سومین جلسه از دوره ششم سری کارگاههای آموزشی- خصوصی خانمهای مسافر نمایندگی رز، با استادی مسافر زهرا، نگهبانی مسافر ناهید و دبیری مسافر زينب، با دستور جلسه «ازدواج» روز یکشنبه ۹ بهمن ماه ۱۴۰۱ رأس ساعت ۱۱:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان زهرا هستم یک مسافر. دستور جلسه این هفته «ازدواج» است. آقای مهندس با درایت این دستور جلسه را انتخاب کردهاند و این موضوع بسیار حائز اهمیت میباشد، زیرا برای بهبود زندگی فردی باید خانواده تشکیل دهیم.
استاد امین در سیدی خانواده، انسان را به درخت تشبیه کردهاند، خانواده حکم ریشه را دارد. اگر ریشه گیاهی را از خاک بیرون آورده و بخواهیم آن را روی بهترین خاک دنیا بگذاریم، هیچ دوامی نخواهد داشت. چراکه اگر ریشه در دل خاک نرود، خشک میشود. هر انسانی وقتی به بلوغ فکری، احساسی، اجتماعی و جسمی میرسد، باید با فردی که از نظر اخلاقی و احساسی به او شباهت دارد ازدواج کند.
آقای مهندس در جلسه روز چهارشنبه فرمودند؛ برای ازدواج مثلثی را در نظر میگیریم که یک ضلع آن مرد، ضلع دیگر زن و قائده آن نقاط مشترک میباشد.
ازدواج دارای صور پنهان و صور آشکار میباشد. صور آشکار، همان ظاهر انسان است که خیلیها به آن اهمیت میدهند. اینکه طرف مقابلمان خوشقیافه و خوشاندام باشد، بیست درصد قضیه است، و مابقی صور پنهان.
میدانیم که جهان بر پایه اضداد ایجاد شده است. پس این امکان وجود دارد که در برخی مسائل زندگی تفاهم نداشته باشیم. من سی سال با یک مصرفکننده زندگی کردم. سی سال زمان کمی نیست، تا اینکه خودم هم مصرفکننده شدم. خدا را شکر میکنم که به لطف کنگره هر دو به درمان رسیدیم و زندگیمان با تمام فراز و نشیبها طی شد. با کمک آموزشهای کنگره، با هم به خوبی زندگی میکنیم و میتوانیم مشکلات را با کمک یکدیگر حل کنیم. البته مشکلات همیشه هست و گاهی زندگی بر خلاف میل ما است.
یکی از مسائلی که همیشه دوست داشتم در مورد آن برای کسانی که ازدواج نکردهاند صحبت کنم، این بود که صرفا روی پست، مقام و موقعیت مالی کسی حساب باز نکنند. شاید برای مدت کوتاهی ظاهر قضیه خوب باشد، ولی امکان دارد به مرور زمان با مشکل مواجه شویم. در زندگی من، عشق مهمترین مسئله برای تداوم زندگی مشترک بود، با همین عشق هر دو با هم سوار قطار کنگره شدیم و به درمان رسیدیم.
در کنگره برای بهتر شدن زندگی، روی جهانبینی کار میشود. در گذشته وقتی داخل ماشین، کنار همسرم مینشستم، اگر ایشان با سرعت رانندگی میکرد، بسیار عصبی میشدم. گاهی ایشان میخواست یک خوراکی مثل خرما بخرد، و از نوعی انتخاب میکرد که خودش دوست داشت، و میگفت این مدل قویتر و خوشمزهتر است! تحمیل عقیده برخلاف از خودگذشتگی است. ما باید این را همیشه به خاطر داشته باشیم که همین مسائل کوچک دارای اهمیت بوده و باعث نزدیکی و تفاهم با یکدیگر میشود.
گردآوری و تایپ: همسفر مهتاب لژیون ششم- نمایندگی رز
ویرایش: همسفر مریم- نمایندگی رز
بازبینی: همسفر سولماز کمک راهنما_نمایندگی رز
ارسال: مسافر خاطره
- تعداد بازدید از این مطلب :
421