English Version
English

درمان اعتیاد با درمان سیگار کامل می‌شود

درمان اعتیاد با درمان سیگار کامل می‌شود

سلام خدمت همراهان عزیز، این بار توفیقی حاصل شد که با یکی از کمک راهنمایان محترم ویلیام وایت مصاحبه ای زیبا و دلنشین داشته باشیم و شما را دعوت به خواندن این مصاحبه می کنم.

با سلام لطفاً ابتدا خودتان را معرفی نمایید؟

سلام دوستان منیره هستم مسافر نیکوتین با ۲۸ سال تخریب وارد لژیون ویلیام وایت شدم و به مدت ۱۱ ماه و ۲۷ روز با آدامس نیکوتین خوراکی و راهنمایی راهنمای بزرگوارم خانم جلالی سفر کردم و در روز ۱۷ آذر سال ۹۶ به دست پرتوان آقای مهندس رها و آزاد شدم، رهایی ۳ سال و ۱ ماه.

آیا قبل از آشنایی با روش درمان سیگار و قلیان در کنگره 60 به فکر ترک و درمان سیگار بوده‌اید؟

می‌خواهم برگردم به سال‌های دور و دراز قبل، روزی که من برای اولین مرتبه سیگار به دست گرفتم تصور اینکه روزی به قدری وابسته این ماده خواهم شد که حتی خواب را هم از من بگیرد را نداشتم ولی با گذشت سال‌های زیادی در این وادی بالاجبار ماندگار شدم و رفته رفته در باتلاق این ماده مخرب گیر کردم و آن زمان بود که فهمیدم چه راه خطایی رفته‌ام و بازگشتی برایم ممکن نبود. اکثر کسانی که این تجربه را دارند می‌دانند که چه می‌گویم.

پس از آن روز که از کارم پشیمان شده بودم تصمیم گرفتم که دیگر سیگار نکشم ولی ای دل غافل! نمی‌دانستم که شروع راه دست خودم بود ولی خارج شدن از آن با روش ترک، کاری بود ناممکن آن زمان من چیزی از شهر وجودی، سیستم ایکس و آثار تخریبی که سیگار و قلیان دارد را نمی‌دانستم چندین بار ترک‌های چند ساعته ناموفق داشتم ولی به خاطر نا آگاهی‌ام سالیان زیادی در این تاریکی و جهنم ماندگار شدم.

اگر ممکن است تخریب‌هایی را که قلیان و سیگار بر روی جسم انسان می‌گذارد را برایمان بیان کنید؟

تخریب بر روی اشخاص بنا به فیزیولوژی هر شخص متفاوت است ولی در کل هم روی جسم انسان و هم روی خلق و خوی و صور پنهان انسان تأثیرات خیلی مخربی دارد، من پس از درمانم متوجه این موضوعات شدم که چقدر قیافه‌ام تکیده شده بود سرفه‌های خیلی بدی داشتم، رنگ پوستم و دور چشمانم به سیاهی می‌زد و همیشه ناخن‌هایم زرد و کج بود و حتی دکترها هم دلیلش را نمی‌دانستند از بابت تخریب‌های صور پنهان، شخصی عصبی بودم، اخلاقم تند و رنجور بودم شب‌ها خوابم نامرتب بود و حداقل سه چهار بار از خواب بیدار می‌شدم و اثرات مخرب بی شمار دیگر که همه این‌ها از لحظه شروع سفرم به طور چشمگیری تغییر پیدا کرد.

 

به نظر شما مهم‌ترین عامل بازدارنده در طول سفر اول نیکوتین چیست؟

به نظرم مهم‌ترین عامل در طول سفر وسوسه است که در بیشتر لحظات سفرم با آن دست به گریبان بودم. درست است که از لحظه شروع سفرم مطلقاً سراغ سیگار نرفتم ولی در طول سفر خیلی لحظات بود که دچار وسوسه شدید می‌شدم ولی با راهنمایی های راهنمای توانمندم خانم جلالی توانستم از عهده تمام این وسوسه‌ها برآیم و توانستم به راحتی و در سخت ترین شرایط زندگی ام سفری عالی داشته باشم.

 

صبر در طول درمان چه نقشی دارد؟

به نظر من باید اول با کلمه صبر کاملاً آشنا بشویم تا بعد بتوانیم از آن به‌خوبی استفاده کنیم.

همه ما در طول زندگی‌مان در طی عبور از سختی‌ها، مظلومانه می‌گوییم آن‌قدر صبر کردم که دیگر طاقتم تمام شده است و از این قبیل حرف‌ها! ولی در اصل عمل ما صبر نبود، بلکه موضوعی را بالاجبار تحمل کرده‌ایم و آثار آن به صورت خشم در ما نمایان می‌گردد ولی وقتی من در کنگره با مفهوم حقیقی صبر آشنا شدم مقوله برایم کاملاً فرق کرد و آموختم که صبر یعنی طی فرآیند زمان با آگاهی همراه باشد.

وقتی از زبان استادانم چه در لژیون همسفران و چه در لژیون ویلیام وایت صبر را یاد گرفتم کلاً نگرشم به موضوعات و سختی‌هایی که متحمل می‌شدم عوض شد و آموختم که اگر با آگاهی صبر کنم بهترین میوه‌ها را از بذرهایی که کاشته‌ام برداشت خواهم کرد.

لژیون ویلیام وایت و اهمیت آن در درمان سیگار چقدر است؟

 این یک اصل مهم است ما در کنگره آموختیم که آموزش و تکامل در جمع شکل می‌گیرد آن انرژی‌های مثبتی که در جمع حاکم می‌شود در من مسافر اثر بسزایی دارد. استفاده از آموزه‌های کنگره 60 راهنمایی‌های راهنماهای عزیز، استفاده از تجربیات دیگران و دلگرمی‌هایی که از جمع گرفته می‌شود همه و همه سبب حرکت من به سوی هدفم می‌شوند.

البته در دسترس نبودن لژیون برای کسی که خواهان رهایی از بند تاریکی هایش است نمی‌تواند دلیل موجهی باشد برای حرکت نکردن فرد اگر خواسته قوی باشد در هر شرایطی به آن دست خواهم یافت ولی حضور در لژیون و استفاده از آموزش‌ها و تجربیات راهنمایان عزیز لطف و صفای دیگری دارد‌.

حضور یکایک اعضای لژیون می‌تواند برای همدیگر انگیزه و پله ای باشد برای سفر کردن و رسیدن به هدف.

 

 

آیا سفر نیکوتین بر روی کیفیت ورزش و تعادل جسمی شما نیز تأثیری داشته است؟

بله صد درصد من قبل از درمان اصلاً با ورزش رابطه خوبی نداشتم و راحت ‌تر بگویم حال و حوصله ورزش را نداشتم حتی یک بار در باشگاهی برای ایروبیک ثبت نام کردم ولی بعد دو جلسه قادر نشدم ادامه بدهم و رها کردم بعد از اینکه آقای مهندس فرمودند همه باید ورزش کنند و هر شخص باید رشته ورزشی داشته باشد ما تقریباً هر جمعه همراه راهنما و بقیه دوستان در پارک ائل گلی حاضر می‌شدیم و در گرما و سرما حتی با تعداد کم، ورزش‌های مختلفی را انجام می‌دادیم. سال ۹۸ برای اولین بار قرار شد در کنگره 60 مسابقات شنای همسفران از تمامی شعب در هر رده سنی برگزار گردد به قدری مشتاق و ذوق زده بودم که دوستانم را در شعبه تشویق کردم و تیم کوچکی تشکیل دادیم من شنا کردن را سال ها قبل به صورت تجربی یاد گرفته بودم ولی با چند جلسه تمرین در این مسابقات شرکت کردیم و مقام سوم و مدال برنز را کسب کردیم و برای شعبه خود کاپ ورزشی را به هدیه آوردیم هیچ وقت لذت زیبای شرکت در این مسابقه و شیرینی لحظات نابی که به سبب شرکت در این مسابقه را همراه دخترم و دوستان عزیزم تجربه کردیم فراموش نخواهم کرد.

ورزش روزهای جمعه انگیزه خوبی برای تحرکم و انتخاب یک رشته ورزشی برایم شد و همچنین سبب شد بتوانم با علایقم آشناتر شوم و به خودم و سلامتم اهمیت بیشتری بدهم و هدفمندتر بشوم‌.

امیدوارم این بیماری کرونا ریشه کن شود و دوباره بتوانیم فعالیت ورزشی مان را در پارک و در کنار دوستان عزیز مجدداً شروع کنیم و انرژی مضاعف بگیریم.

 

با توجه به اینکه شما چندین سال است که راهنمای درمان نیکوتین هستید نظرتان را در مورد سفر سیگار و تأثیر آن در به تعادل رسیدن افراد بفرمایید؟

سیگار در ظاهر یک ماده کم اهمیت ‌تری نسبت به مواد مخدر است چون استفاده از آن در جامعه به صورت عادی شده و صرف ‌نظر از تخریب‌های درونی اش قباحت موضوع کم رنگ‌تر وانمود شده ولی وقتی جوانب کار را از منظر کنگره 60 در نظر می‌گیریم پی می‌بریم که تخریب‌های آن کمتر از مواد مخدر نیست. به‌طوری که آقای مهندس می‌فرمایند درمان اعتیاد با درمان سیگار کامل می‌شود و این جمله بیانگر اهمیت موضوع هست و کسی که از سیگار یا قلیان استفاده می‌کند علاوه بر اینکه در صورآشکارش تخریب‌هایی به وجود می‌آید در صور پنهانش نیز آثار تخریب کاملاً بروز می‌کند‌ حتی اگر شخص سیگاری مدت کمی از زمان استفاده از سیگارش بگذرد و نیکوتین وارد بدنش نشود سریعاً اثرات آن ظهور می‌کند، احساس بی‌قراری و عصبانیت یکی از مهم‌ترین علائم نرسیدن نیکوتین به جسم است که انسان را از حالت تعادل طبیعی خارج می‌کند، تجربه شخصی خودم این است که قبل از درمانم حتی نیم ساعت هم تحمل نرسیدن نیکوتین به جسمم را نداشتم و سریع به هم می‌ریختم ولی پس از درمانم تمام این خصلت‌ها و رفتارهایم تغییر پیدا کرد و الآن گاهی خودم از صبوری و آرامش خودم در برابر مسائل تعجب می‌کنم و می‌بینم که می‌شود بگذاری و بگذری.

 

به نظر شما آیا یک همسفر که خود مصرف کننده سیگار و قلیان هست می‌تواند از مسافر خود بخواهد که هر نوع مصرفی از جمله مواد مخدر را درمان کند؟

زمانی که من خودم در یک ضد ارزش غوطه ور هستم و نمی‌خواهم عمل اشتباه خودم را بپذیرم و نمی‌توانم برای خروج خودم از این عمل کاری و حرکتی انجام بدهم چگونه می‌توانم انتظار داشته باشم مسافرم در خود تغییری ایجاد کند؟!

هرقدر هم در مورد مسافرم تلاش کنم و اصرار کنم نتیجه معکوس خواهد داد. جمله معروفی است که می‌گوید برای اینکه بتوانی دنیا را تغییر دهی اول خودت را تغییر بده، خود به خود همه چیز تغییر پیدا می‌کند و این به میزان آگاهی و دانایی من  مربوط می شود هرقدر دانایی‌ام کمتر باشد کارهایی را که خودم نمی‌توانم انجامش بدهم را از دیگران و مسافرم انتظار انجامش را خواهم داشت اگر من خودم نتوانم تغییر کنم نباید از مسافرم انتظار کوچک‌ترین تغییری داشته باشم.

 

پیام شما به همسفرانی که مصرف‌ کننده سیگار هستند همچنین توصیه شما به همسفرانی که به صورت تفننی مصرف کننده قلیان می‌باشند چیست؟

انسان وقتی آگاه و یا نا آگاه در مسیری قرار می‌گیرد که به نوعی ضدارزش است کل مسیر زندگی اش عوض می‌شود و به تدریج به سمت بی‌راهه‌ها، بن‌بست‌ها و پرتگاه‌های هولناکی هدایت می‌شود که بیرون آمدن از آن اگر راهش را نداند بسیار سخت و غیر ممکن خواهد بود. شاید سیگار و قلیان در ظاهر یک عمل ساده و کم اهمیت به نظر برسد ولی اثرات ویرانگر آن کمتر از مواد مخدر نیست و بعد از اینکه کاملاً در دام آن افتادیم با تمام وجود و با تحمل خسارت‌های شدیدی متوجه راه اشتباهمان می‌شویم من پس از رسیدن به این مرحله هر روز به خودم تلنگر می‌زدم که باید از دست این اهریمن خلاص شوم ولی راه سخت بود و برگشت غیر ممکن و جراتش را نداشتم چون حتی نمی توانستم تصور زندگی بدون سیگار را داشته باشم. وقتی با کنگره 60 به خاطر عزیزی آشنا شدم فهمیدم که در این مکان امن می‌شود همه نوع وابستگی از جمله سیگار و قلیان را درمان کرد.

اکثر کسانی که سیگار و قلیان مصرف می‌کنند همگی در اول کار به صورت تفننی شروع می‌کنند غافل از اینکه سفر هزار فرسنگی با قدم اول شروع می‌شود. سیگار و قلیان هم دقیقاً مانند مواد مخدر عمل می‌کنند و از سد خونی مغز عبور کرده و به تدریج جایگزین مخدرهای درونی جسم می‌شود و فرماندهی جسم و روان انسان را در دست می‌گیرد و این شروع یک راه منتهی به ناکجا آباد است.

یک لحظه تفکر و اندیشیدن در مقابل عملی که می‌خواهم انجام بدهم می‌تواند جلوی خسارت‌های شدید و گاهی جبران ناپذیر را بگیرد‌، مصرف سیگار و قلیان علاوه برخسارت های جسم، تخریب شدیدی بر روی شخصیت انسان نیز به جای می‌گذارد.

چرا همسفرانی که درگیر مصرف سیگار یا قلیان هستند مصرف خودشان را پنهان می‌کنند؟

اصولاً انسان‌ها دوست دارند که قصورات و اشتباهاتشان را گردن دیگران بیندازند همه ما وقتی وارد کنگره می‌شویم صرفاً به خاطر مسافرانمان می‌آییم و شاید منتی هم سرشان می‌گذاریم بدون توجه به کم و کاستی و ضد ارزش‌های خودمان.

در اوایل سفر فقط از مسافرانمان و تخریب‌هایی که به زندگی‌مان وارد کرده‌اند گله و شکایت می‌کنیم و حتی مصرف کننده بودن خودمان را از بابت سیگار و قلیان نیز گردن مسافرانمان و شرایطی که داریم و مشکلاتی که در این زمینه برایمان پیش آورده‌اند می‌اندازیم و کاملاً حق به جانب هستیم و به هیچ وجه نمی‌خواهیم قبول کنیم که سهم من در تخریب زندگی‌ام شاید برابر با مسافرم باشد و من خودم این راه را انتخاب کرده‌ام و ضدارزشی که دچار آن هستم در نوع خودش ویرانگر است.

چه عاملی سبب می‌شود که یک همسفر برای درمان سیگار یا قلیان اقدام نکند؟

به نظر من مهم‌ترین علت در مورد همسفران خانم در وهله اول خجالت کشیدن از ابراز عملشان است. عامل مهم بعدی ترس از قضاوت شدن و نداشتن شهامت می باش و سومین عامل همان‌طور که قبلاً هم گفتم قبول نکردن و توجیه اشتباهاتمان است و علت اصلی تمام این دلایل نداشتن اطلاعات و آگاهی و آموزش‌های لازم است.

استاد امین در جزوه  جهان‌بینی در مورد ترس خیلی عالی و کامل توضیح داده‌اند و بیان کرده‌اند که ترس مانع تفکر می‌شود من همسفر برای اینکه بتوانم از دست این اهریمن نجات پیدا کنم باید آموزش ببینم تا بر ترسم غلبه کنم تا در پیرو آن شهامت مواجهه با اعمالم را پیدا کنم و بتوانم در جهت آموزش‌ها قدم بگذارم. من خودم شهامت بیان مصرف سیگارم را در جمع نداشتم و شدیداً از قضاوت شدن می‌ترسیدم و حس می‌کردم تحقیر خواهم شد و همه اینها عواملی بود که نتوانم وارد پروسه درمان بشوم.

با تمام این اوصاف چطور شد که شما تصمیم به سفر و درمان گرفتید؟

من خودم، خودم را نمی‌دیدم و حواسم معطوف به مسافرم بود و در تمام مراحل زندگی او را مقصر می‌دانستم ولی وقتی در لژیون همسفران قرار گرفتم آموختم که ساختن را باید از خودم آغاز کنم تا به نتیجه برسم و انگار آن زمان بود که از خواب غفلت بیدار شدم و اولین چیزی که در خودم مشاهده کردم اعتیاد به گونه‌ای دیگر بود ولی جرات مواجهه با این حس را نداشتم و می‌ترسیدم همان‌طور که گفتم ترس از قضاوت شدن و همچنین نداشتن شهامت اعتراف به ضد ارزش مرا چند سال دیگر در گرو عمل ناشایستم قرار داد در اینجا از راهنمای سفر اولم خانم لیلای عزیز و تمام زحماتشان قدردانی و تشکر می‌کنم که مرا با مسیری که بایستی برای آرامشم بپیمایم آشنا کردند و تشویقم کردند تا بتوانم راهی را که از روی نا آگاهی رفته بودم را به پایان برسانم و مشوقم برای شروع راهی نو شدند‌ وقتی تصمیم به بازگشت از مهم ترین ضد ارزش گرفتم نیروهای منفی و بازدارنده با تمام قوا به سویم حمله کردند ولی من دیگر تصمیم خودم را گرفته بودم و حریفم نشدند. با راهنمای عزیزم خانم جلالی عزیز تماس گرفتم و با راهنمایی‌های ایشان سفرم را آغاز کردم البته آن زمان آموزش در فضای مجازی به صورت امروز نبود و تلفنی در ارتباط بودیم. سفری در سخت ترین و بدترین شرایط زندگی‌ام آغاز کردم و فراز و نشیب‌های زیادی را در طول سفرم پیمودم که با راهنمایی‌های خانم جلالی با این نیروها و حقه‌ها بیشتر آشنا شدم و راه مقابله با آن‌ها را آموختم و در نهایت در یک روز بسیار زیبا و به یاد ماندنی که مصادف با نوزدهمین سالگرد تولد بنیان کنگره بود من نیز رها و آزاد شدم و همچنین در همان روز نیز در آزمون کمک راهنمایی ویلیام وایت شرکت کرده و با نمره عالی قبول شدم و این بهترین روز عمرم بود‌.

کلام آخر...

از تمام کسانی که این متن را می‌خوانند و درگیر مصرف سیگار یا قلیان هستند می‌خواهم برای یک بار هم که شده خودشان را به طور حقیقی دوست داشته باشند و در مقابل ترس و عوامل بازدارنده از دانش کنگره بهره بگیرند و از راهی که منتهی به خراب آباد می‌شود بازگردند و در مسیر نور و آرامش قرار بگیرند.

کسانی که سیگار و قلیان را ضد ارزش حساب نمی‌کنند لذت رهایی را نخواهند توانست درک کنند.

در آخر از استاد راهنمای عزیزم خانم جلالی بسیار سپاسگزارم که با تمام توان با دست‌های مهربانشان در این راه دستم را گرفتند و کمکم کردند تا رها و آزاد شوم و لذت آزادی را با هر نفسی که می‌کشم درک کنم. از کمکم راهنمای همسفری خانم لیلای عزیزم و دختر عزیزم و خانواده مهربانم که در این راه مشوق و حامی‌ام بودند سپاسگزارم.

و از شما خانم سمیه عزیز که زحمت کشیدید و این مصاحبه را انجام دادید بی‌نهایت سپاسگزارم و برایتان آرزوی موفقیت می‌نمایم.

 

تهیه گفت‌ وگو: خانم سمیه مسافر نیکوتین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .