English Version
English

خدمت مالی و تأثیر آن بر روی زندگی من

خدمت مالی و تأثیر آن بر روی زندگی من

جلسه اول از دور سوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی لژیون سردار کنگره ۶۰، ویژه همسفران نمایندگی کاسپین با استادی کمک راهنما همسفر شهربانو، نگهبانی کمک راهنما همسفر مهناز و دبیری همسفر محبوبه با دستور جلسه «خدمات مالی و تأثیر آن بر روی زندگی من» در روز دوشنبه ۲۸ شهریور ماه ۱۴۰۱ ساعت ۱۵ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
دستورجلسه امروز ما «خدمت مالی و تأثیر آن بر روی زندگی من است».

همه ما در کنگره یک زندگی قبل از کنگره و یک زندگی بعد از کنگره داریم و با یک نگاه گذرا و کوچک می‌توانیم تشخیص بدهیم که الآن در چه جایگاهی هستیم و چه حس و حالی داریم، در زندگی شخصی من واقعا به چشم خود دیدم که جانم می‌رود، همه ما هزاران بار جان دادیم و جان ما در یک لحظه از بدن ما جدا شد و بارها این اتفاق برای همه افتاده است.

وقتی بین زندگی که قبل از کنگره داشتم و زندگی که اکنون دارم، قیاس انجام می‌دهم، می‌بینم که من الآن در آسمان سیر می‌کنم و هیچ کجا نمی‌توانم این همه حس آرامش را که بلاعوض است به دست بیاورم.

من در اینجا یاد گرفتم که عاشق شدن چه معنایی دارد و نیاز نیست فکر کنم، که قدمی برای انجام از نیکویی بردارم، چون اگر فکر کنم و برایش حساب و کتاب کنم، باز بدهکار کنگره هستم.

چون چیزی که به من داده شده، زندگی است‌. من برای درمان مسافرم هر کجا مراجعه کردم‌، فقط به من آسیب زدند و آن هم فقط به خاطر اینکه آگاه نبودند که اعتیاد یک بیماری است که علاج و درمان دارد.

در بیرون از کنگره هنوز کسانی هستند که از اعتیاد از دست می‌روند، بنابراین من آن حیات دوباره‌ای که مسافرم به دست آورد و همچنین زندگی دوباره خودم را مدیون کنگره هستم، زیرا که من خودم به شخصه یک مرده متحرک بودم فقط صبح را به شب می‌رساندم و امروز تأثیری که من از آموزش‌های کنگره دارم، از عشق بلاعوض تک تک اعضای کنگره و از انرژی زیادی است که در این سیستم برقرار است.
من اگر عضو لژیون سردار هستم در واقع کار خاصی انجام نداده‌ام و فقط ۶ میلیون واریز کردم و این قابل قیاس نیست که من چه داده‌ام و چه چیزهایی دریافت کردم.

به یاد دارم که اوایل تاسیس لژیون سردار که صحبت از لژیون مالی شد به عنوان کمک مالی یا لژیون مالی از آن نام می‌بردند و لژیون سردار یا دنور نبود، پله پله رشد کرد و گسترده شد و زمانی‌که اولین بار در لژیون به ما گفتند: چه کسانی می توانند عضو لژیون مالی بشوند و اصلاً هم اجبار نیست در این زمان با گوش دادن به صحبت‌ها وبیانات شیوای آقای مهندس که‌ به انسان شخصیت می‌دهند، من هم داوطلب شدم.
ما این نکته را حتما باید بدانیم که قبلاً پیشکسوتان ما با چه سختی این مسیر را طی کردند که اکنون من به راحتی در اینجا آموزش بگیرم و من امروز می‌خواهم در مورد آن برکت و بخشش صحبت کنم و البته کاری نکردم، من قبل از اینکه بخواهم سردار بشوم، آن برکت را هم در صورپنهان و هم در صورآشکار دریافت کرده‌ام، من امروز آرامش و برکتی که دارم، همه از کنگره است.

درمثلث فسق استاد امین صحبت می‌شود؛ که ما راه را داریم ولی نمی‌بینیم، ما پول هم داشتیم این راه بود ولی نمی‌دیدیم، چون در مسیر دیگری بودیم، ولی با آموزش‌های کنگره یاد گرفتیم، قبل از اینکه قدمی‌ برداریم صدها قدم دیگر برای ما در صورپنهان برداشته شده است و این به برکت همین بخشش، عشق و محبتی است که به ما داده شده است و یاد گرفتیم که چگونه ببخشیم.

من در وجودم خیلی چیزها ممکن است، داشته باشم ولی اگر نتوانم آن را ارائه بدهم مانند عالم بدون عمل می‌مانم و کنگره به من یاد داد اگر مالی داشته باشی اگر جاری باشد به حسابت برمی‌گردد و اگر جاری نباشد، همان‌طور راکد می‌ماند و نه به کار خودم می‌آید و نه به درد دیگران می‌خورد، بنابراین کنگره خیلی چیزها را به من یاد داد و من اگر بخواهم بنای کنگره را برای خودم تجسم کنم حتی نمی‌توانم بگویم من یک خشت از این بنا را کمک کرده‌ام چون خیلی بیشتر از این‌ها به من داده است و چون به من آگاهی از بُعدهای دیگر را داده است.

بزرگ‌ترین آموزش این بوده که من خودم را برای بُعدهای دیگر آماده می‌کنم و در آن بعد است که من سازندگی را شروع کنم و با خود همراه ببرم. این کمک مالی، عشق و محبت‌هایی که از کنگره به دست آوردم؛ ارزش‌هایی است که کسب کردم. امیدوارم که بتوانم دراین راه ثابت قدم بمانم و در بخشش، خودم را رشد و پروش بدهم و همچنان ادامه دهنده این مسیر باشم تا لطف و رحمت خداوند شامل حال همه ما باشد.

(مشارکت کنندگان)

همسفر فاطمه ؛

من اعتقادی که دارم این است که ما در جهانی زندگی می‌کنیم که سرشار از ثروت است که این ثروت‌ها خیلی چیزها می‌تواند باشد، یکی می‌گوید: من محبتی که در قلبم هست ثروت است، یکی بخشندگی‌اش و یکی رزق و روزی که دارد، هر کسی آن ثروت را برای خودش معنا می‌کند، اما هر چیزی که انسان داشته باشد چه محبت چه پول و چه بخشندگی و چه صفت‌های نیکوی دیگر، دیگران هم در آن ویژگی و در آن چیزی که انسان دارد در آن ثروتش سهیم است، چون ما در آن جمع زندگی می‌کنیم و نمی‌توانیم به صورت انفرادی انجامش بدهیم اگر محبت را برای خودت بخواهی، دیگر معنایی ندارد، چون نمی‌توانی به دیگران چیزی بدهی، ثروت هم همین طور است و همیشه به این فکر می‌کنم که دیگران در این کار من سهیم هستند، چون من یک قدرتی دارم که الآن شاغل هستم، تلاش داشتم، به هر حال سختی‌هایی در زندگی‌ام داشتم، یک چیزی‌هایی به دست آوردم، ولی یک نفر شاید شرایط آن را نداشته باشد و یا به اقتضای زندگیش کمتر دست پیدا کرده باشد، بنابراین آن انسان هم در آن چيزي که من دارم، سهیم است، چیزی که در هستی وجود دارد. چون اگر بخواهیم دست تو مچ آستین‌مان کنیم و بخشنده نباشیم و نبخشیم و کائنات هم از خیلی چیزها ما را محروم می‌کند، تو چیزی را از دیگران دریغ می‌کنی و در واقعه یک چیزی از تو دریغ می‌شود به نظر من همان مصداق" کفر" می‌شود.
وقتی ویژگی‌های یک آدم خوب را پنهان می‌کنی به واسطه آن پنهان کردن کائنات از ویژگی‌های خوب تو در نزد دیگران پنهان می‌کند، حالا یک بخشی که فرصتی کنگره در اختیار ما گذاشته است در مورد این قضیه که در "لژیون سردار "شرکت کنیم.

شرکت در لژیون سردار در ظاهر از دست دادن بخشی از مال ما حساب می‌شود ولی چیزی که خانم طیبه گفت: خوب است که یک وقت‌هایی می‌بینی آن خدمت من باعث می‌شود که یک دستاورد بزرگتری داشته باشم و برای من به شخصه دستاوردی که به دست آوردم آرامشی است که لحظه به لحظه در زندگیم دارم احساس می‌کنم با اینکه انبوهی از مشکلات، گره‌ها و سختی‌ها چه در مسیر زندگیم، چه کار، چه کنگره و چه در مسائل زندگی شخصیم دارم ولی هیچ کدام از آنها نتوانست در این چند وقتی که در کنگره هستم خواب شبانه را از من بگیرد ،لذت غذا خوردن، استراحت کردن این‌ها را از من بگیرد یعنی دغدغه‌هایی هست ولی به واسطه آن در رحمتی که خداوند به رویم باز کرده است هیچ کدام نتوانسته آرامش را از من بگیرد ولی هر کسی می‌تواند برداشت خودش را از آن چیزی که خدمتی که دارد، حال مالی، جانی، ساعت و زمان و محبت هر چیزی که دارد در کنگره انجام می‌دهد می‌تواند برداشتش را داشته باشد شما وقتی که کنگره می‌آیید اولین چیزی که می‌بینید این است که تو را با آغوش باز بغل می‌کنند و در واقع تو را دعوت می‌کنند که در اینجا حضور داشته باشی همان هم بخشش است. یک آدمی از آن عصاره محبت جان خودش دارد می‌دهد به شخص دیگری و می‌بخشد و آن را در آن آرامش و عشق سهیم می‌کند این هم یک جور بخشندگی حساب می‌شود.
مسلماً چیزی که اتفاق می‌افتد این است که یک زمانی حالش خوب نیست یک نفر دیگر او را به آغوش می‌کشد و او را از محبتش سیراب می‌کند پس این یک حلقه است و یک زنجیره اگر یک نفر بخواهد این وسط زنجیر را متوقف کند خودش ر ا در این هستی متوقف کرده است، بسیار خوشحالم که در لژیون سردار بچه‌ها تعدادشان بسیار زیاد شده و این لذت بخش است. امیدوارم امسال لژیون سردار پر باری داشته باشیم.

همسفرطاهره؛
درمورد دستور جلسه امروز من با یک بیت شعر شروع می‌کنم:
مهربانی را اگر قسمت کنیم
من یقین دارم که به ما هم می‌رسد
آدمی گر ایستد بر بام عشق
دست‌هایش تا خدا هم می‌رسد
وقتی دستی به خدا برسد؛ یعنی به ریسمان الهی چنگ زده است و فرمان‌های خدا را اطاعت امر کرده است وقتی به لژیون سردار آمدم؛ یعنی من آن مهربانی را با بقیه قسمت کردم.
روزی شخصی آمد مهربانی‌اش را با بقیه قسمت کرد تا فرزند من در این مکان رهایی‌اش را گرفت، گاهی که فکر می‌کنم می‌گویم: خدا، مهندس، اطرافیان و کسانی بودند که باعث شدند کنگره برپا شود تا فرزند من یا کسانی دیگر بیایند و رهایی بگیرند و یا یک جوان از زمین بلند شود، پس من هم باید راه آن را ادامه بدهم کمی مهربانی کنم از نظر مالی کمی کمک کنم با کمک مالی همه ما دانشگاه یا آزمایشگاهی درست می‌شود و در جایی شعبه‌ای دیگر برپا شود این یک نمونه از مهربانی من است که خداوند سر راه من قرار داده است.
زمانی بود که من درمانده بودم که چرا فرزند من؟ من با این بچه باید چه کار کنم؟ وقتی دانستم که فرزندم در منجلآب اعتیاد گیر افتاده است، شبانه‌روز غصه می‌خوردم تا زمانی که به کنگره آمدیم و شما عزیزان فرزند من را نجات دادید، همه با هم دست به دست همدیگر دادیم تا فردی در اینجا رهایی‌اش را گرفت اینها همه مهربانی است‌.
فرزند من دوبار متولد شد یک بار از من مادر و دومین بار در کنگره، هر روز که از خواب بیدار می‌شوم و خداراشکر می‌کنم از اینکه فرزندم زنده است و نفس می‌کشد، خداراشکر می‌کنم که جوان من را به من برگرداند، پس در اینجا که می‌گوید:
مهربانی را اگر قسمت کنیم
من یقین دارم که به ما هم می‌رسد
آدمی گر ایستد بر بام عشق(این عشق، منظور عشق خالق است)
دست‌هایش به خدا هم می‌رسد
امیدوارم خدا به همه کمک کند و توفیق این خدمت‌ها را به همه ما بدهد.

همسفر فریبا ؛

در مورد دستور جلسه خانم شهربانو خیلی قشنگ صحبت کردند دستور جلسه در لژیون سردار که است واقعاً خیلی حس و حال خوبی دارد .وقتی حضرت علی می فرمایند؛ که "خوشا به حال آنانی که یکی چیزی رامی‌بخشند و یا کمکی به یکی می‌کنند و به فکر بازگشتش نیستند" چون این کمک‌هایی که به دیگران می‌کنند، جمع می‌شود برای  آخرت‌شان و توشه آخرت‌شان و زمانی من انتخاب می‌شوم برای کمک به یک نفر مطمئن باشید، که خدا ما را انتخاب کرده چون هر فردی لیاقت کمک کردن به دیگران را ندارد و زمانی که من کمک می‌کنم به یک نفر و دست یک نفر را می‌گیرم، مطمئن باشم که دست خداوند هم است. همیشه باید درک کنیم این را که کمک کردن به دیگران یک مرکز کائنات الهی است خیلی قشنگ است که من دقیقاً زمانی که به لژیون سردار کمک می‌کنم، هیچ توقعی هم ندارم ولی وقتی به خانه می‌رسم یک چیز قشنگی اتفاق می‌افتد. بسیار زیاد ایمان دارم به لژیون سردار و من یک نیت خیلی بزرگی کردم که اگر کمک راهنمایی قبول شوم، حتماً دنور می‌شوم چون اینجا معجزه‌هایی که دارد نمی‌توانم به زبان بیاورم که بسیار  زیبا است.
ان‌شاءالله بتوانیم همه ما به دیگران کمک کنیم و برکت آن به زندگی‌هایمان برگردد. همین آرامشی که الآن در زندگی‌هایمان داریم من خیلی حس می‌کنم یک حس‌هایی بسیار زیبا در زندگیم است و خیلی این حس‌ها را دوست دارم و خدا را شکر می کنم که در  این جایگاه هستم.

 

تایپ و ویرایش: همسفر محبوبه رهجوی کمک‌راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم)/ همسفر حدیثه رهجوی کمک‌راهنما همسفر نازنین (لژیون ششم)

عکاس: همسفر حدیثه رهجوی کمک‌راهنما همسفر نازنین (لژیون ششم)

تنظیم و ارسال: همسفر آرزو رهجوی کمک‌راهنما همسفر محدثه (لژیون پنجم)

همسفران نمایندگی کاسپین قزوین 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .