English Version
English

کنگره تمام صفات ناپسند را از ما می‌گیرد

کنگره تمام صفات ناپسند را از ما می‌گیرد

جلسه پنجم از دوره پنجاه و نهم کارگاه‌های آموزشی- خصوصی خانم‌های مسافر، نمایندگی آکادمی، با استادی مسافر هاله کمک راهنما، نگهبانی مسافر فروغ و دبیری همسفر اعظم، با دستور جلسه "وادی دهم و تأثیر آن روی من" روز سه‌شنبه مورخ 2 آذر ماه 1400، رأس ساعت 11:30 برگزار شد.

سخنان استاد:
سلام دوستان هاله هستم یک مسافر. خیلی خوشحالم که امروز در خدمت شما عزیزان هستم. دستور جلسه امروز وادی دهم است؛ "صفت گذشته در انسان صادق نيست، چون جاری است". من به‌عنوان‌ یک مصرف‌کننده، زمانی که وارد کنگره می‌شوم، صفت اعتیاد را همراه خود دارم. ما به فردي که دو یا سه بار مواد مصرف کرده معتاد نمی‌گوییم، چون هنوز این صفت را به خودش نگرفته است. من زمانی صفتی را به خودم می‌گیرم، که یک ويژگي، حالت یا شرایطی را به‌کرات تکرار کنم. در موضوع اعتیاد، تکرار مصرف، باعث می‌شود رفتار من اعتیاد گونه بشود.
وادی دهم به ما می‌گوید که یک فرد بی‌نظم و نامرتب، می‌تواند به یک فرد منظم و مرتب تبدیل شود. کسی که سحرخیزاست یا کسی که شب‌ها دیر می‌خوابد، این عادت را در خودش به وجود آورده است. من به‌عنوان‌ یک انسان، عادتی را در زندگی خودم می‌گنجانم و می‌شود استایل زندگی من، و بعد از مدتی دیگر نمی‌توانم آن را از خودم جدا کنم.
اگر خاطرتان باشد، بچه که بودیم، وقتی می‌خواستیم شعری را حفظ کنیم، به ما می‌گفتند؛ شعر را بخوان و آن‌قدر تکرار کن تا ملکه ذهنت بشود. یعنی مالک آن شعر بشوی، صفت مالکیت در وجودت بنشیند و ملکه شود.
ما با تکرار مکرر مصرف مواد، صفت اعتیاد را درون خودمان به وجود آوردیم، و ازآن‌پس، مواد مخدر مالک وجود ما شد، خواب ما را تحت تأثیر قرار داد، بیرون رفتن، غذا خوردن و حتی لباس پوشیدن ما را تحت تأثیر خودش قرار داد و تبدیل به یک صفت در وجود ما شد.
وقتی به کنگره ورود می‌کنم، از همان لحظه اول که روی صندلی تازه‌واردین می‌نشینم، صفت معتاد را از من می‌گیرند. به من می‌گویند، حال که تصمیمت را گرفته‌ای و روی این صندلی نشستی، باید اعلام کنی؛ "سلام دوستان، هاله هستم یک تازه‌وارد''. دیگر کلمه معتاد را به کار نمی‌بریم، چون می‌دانیم به اینجا آمده‌ایم تا درمان بشویم.
بعد از سه جلسه، دوباره صفت تازه‌وارد را از من می‌گیرند و صفت مسافر به من می‌دهند. کنگره نیز مانند هستی جاری و روان است. من به‌عنوان‌ یک انسان، باید در مسیر زندگی تغییر کنم، و تبدیل‌ بشوم به یک مسافر، به یک رهجو ... این تغییرات مرتب اتفاق می‌افتند، تا جایی که دیگر تمام صفات گذشته‌ام را از خودم دور می‌کنم.

https://up.c60.ir/repository/3098/WhatsApp%20Image%202021-11-27%20at%2012.06.14%20%281%29.jpeg
می‌خواهم در مورد تجربه شخصی خودم از این وادی بگویم؛ من با فردی زندگی می‌کنم که صفت معتاد، دنباله اسمش بود! مسائل کنار اعتیاد را هم با خود به همراه  داشت .ولی کنگره به‌تدریج تمام این صفات را از او گرفت، آن‌قدر تغییر کرد که من توانستم او را در کنار خودم داشته باشم.
شاید در مورد ما خانم‌ها، به خاطر نوع لباس پوشیدن، رنگ مو، آرایش و در کل ظاهرمان، کمتر مشخص باشد درگذشته چگونه بودیم و چه تغییراتی داشته‌ایم. ولی این الگوها در آقایان کاملاً محسوس است.
کنگره تمام صفات ناپسند را از ما می‌گیرد. فکر می‌کنم این بزرگ‌ترین اميدواری برای ما است. من اگر خواب خوبی ندارد، اگر مواد مصرف می‌کنم، یا هر عادت ناپسند دیگری دارم، می‌توانم امیدوار باشم. ما می‌بینیم در کنگره چه معجزاتی رخ می‌دهد و آدم‌ها چقدر تغییر می‌کنند. پس برای من هم ممکن  است، به شرطی که در مسیر باشم، به حرف کمک راهنمایم گوش بدهم، دارویم را به‌موقع استفاده کنم، صبح زود بیدار شوم و ...
کنگره تمام صفات بد مرا از من گرفت و صفات خوبی را جایگزین آن‌ها کرد، از آدمی که تا ساعت چهار صبح بيدار بودم، تبدیل شدم به یک آدم سحرخیز و ورزشکار. من به خاطر مصرف شیشه، حافظه‌ام را از دست داده بودم، ولی تبدیل شدم به آدمی که حافظه قدرتمندی دارد، و می‌توانم ادامه تحصیل بدهم.
ما در هستی مثلثی داریم با اضلاع؛ نور، صوت و حس. در وادی اول القا را یاد گرفتیم. حس و صفات من، به گیرنده و فرستنده خودم مربوط می‌شود. چگونه؟ ما زمانی که مصرف‌کننده بودیم، آدم‌های مصرف‌کننده را تشخیص می‌دادیم، چون این صفت در وجود ما بود، بنابراین آن را تشخیص می‌دادیم.
من به‌عنوان‌ یک سفر اولی، سفر دومی یا کمک راهنما باید حواسم به چیزهایی که گوش می‌کنم و می‌بینم باشد، حواسم به لباس‌هایی که می‌پوشم، به علامت‌ها و نمادها باشد. مدیتیشن کردن می‌تواند مرا به‌جاهای نامناسبی ببرد. مراقب باشم هر فیلمی را نگاه نکنم، فکر نکنم چون این فیلم فلان کارگردان یا فلان نویسنده است، پس عالی است. همه‌چیز را با آگاهی و هوشیاری انتخاب کنم، حواسم به خوراک‌هایی که به چشم و گوش و قلبم می‌دهم، باشد.
باید بدانم  با چه آدم‌هایی نشست‌وبرخاست می‌کنم. چون همین چیزهاست که حس مرا می‌سازد، حس من، صفت مرا می‌سازد، صفات من، رفتارم را شکل می‌دهند، و آن‌وقت من انسانی می‌شوم با یک منش خاص. دیگران تشخیص می‌دهند که من مرتبط به چه فرقه یا چه گروهی هستم، چه علایق و خواسته‌هایی دارم، و این می‌شود تمام زندگی من!
این وادی، خوف‌ورجایی به من می‌دهد و مرا بین امید و ناامیدی نگه می‌دارد. ولی باید بدانم اگر صفتی را کسب کردم، یک انسان سالم و متفکر شدم، انسانی که حالش خوب است و آرامش دارد، اگر تغییر مسیر بدهم، دوباره به‌جایی تاریک‌تر از قبل بازخواهم گشت.

لژیون های سیگار:

https://up.c60.ir/repository/3098/WhatsApp%20Image%202021-11-27%20at%2012.07.43%20%281%29.jpeg

https://up.c60.ir/repository/3098/WhatsApp%20Image%202021-11-27%20at%2012.08.47.jpeg

برگزاری هشتمین آزمون آمادگی کمک راهنمایی: 

https://up.c60.ir/repository/3098/WhatsApp%20Image%202021-11-27%20at%2012.12.16.jpeg

گردآوری و تایپ:
ویرایش: مسافر خاطره
بازبینی:همسفر فاطمه
عکس:گروه عکاسی نمایندگی آکادمی
ارسال: مسافر مهرانا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .