یازدهمین جلسه از دور پنجم کارگاههای آموزشی کنگره ۶۰ ویژه آقایان همسفر، نمایندگی ستارخان، با دستور جلسه «هفته راهنما» با استادی همسفر حشمت، نگهبانی همسفر محمود و دبیری همسفر علی پنجشنبه 22 اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۴ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حشمت هستم همسفر.
هفته راهنما را به تمام راهنماهای عزیز به خصوص آقای مهندس، در مرحله بعد به تمام پیشکسوتان تبریک میگویم. من رهجوی آقای محمد صداقت بودم و آقای صداقت رهجوی آقای ترابخانی و آقای ترابخانی رهجوی آقای مهندس هستند. ما به این ترتیب به همدیگر متصل هستیم. الیاس رهجوی من بود و مهراد رهجوی الیاس، پس به نوعی مهراد نوهی من به حساب میآید. تبریک ویژهای هم به این نوهها و نتیجههایم عرض میکنم.
این کمک راهنماها، به علاوه دو نفر که در تبریز هستند. در مجموع ۱۴ نفر میشوند که همه را من به کنگره تحویل دادم. اوایل که راهنما شده بودم جو به این شکل امروز نبود. فکر میکردم رئیسجمهور شدهام و خیلی سختگیری میکردم. ۳۵ رهجو داشتم تا اینکه یک روز آقای مهندس آمدند در لژیون من نشستند و نکاتی را به من گوشزد کردند.
در کنگره ما به اسم کوچک همدیگر را صدا میزنیم. باید مثل حمام عمومی که وارد میشویم، تمام لباسها را از تن در میآوریم، تمام زیورآلات را درمیآوریم. در کنگره هم هر کس وارد میشود باید تمام القاب و عناوین را کنار بگذارد و با اسم کوچکش شناخته شود. من در این مدت که در کنگره بودم هیچوقت با فامیلی افراد کار نداشتم. باور کنید فامیلی رهجوهای خودم را نمیدانم. به اسم کوچک میشناسم و از بردن اسم آنها لذت میبرم.
ما همه در یک درد و یک حس هستیم. هرکسی به کنگره میآید مشکل مواد مخدر دارد.
همه باید نظم و انضباط را رعایت کنند. از دبیر جلسه میخواهم که خلاصه سخنان استاد در جلسه قبل را در عرض ۳ دقیقه بخواند و بیشتر نشود. من امروز خودم ساعت ۱۲ اینجا بودم. وقتی ما خودمان نظم و انضباط را رعایت نمیکنیم چطور توقع داریم فرزندمان که مواد مخدری مثل هروئین یا گل یا شیشه مصرف میکند، بتواند اینها را کنار بگذارد؟ راهنماهای عزیز همگی نظم و انضباط را رعایت میکنند و همگی در یک پله قرار دارند. چرا که آموزشدیدهاند، امتحاندادهاند و مصاحبه شدهاند تا به این جایگاه رسیدهاند. چه کم سن و سال باشند چه بزرگسال، فرقی نمیکند.
آقای مهندس میگویند؛ اگر شال کمک راهنمایی را به یک چوب هم آویزان کردیم، همه باید به این چوب احترام بگذارند. در ایام قدیم در پارک طالقانی به خاطر سردی هوا و بارش برف و بوران، پلاستیک دور کفشهایمان میبستیم تا در هنگام برگزاری جلسات و لژیونها پاهایمان یخ نزند. به هر ترتیب جلسات را برگزار میکردیم. در برف و باران، چله تابستان، ماه رمضان و ... تحتِ هر شرایطی جلسات برگزار میشد و همه اینها بر اساس محبت و عشق (موضوع وادی چهاردهم) تشکیل میشد.
نکته آخر هم اینکه؛ در کنگره ۶۰ یک روزِ راهنما داریم، یک روز ایجنت، یک روز مرزبان، نشریات، OT و ... روزهای مختلفی هست که ما باید قدردانی کنیم، از کسانی که در جایگاههای مختلف قرارگرفتهاند. قدردانی هم در کنگره از طریق پاکت انجام میشود. قدیمها اتو برقی، پیراهن و این جور چیزها میدادند، اما الآن قدردانی فقط از طریق پاکت انجام میشود تا به نحو احسن از راهنما و کمک راهنماها تقدیر شود.
عکاس: همسفر امیرحسین
تهیه و تدوین گزارش: همسفر حسن
- تعداد بازدید از این مطلب :
1263