English Version
English

ریشه محبت

ریشه محبت

سلام دوستان شارود هستم مسافر

در وادی چهارده گفته می‌شود: آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.

 زمانی که گفته می‌شود آنچه باور است محبت است این مطلب  به من گوشزد می‌شود که تمام چیزها و اصولی که من به آن اعتقاددارم و به‌واسطه آنها زندگی خود را ادامه می‌دهم اگر بامحبت پیوند نخورده باشند وبر اساس محبت نباشند بی‌ارزش و فاقد اعتبار هستند. و زمانی که گفته می‌شود آنچه نیست ظروف تهی است، یادآور می‌شود که انسانی که وجودش خالی از محبت، عشق و دوست داشتن باشد مانند یک ظرف تهی است و هرچقدر هم که علم و ثروت داشته باشد اما محبت نداشته باشد بازهم تهی است.

محبت کلمه ای است که به‌سختی به زبان می‌آید و به‌سختی حرکت می‌کند، اما اگر عجین شود و پیوند بخورد به‌آسانی از دل بیرون نمی‌رود. اگر به وادی‌ها توجه کنیم برای درمان اعتیاد و ادامه زندگی باید چهارده وادی را پشت سر بگذاریم که در وادی اول گفته می‌شود با تفکر ساختارها آغاز می‌شود و بدون تفکر هر چه هست روبه‌زوال می‌رود و در وادی چهارده صحبت از محبت می‌شود. درواقع وادی‌ها دایره‌ای را تشکیل می‌دهند که با تفکر شروع و بامحبت ختم می‌شود. زمانی که انسان از تفکر به محبت می‌رسد این محبت در درجه بالایی قرار دارد و انسان را به آرامش می‌رساند.

شاید تصور شود که همهٔ انسان‌ها محبت دارند و احساس محبت دوست داشتن در همگی وجود دارد؛ اما باید در نظر داشته باشیم که محبت به دو صورت است محبت خاص و محبت عام.

ریشه محبت خاص در احساس مالکیت است و در این صورت محبت انسان چیزهای را دوست دارد که به آنها احساس مالکیت دارد، مانند اینکه من خانه خودم را دوست دارم و یا من فرزند خودم را دوست دارم. حال سؤال اینجاست آیا با این طرز تفکر و باوجوداین احساس مالکیت من خانه‌های دیگران راهم دوست دارم؟ آیا من فرزندان دیگران راهم دوست دارم؟ محبت خاص ریشهٔ آن مالکیت است و از اولین و پایین‌ترین سطوح محبت است که این‌گونه از محبت برای حیوانات صدق می‌کند و چندان ربطی به دانایی ندارد.

اما صورت دوم محبت، محبت عام است و این نوع محبت مدنظر وادی چهارده است. این نوع محبت محبتی است که همه‌چیز و همه‌کس را دربرمی‌گیرد. برای رسیدن به این درجه از محبت باید تزکیه و تصفیه کرد و به دانایی رسید. تا زمانی که  وجود من سرشار از ناخالصی و ضد ارزش‌هایی مانند نفرت، کینه، دروغ، دشمنی، تکبر، غرور، خودخواهی، قدرت‌طلبی، ثروت‌اندوزی، ترس و...باشد نوای زیبای محبت را نخواهم شنید و این سپاهیان جهل اجازه نمی‌دهند که مثلث عشق بتواند پیام خود را ارسال نماید تا نیروها خود مانند مهر، بخشش، دوستی، گذشت، صداقت، راستی، شجاعت، مسئولیت و سرافرازی را وارد صحنه نماید. تا زمانی که  انسان تحت تأثیر امواج کوبنده‌ای مانند الکل، انواع مواد مخدر، انواع قرص‌ها، افکار منفی و ضد ارزش‌ها می‌باشد نمی‌تواند امواج ظریف عشق و محبت را احساس و درک نماید و ارسال کند. تنها راهی که می‌تواند جلوی این امواج مخرب را بگیرد رسیدن به معرفت، شناخت و آگاهی است.

آموزش گرفتن و عمل کردن به وادی‌ها چیزی جز تزکیه، تصفیه و رسیدن به معرفت، شناخت، آگاهی و دانایی نیست و این‌زمانی است که امواج مخرب و کوبنده ضد ارزشی به‌تدریج ضعیف شده و از شهر وجودی خارج می‌شوند و آن هنگام من صدای زیبا و دلنشین دوست داشتن، عشق و محبت را می‌شنوم. این محبت، محبت عام است که همه‌چیز و همه‌کس را در برمی‌گیرد و این زمان است که من  همهٔ انسان‌ها، همهٔ موجودات و همهٔ آفریده‌های خداوند را دوست دارم و برای آنها ارزش قائل هستم.

 

منبع کنگره60: وبلاگ نمایندگی خوزستان

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .