English Version
English

حتی گناه‌کارترین انسان‌ها همواره در عمق تاریکی‌ها نمی‌مانند، آن‌ها نیز راه برگشت دارند‌

حتی گناه‌کارترین انسان‌ها همواره در عمق تاریکی‌ها نمی‌مانند، آن‌ها نیز راه برگشت دارند‌

جلسه ششم از دوره پنجاه و نهم کارگاه‌های آموزشی- خصوصی خانم‌های مسافر نمایندگی آکادمی، با دستور جلسه "وادی دهم و تأثیر آن روی من" با استادی مسافر میترا کمک راهنما، نگهبانی مسافر نیوشا و دبیری همسفر سپیده، روز یکشنبه مورخ 30 آبان ماه 1400 رأس ساعت 14:00 آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:
سلام دوستان میترا هستم یک مسافر. دستور جلسه امروز "وادی دهم و تأثیر آن روی من" است، و در ادامه یک سال رهایی خانم سار عزیز را جشن می‌گیریم.
عنوان وادی دهم؛ "صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است". نکته جالب اینکه خیلی از مطالب و وادی‌هایی که جناب مهندس در دستور جلسات قرار می‌دهند، برای این است که هرکس از تجربیات خود پیرامون دستور جلسه سخن بگوید. مشارکت کردن، به معنای حفظ کردن و تکرار مطالب نیست، باید روی وادی‌ها تفکر کنم، آن‌ها را عمیقاً درک کنم و ببینم آیا خودم تجربه‌ای در این زمینه داشته‌ام و روی خودم پیاده کرده‌ام یا خیر.
این وادی بسیار جالب است، در جایی می‌گوید: "هم مرده را از درون زنده خارج می‌کند و هم زنده را از درون مرده". این سخن بیانگر تغییر و تحول است. به این معنا که اگر در جایگاه بالایی هستم، برای حفظ این جایگاه، باید به وادی اول برگردم و بدانم "بدون تفکر، آنچه هست روبه‌زوال می‌رود". فکر نکنم چون در حال حاضر در جایگاه بالایی هستم و تحصیلات بالایی دارم، همین‌طور خواهم ماند.
همه وادی‌ها باز به وادی اول برمی‌گردند. اگر الان در عمق ظلمات، تاریکی‌ها و سختی هستم، ایمان داشته باشم به‌محض اینکه رویم را به‌طرف نور برگردانم، دستم گرفته خواهد شد. درنهایت پله‌پله می‌توانم از تاریکی‌ها خارج شوم.
در بخش دیگری آقای مهندس با تأکید می‌فرمایند؛ "حتی گناه‌کارترین انسان‌ها همواره در عمق تاریکی‌ها نمی‌مانند، آن‌ها نیز راه برگشت دارند‌." اما راه برگشت، به این معنا نیست که اگر امروز تصمیم بگیرم و از فردا همه‌چیز برایم فراهم شود، باید تلاش کنم و به حرکتم ادامه بدهم.
خداوند در وادی اول می‌فرماید: "نزدیکترین افراد به آن نیرو، پرهیزگارترین افراد هستند." پرهیزگاری یعنی چه؟ یعنی صبح زود بیدار شوم، دارویم را به‌صورت منظم بخورم، ورزش کنم، تغذیه سالم و افکار مثبت داشته باشم و به انسان‌ها خدمت کنم. هیچ‌کدام از این‌ها آسان نیست و نیاز به تلاش دارد، پس اگر بخواهم به آن نیرو نزدیک شوم، باید تلاش بیشتری انجام دهم.
این وادی پر از امید است، به من می‌گوید اگر در یک جایگاهی هستم که از آن راضی نیستم، می‌توانم با تلاش جایگاهم را عوض کنم، به‌شرط این‌که بخواهم. در وادی دهم اشاره‌شده به اینکه چگونه افکار و حسمان را مثبت کنیم. تنها راه برای اینکه صفت گذشته خودمان را تغییر بدهیم، تزکیه و پالایش است. و این کار آسانی نیست، این‌طور نیست که امروز تصمیم بگیرم و تمام شود، در یک فرآیند زمان‌بر اتفاق می‌افتد.

سخنان استاد در مورد تولد خانم سار:
این روز زیبا را به تمام عزیزان تبریک می‌گویم. از گروه مرزبانی تشکر می‌کنم که این جشن را برای ما برگزار کردند. از آقای مهندس ممنونم که اجازه ورود خانم سار را به کنگره دادند. به خانم خاطره عزیز تبریک می‌گویم که برای خانم سار خیلی زحمت کشیدند، همچنین به خانم سولماز عزیز، که برای رهایی خانم سار بسیار تلاش کردند، با اینکه خواهر یا فامیل درجه‌یک ایشان نبودند، ولی بیشتر از آن‌ها برای خانم سار زحمت کشیدند.
خانم سار با مصرف پتدین وارد کنگره شدند، بااینکه مدت زمان مصرفشان کم بود، ولی تخریب بسیار بالایی داشتند. نکته مثبتی که در ایشان وجود داشت، خواست بسیار قوی و حضور مداومشان بود. یکجاهایی نیاز به هل دادن داشتند. ولی در کل منظم، مرتب و مودب بودند، در ورزش خیلی خوب حرکت می‌کردند، چندی پیش چهل سی دی خود را تحویل دادند، رهایی سیگارشان را هم گرفته‌اند، و بعد از سفر اول، عضو لژیون سردار شدند. از نکات بارز ایشان این است که عاشق خدمت کردن در کنگره هستند، و در حال حاضر دبیر آقای مهندس شده‌اند. بازهم به ایشان تبریک می‌گویم، مطمئن هستم سال بعد در آزمون کمک راهنمایی قبول می‌شوند و شال خواهند گرفت.

https://up.c60.ir/repository/3098/WhatsApp%20Image%202021-11-24%20at%2018.27.25.jpeg

خانم سار، نام راهنما: خانم  میترا- آنتی ایکس مصرفی: پتدین- روش درمان: DST- داروی درمان: OT- مدت سفر: 12 ماه و 26 روز- مدت رهایی: یک سال و 2 ماه و 2 هفته- رشته ورزشی: فوتسال و بدمینتون

سخنان خانم سار:
سلام دوستان سار هستم یک مسافر. خیلی خوشحال هستم، مشتاقانه منتظر امروز بودم. وقتی به کنگره آمدم و به من گفتند سفرم 10 الی ۱۱ ماه طول می‌کشد، اصلاً فکرش را هم نمی‌کردم که بمانم و ادامه بدهم، ولی آمدم، ماندم و امروز تولدم را جشن می‌گیرم.
از آقای مهندس خیلی تشکر می‌کنم، ممنونم که برای بقا و گسترش کنگره این‌قدر تلاش می‌کنند. از گروه مرزبانی و از ایجنت شعبه خانم مینا بسیار ممنونم.
گاهی اوقات تحمل خودم برای خودم خیلی سخت بود، نمی‌دانم دیگران چگونه مرا تحمل می‌کردند! پشت این چهره آرام، پر از عصبانیت بود، درونم سرشار از خشم بود.
از خانم میترای عزیز تشکر می‌کنم که برای من بسیار زحمت کشیدند. از خانم خاطره ممنونم که در سفر دوم بسیار به من کمک کردند. از خانم سولماز همسفر عزیزم تشکر می‌کنم. شاید خانواده من نمی‌توانستند شرایط مرا تحمل کنند، ولی خانم سولماز این کار را کردند.
بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم چه پیشینه‌ای، چه عشق و محبتی بین ما برقرار است. خانم سولماز دختر عموی پدری من هستند، از ۲ سالگی ایشان را ندیده بودم، به‌صورت اتفاقی به مسافرتی رفته بودیم و مادر ایشان تشخیص دادند که من در سقوط آزاد پتدین هستم و کنگره را به من معرفی کردند. از ایشان بسیار ممنونم. از همه شما عزیزان که در جشن تولد من شرکت کردید تشکر می‌کنم.

صحبت‌های خانم فاطمه همسفر کمک راهنما:
سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر. این روز بسیار زیبا را خدمت آقای مهندس، ایجنت محترم خانم مینای عزیز، مرزبانان، خانم میترا و خانم خاطره عزیز و همچنین همسفران خانم سار بسیار تبریک می‌گویم. واقعاً صفت گذشته در انسان صادق نیست. همسفران با دنیایی از استرس و آشوب وارد کنگره می‌شوند و به رهایی و حال خوش می‌رسند.
خانم سار، سومین مسافر خانم سولماز بودند. هر مسافری، سفر مختص به خودش را دارد، فراز و نشیب‌های مربوط خودش را دارد. سفر خانم سولماز و سار به حدی پر فراز و نشیب بود که خانم سولماز می‌گفتند من فکر می‌کنم سار اولین مسافر من است که با هم این مسیر را طی می‌کنیم.
خدا را شکر می‌کنم، به این عزیزان تبریک می‌گویم و آرزوی بهترین‌ها را برایشان دارم. امیدوارم تمام همسفران این جایگاه را لمس کنند.

https://up.c60.ir/repository/3098/WhatsApp%20Image%202021-11-24%20at%2018.27.26.jpeg

سخنان خانم سولماز  همسفر:
سلام دوستان سولماز هستم یک همسفر. این روز زیبا را خدمت جناب مهندس تبریک می‌گویم.
در مورد حضور خانم سار در زندگی‌ام، می‌خواهم یک جمله بگویم؛ برکت وجود خانم سار، حضور امروز مادرم در کنگره است. من سالیان سال منتظر این لحظه بودم، اگر سار در مسیر من قرار نمی‌گرفت، شاید من این‌قدر به گروه خانم‌های مسافر نزدیک نمی‌شدم و نمی‌توانستم با اینجا ارتباط بگیرم، که در ادامه موانع به کنار بروند و راه برایمان باز شود.
مثل تمام مسافران و همسفران، ما هم سفر سختی داشتیم که نمی‌خواهم به آن اشاره کنم. از خانم فاطمه راهنمای عزیزم تشکر می‌کنم، خیلی ایشان را اذیت کردم، چون تمام تنش‌ها و استرسی که در صور پنهان و صور آشکار داشتم، به ایشان منتقل می‌کردم.
از خانم میترای عزیز بسیار ممنونم. ایشان تنها شخصی بودند که می‌توانستد خانم سار را مهار کنند. مهر، محبت و عشقی که داشتند و وصلی که توانستند با سار ایجاد کنند، باعث شد ایشان در کنگره بمانند.
سار بسیار درون‌گرا بود. تخریب او، شبیه تخریب مواد نبود، مصرف پتدین و داروهایی که استفاده می‌کرد، او را تبدیل به انسان عجیبی کرده بود. ولی عشق و محبت خانم میترا باعث شد سار قوی حرکت کند. من شاهد بودم که چقدر برای حال خوش و رهایی تلاش می‌کرد.
از خانم مونای عزیزم تشکر می‌کنم که خیلی هوشمندانه این مجموعه را اداره می‌کنند. از خانم مینای عزیز ممنونم، همین‌طور از خانم خاطره عزیز، حال خوب سار در سفر دوم، با کمک آموزش‌های ایشان بود. از همه شما عزیزان تشکر می‌کنم.

صحبت های خانم گلاله همسفر.
این روز زیبا را خدمت بنیان کنگره 60 تبریک می‌گویم. حدود 10 سال است دورادور کنگره را می‌شناسم، و حسرت می‌کشیدم یک‌لحظه روی این صندلی‌ها بنشینم، قدر اینجا را بدانید. تولد خانم سار را تبریک می‌گویم. ایشان سال 95 به خانه ما آمدند، همان موقع متوجه شدم گرفتار شده است. به خانم سولماز گفتم و ایشان هر کاری از دستش برآمد، برای سار انجام داد.
از خانم میترا و خانم خاطره تشکر می‌کنم که بسیار برای سار زحمت کشیدند. از خانم سولماز ممنونم، که سمبل عشق و محبت هستند. از تک‌تک عزیزانی که در کنگره زحمت می‌کشند تشکر می‌کنم و به همه تبریک می‌گویم.

آرزو:
آرزو می‌کنم شعب کنگره 60 گسترش پیدا کند، و همان‌طور که آموزشگاه زبان در همه‌جا وجود دارد، در هر محله‌ای یک شعبه کنگره 60 وجود داشته باشد.

گردآوری و تایپ: مسافر طاهره، لژیون آموزشی- نمایندگی آکادمی
ویرایش: مسافر خاطره
ارسال: مسافر مهرانا
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .