English Version
English

کیمیاگری با عقل

کیمیاگری با عقل

من آب می‌آورم تو آنقدر بنوش که سیراب شوی اما نه زیرآب، من بلندم، به بلندای قله‌هایی که نتوان تسخیر نمود، اما تو بر بام من، مسلح بیا تا عظمت را ببینی. من می‌رویانم آنقدر که زمین و آسمان را شب و ظلمت فراگیرد، اما تو از میان سبزها نور را بیاب و بر بال آن بنشین و به‌سوی من پرواز کن که آنچه به باورت نمی گنجد ببینی، تو می‌توانی همان چه هست با نیروی عقل خویش تبدیل به بهترین کنی و به‌سوی نقطه‌ای بیایی که ازآنجا آغاز نموده‌ای.

 

من آب می‌آورم تو آنقدر بنوش تا سیراب شوی اما نه زیرآب.

در این پیام خداوند با بنده خود سخن می‌گوید این یک دستور و قانون در هستی است خداوند نعمت‌های زیادی آفریده است آب نیز یکی از این نعمت هاست ولی اگر در مصرف آن زیاده‌روی کنیم باعث خفگی می‌شود این در مورد همه چیز زندگی ما هست و ما باید از آن درست استفاده کنیم و لذت آن را ببریم مال و ثروت و مقام هم همینطور یعنی هر چیزی باید در حد تعادل باشد و اگر از تعادل بگذرد باعث تخریب می‌شود و این در مورد مواد هم صدق می‌کند.

 

من بلندم، به بلندای قله‌هایی که نتوان تسخیر نمود اما تو بر بام من، مسلح بیا تا عظمت را ببینی.

اینقدر در زندگی ما مجهولات وجود دارد که خدا می‌داند و اطلاعات و دانش و آگاهی ما آن قدر هست و ما هنوز به ذره‌ای از آن نرسیده‌ایم یعنی نتوانستیم از این روستای خودمان که همان کره زمین است خارج شویم و هر چه دانش انسان بیشتر شود می داند که نمی‌داند. اگر بر بام بروی عظمت را می‌بینی، موقعی که دانش و آگاهی تو بیشتر شد می‌توانی از این روستا، قسمت دیگر آن را ببینی. انسان همان گونه که پنج حس ظاهر دارد، پنج حس باطن هم دارد که با آن حس‌های صور پنهان، انسان می‌تواند خیلی چیزها را بشنود و به عظمت و قدرت خداوند پی ببرد. بروی بام بروی آن موقع عظمت را می‌توانی رویت کنی.

 

من می‌رویانم آنقدر که زمین و آسمان را شب و ظلمت فراگیرد.

خلقت بر دو قطب است یکی مثبت و دیگری منفی که اینها مکمل هم هستند و با درگیری این نیروهاست که زندگی شکل می گیرد شما می گویید اگر تریاک نبود من نمی‌کشیدم خوب خیلی چیزها هست نیروهای مکمل و مخرب جزء بافت زندگی است شما نمی توانید بگویید چرا هست؟ ولی خداوند یک نیروی عقل به ما داده که تصمیم بگیریم استفاده بکنیم یا نکنیم.

 

 

اما تو از میان سبزه ها، نور را بیاب و بر بال آن بنشین و به‌سوی من پرواز کن تا آنچه در باورت نمی گنجد، ببینی.

خیلی چیزها وجود دارد شما باور ندارید پس اگر در یک سیستمی یا در زندگی مشکلات و مسائلی هست، باید نور را بگیریم و از این ظلمت خارج شویم نگوییم چرا هست، شاید به نفع ما باشد باید ببینیم حرکت بعدی چیست شاید اتفاق بهتری رخ بدهد خداوند نور و ظلمت را باهم آفریده و اینها مکمل هم هستند. اگر ما در تاریکی نباشیم نمی‌توانیم نور را ببینم و خداوند به انسان عقل داده که راه درست را پیدا کند و وقتی از میان سبزه ها نور را پیدا کردیم آن موقع آنچه را که باور نداشتیم می‌بینیم.

 

تو می‌توانی همه آنچه هست با نیروی عقل خویش به بهترین تبدیل کنی به سوی نقطه‌ای بیایی که آغاز نموده‌ای.

پس تو میتوانی هر آنچه از سختی‌ها و مشکلات وجود دارد با نیروی عقل و تفکر خود تبدیل به بهترین کنی یک مصرف‌کننده بسیار بد تبدیل می‌شود به یک قهرمان ملی، مربی تیم ملی می شود از جایی به‌جای دیگر می‌رسد واز دام اعتیاد رها می‌شود و تبدیل می‌شود به یک الگوی که دست ده‌ها نفر را می‌گیرد و از اعتیاد رها می‌کند و کیمیاگری می‌کند با نیروی عقل خود آنچه هست را می‌توانی تبدیل به کیمیاگری کنی و به نقطه‌ای بیایی که از آنجا آغاز کرده‌ای.

 

 

 

به قلم همسفر سادات لژیون یکم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .