اگر من بتوانم دز آن مشکلات دوام بیاورم و نقطه تحملم را بالا ببرم آن موقع می‌توانم که زندگی‌ام را پیش  ببرم.
استاد امین در سی‌دی موانع محبت می‌گویند که ثروت واقعی انسان همان محبت درون آن‌ها است، اینکه ما بتوانیم بدون هیچ چشم‌داشتی به افرادی که نیازمند آن محبت هستند آن محبت را بدهیم و من همین که مسافرم در کنارم هست و فرزند سالمی در کنارم دارم و اینکه از داشته‌هایم می‌توانم لذت ببرم این‌ خودش یک ثروت واقعی است. ممنون از شما عزیزان که با سکوت زیبایتان به صحبت‌های من گوش کردید.

مشارکت اعضاء:
سلام دوستان زهره هستم یک همسفر
دستور جلسه امروز ثروت است. وقتی حرف از ثروت زده می‌‌شود؛ بیشتر ذهن‌ها به‌طرف پول، مال و دارایی می‌رود؛ ولی ما اگر ثروت را در دودسته قرار دهیم؛ یکی ثروت مادی و یکی معنوی است. ثروت یعنی اینکه من نسبت به آن چیزی که دارم حس رضایتمندی داشته باشم؛ یعنی همان که ما در کنگره به آن حال خوب می‌گوییم؛ ولی اگر من این حس را نداشته باشم آن برای من ثروت نیست.  ثروت برای هر شخص متفاوت است؛ شاید برای یک شخص خانه لوکس و ماشین مدل‌بالا باشد؛ برای یک شخص خانواده خوب و برای یک شخص سلامتی باشد. اگر شخصی بخواهد نعمت‌هایی که دارد بنویسد شاید ابتدا بگوید مگر من چقدر نعمت دارم؛ اما هرچه انسان جلوتر می‌رود می‌بیند چه نعمت‌هایی دارد و از آن‌ها غافل است و آن را ثروت در نظر نمی‌گیرد. اگر منِ زهره به‌واسطه آموزش‌های کنگره چشم خود را باز کنم می‌بینم که ثروت کنگره است که آقای مهندس به ما دادند؛ آموزش‌های کنگره است که ما به‌واسطه آن‌ها راه زندگی‌کردن را می‌آموزیم؛ ثروت برای من مسافرم و وجود عزیزان من است و به‌واسطه اعتیاد مسافرم به من اجازه داده شده است در این مکان باشم و از این آموزش‌ها استفاده کنم. انسان اگر مالی هم به دست می‌آورد باید قدرت بخشندگی را هم در خود قوی کند. من هم قبل از ورود به کنگره اصلاً قدرت بخشش نداشتم و شاید از صد‌در‌صد حال بد من نود درصد مربوط به این بود که من بخشنده نبودم و نمی‌توانستم نه مادی و نه معنوی ببخشم؛ ولی وقتی که وارد کنگره شدم و آموزش‌ها را دریافت کردم. معنی و مفهوم بخشندگی را یاد گرفتم و این بهترین ثروت برای من است و من به آرامش رسیدم. آقای مهندس می‌گویند اگر علمی را که دارید به دیگران بدهید آن‌وقت به آرامش می‌رسید.

سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر
همین‌طور که دوستان گفتند؛ ثروت هم می‌تواند مادی باشد و هم معنوی، ثروت مادی همان پول، ماشین، طلا و زمین است و به قول آقای مهندس ثروت مادی هم اگر با حرکت در صراط مستقیم به دست آید و علاوه بر اینکه صرف رفاه و زندگی خودم شود در کنارش بتوانم به دیگران هم ببخشم، حس خوب آن به خودم بر‌می‌گردد. به قول آقای مهندس هر سیستمی برای بقای خودش سه پارامتر نیاز دارد؛ نیروی علمی، انسانی و مالی.
آقای مهندس می‌گویند؛ ما هم باید پایه‌های مالی خودمان را محکم کنیم که هم نیازمند نباشیم و هم بتوانیم به دیگران کمک کنیم. از نظر معنوی هم ثروت همین نعمت سلامتی، آرامش، خانواده، حتی وجود آقای مهندس شاید بزرگ‌ترین ثروتی است که ما نباید از آن غافل باشیم، همچنین خانواده ایشان، خدمتگزاران کنگره ۶۰، راهنماها، ایجنت‌ها و مرزبانان این‌ها همه ثروت‌هایی هستند که در اختیار همه نیستند. اذن ما صادر شده است و ما از این نعمت‌ها استفاده می‌کنیم و این خودش می‌تواند جنبه ثروت داشته باشد مهم این است که ما نباید از این ثروت‌ها غافل باشیم.

سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر
من قبل از کنگره دیدگاهم این بود که کسی که خانه، پول و ماشین دارد ثروتمند است و هیچ مشکلی در زندگی ندارد. یادم است آن زمان که هنوز کارت‌بانکی نبود به پدرم می‌گفتم کاش من یک کیف پر از پول داشتم که وقتی بازار می‌رفتم دغدغه‌ این را نداشتم که تمام می‌شود. پدر من هم همان‌طور که آقای مهندس می‌گویند؛ به من می‌گفتند دخترم بگرد و گنج درون خودت را پیدا کن، پول خودش می‌آید. بعد از ازدواج هم می‌گفتم کاش من این‌قدر پول داشتم که بدون اینکه دغدغه داشته باشم که پیام‌هایم را چک کنم، خرید کنم.
در کنگره آموختم بهترین ثروت، ثروت معنوی است که ثروت معنوی که الان دارم آقای مهندس، آموزش‌ها، کمک راهنماها، دیده‌بانان، ایجنت‌ها هستند. من هفته قبل این را با خود می‌گفتم که کاش یک کارت پر از پول داشتم که دغدغه خرید نداشته باشم و این هفته پسرم تصادف کرد و پایش شکست و من متوجه شدم اگر من ناسپاس باشم و‌ قدر سلامتی‌ام را ندانم یک‌جایی خداوند به من گوشزد می‌کند که تو چرا این‌قدر به پول اهمیت می‌دهی؟ اگر سلامتی باشد پول ارزش دارد.  من تجربه‌ای در زندگی به دست آوردم که ما خیلی از چیز‌ها را با پول نمی‌توانیم بخریم مثل عشق و محبت را؛ خیلی افراد نزدیک خودم هستند که از همه نظر امکانات زندگی دارند، ولی اصلاً هیچ محبتی بین پدر و مادر یا زن و شوهر و خواهر و برادر‌ها نیست و من خدا را شکر می‌کنم که اکنون در مسیری هستیم که بهترین ثروت‌ها را داریم، ثروت‌ها هم‌لژیونی‌ها هستند؛ کمک راهنماها هستند. در سایت مسافران، آقای صداقت در مورد خودشان صحبت کرده بودند و می‌گفتند من محمد‌صادق صداقت بیست‌ساله پیش هروئین مصرف می‌کردم و من با اینکه چهار سال است که به کنگره می‌آیم؛ ولی هنوز باور ذهنی من نیست که این افراد روزی مصرف‌کننده بودند و من خدا را شکر کردم و گفتم ببین کنگره با انسان چه‌کار می‌کند و از آقای محمود اسماعیلی خواندم که می‌گفتند افرادی که داشتند سقوط می‌کردند و در پایین‌ترین نقطه زندگی خود بودند؛ ولی دست خدا آن‌ها را یاری کرد و آن‌ها الان در بالاترین پله‌ زندگی هستند و دیگران را نجات می‌دهند.

تایپ: همسفر فرناز و همسفر فاطمه‌ لژیون کمک راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم)
رابط‌خبری: همسفر فاطمه لژیون کمک‌راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم)
ارسال: همسفر فاطمه لژیون کمک راهنما همسفر مهدیه (لژیون یکم)
همسفران نمایندگی کریمان کرمان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .