English Version
English

پول از آن کسی است که قدرت بخشیدن دارد

پول از آن کسی است که قدرت بخشیدن دارد

این دستور جلسه کاملاً جوابی دووجهی دارد. یک وجهش این است که پول از آن‌کسی است که برای به دست آوردن آن قدمی برمی‌دارد. حال یا از راه درست و یا نادرست؛ که ما فعلاً کاری به این راه‌ها نداریم. بعضی‌ها هم هستند که بدون برداشتن قدمی و یا تلاشی به پول می‌رسند و آن‌ها افرادی هستند که یک دفعه در زندگی‌شان غافلگیر می‌شوند. چون پولی در قالب ارثیه، به ارث می‌برند و در این صورت صاحب پول و ثروتی می‌شوند؛ اما وقتی این دستور جلسه در لیست دستور جلسات سردار قرار داده می‌شود، دامنه تفکر آدمی را به سمت و سویی فراتر می‌برد. همه‌ی ما می دانیم که کنگره شصت، سازمانی مردم‌نهاد بوده و هست؛ در بدو پایه‌گذاری‌اش، ازنظر مالی در سطحی کاملاً ضعیف قرار داشته است؛ اما بعداً در طول زمان افرادی حضور پیدا کردند و با بخشیدن قسمتی از مالشان به راه‌اندازی کنگره کمک شایانی نمودند. پس در جواب این سؤال که می‌گویند پول از آن کیست، در حال حاضر به یک جوابی دست پیداکرده‌ایم به نام بخشش!

اما این بخشش بدون هدفِ درست با منت و توقع همراه می‌شود و رنگ و روی زیبای بخشش را به خود نمی‌گیرد. چیدمان، اساس، قاعده، ضوابط و قانون‌های کنگره همگی‌شان در انتهای خالصی و بی‌منتی، وضع و تعبیه‌شده‌اند. به همین جهت هرگاه قدم و یا تفکری درزمینهٔ ضد ارزش‌ها در کنگره برداشته می‌شود، کاملاً هویدا خواهد شد. در تمام هستی قانون گردش و یا چرخش داشتن و بودن سلسله‌مراتب حکم‌فرما هست؛ و دلیلش هم بقای هستی است. وقتی‌که زباله‌ای قابل‌تجزیه هست و در طبیعت رها می‌شود، اگر از این قانون پیروی نکند تا به ابد در طبیعت می‌ماند و با تجمعش کل طبیعت را دچار آسیب می‌کند. (گرچه امروزه وجود انسان‌های آدم‌نما، طبیعت را به این مشکل نزدیک کرده است.) اما همین تجزیه زباله‌ی قابل‌جذب در طبیعت، در آینده، چیزی بهتر را برای مام ما به ارمغان می‌آورد.

مثلاً فضولات حیوانات در طبیعت به کودهای حیوانی تبدیل می‌شوند و طول عمر گیاهان را برای ما رقم می‌زنند. همه‌ی این‌ها به علت همان قانون گردش ماده یا سلسله‌مراتب هست. این قانون در بخش مالی و معنوی زندگی انسان هم صادق است. وقتی من به‌عنوان یک انسان در زندگی‌ام، به دنبال برکت و مال بیشتری باشم، طبعاً باید از این قانون گردش مالی نیز تبعیت کنم. باید برای داشتن گردش برکت در زندگی‌ام، به دنبال این باشم که گردش مالی مستحکمی نیز داشته باشم؛ اما میزان وسعت دامنه‌ی این گردش مالی هم از اهمیت بالایی برخوردار است.

یعنی باید سعی کنم گردش مالی‌ام از این جیب به آن جیب نباشد. وقتی فردی تمام درآمدش را صرف امورات شخصی‌اش می‌کند و از پرداختن زکات مالش و یا همان بخشیدنش ابایی دارد این یعنی گردش مالی‌اش از این جیب به آن جیب هست. این نوع گردش مالی، گردش برکتی خاصی در پی ندارد و یا اگر هم دارد بسیار ضعیف هست؛ اما این تفکر که ما همگی وسیله‌ای هستیم و خداوند هرکدام از ما را بااستعدادی خاص‌تر بهر کاری بهتر در دنیا گنجانده است، دامنه‌ی گردش مالی ما را وسیع‌تر می‌کند. اینکه من یک وسیله‌ام تا به داد دیگران برسم. با حرف‌هایم، با علمم، با توانایی‌هایم، با لبخندم، با دلسوزی‌ام و بالاخره با مالم.

 مهندس دژاکام در کتاب عشق می‌فرمایند: هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد. هیچ‌یک از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. پس این‌یک اصل است.

وقتی من نوع نگرش و تفکرم به‌گونه‌ای باشد که این اصل را بپذیرم قطعاً دامنه‌ی گردش مالی‌ام هم به همان نسبت وسعت پیدا می‌کند. پس برای داشتن برکت در زندگی‌ام به سراغ گردش مالی صحیح می‌روم. با این دست می‌بخشم و با آن دست‌باز پس می‌گیرم. این‌یک قانون در تمام زندگی است.

پس بازهم در جوابِ پول مال کیست، به بخشش رسیدیم؛ بنابراین در جواب این سؤال می‌توانیم بگوییم پول از آن‌کسی است که قدرت و جسارت بخشیدن داشته باشد. بتواند با طبعی بلند ببخشد و به دنبال چیز دیگری نباشد. چون می‌داند وقتی دامنه بخشش او، آن‌قدر وسیع شده است که گردش مالی‌اش به دست نیازمندان هم می‌رسد قطعاً گردش برکت در زندگی‌اش هم به‌راحتی و به‌روشنی خورشید خودش را نشان می‌دهد. وقتی در کنگره، فرد بادلی خسته و جسمی ناراحت وارد می‌شود و آمدوشد می‌کند و لحظه‌به‌لحظه ایمانش را محکم‌تر می‌نماید، پس درصدد جبران برمی‌آید. پس با خیالی آسوده، گردش مالی‌اش را در کنگره هم پرورش می‌دهد و می‌بخشد و تلاش برای بخشش‌های بزرگ‌تر می‌کند و سرسوزنی به دنبال باز پس گرفتن اصل کار نیست. بلکه به دنبال برکت قطعی آن حرکت است. درنتیجه گردش برکت زندگی‌اش هم ترقی می‌کند و به‌روزی می‌رسد که باافتخار می‌گوید؛ هر چه ازاین‌دست بدهید، بیشترش را با آن دست پس می‌گیرید. بی‌آنکه خودتان بفهمید.

حال به سراغ سخنان چند تن از بزرگانی می‌رویم که در این مورد عریضه‌هایی را ثبت کرده‌اند: [پول دادن اقدامی مهم در جهت به دست آوردن پول بیشتر در زندگی است. چون وقتی تو اهدا می‌کنی، یعنی داری می‌گویی: من کلی پول‌دارم. نباید تعجب کنی که ثروتمندترین افراد روی کره زمین بزرگ‌ترین نوع دوستان هم هستند. آن‌ها مبلغ عظیمی پول می‌بخشند و باهمین بخشش به‌واسطه‌ی قانون جذب، کائنات هم‌روی خوش‌نشان می‌دهد و پول هنگفت‌تری - چندین برابر - به‌سوی آن‌ها برمی‌گرداند. اگر با خودت می‌گویی من پول کافی برای بخشش ندارم پاک باختی. حالا خودت می‌دانی چرا به حد کافی پول‌نداری. وقتی خیال می‌کنی به حد کافی پول برای بخشیدن نداری، شروع کن به بخشیدن؛ وقتی ایمان خود را در بخشیدن ثابت کنی، قانون جذب هم بیشتر به تو می‌دهد.

تفاوت زیادی بین بخشیدن و ازخودگذشتگی وجود دارد. بخشیدنِ با طیب ِخاطر است که احساس خیلی خوبی به آدم می‌دهد. ازخودگذشتگی حس خوبی ندارد. این دو تا را باهم اشتباه نگیرید. این‌ها به‌طورکلی دو چیز کاملاً متضاد هستند. یکی از آن‌ها علامت فقدان از خود ساطع می‌کند و دیگری علامت بیش‌ازحد داشتن. یکی از آن‌ها احساس خوب به آدم می‌دهد و دیگری حس بد. ازخودگذشتگی سرانجام به دلخوری ختم می‌شود. ولی بخشش با طیبِ خاطر، یکی از لذت‌بخش‌ترین کارهایی است که می‌توانی انجام دهی و قانون جذب محکم به این علامت می‌چسبد و حتی بیشتر هم به زندگی‌ات جاری می‌کند. تو می‌توانی تفاوت را احساس کنی. اگر تو با این باور بزرگ‌شده‌ای که ثروتمند بودن با معنوی بودن منافات دارد، قویاً توصیه می‌کنم سری کتاب‌های (میلیونرهای انجیل) را بخوان. در این کتاب شکوهمند کشف می‌کنی که ابراهیم، اسحاق، یعقوب، یوسف، موسی و مسیح فقط مربیانی کامیاب نبودند. بلکه با آن سبک‌های زندگیِ سطح بالا، از بسیاری میلیونرهایی که امروزه می‌شناسی، میلیونرتر بودند. تو وارث مولود هستی. کامیابی حق مسلم توست وتویی که کلید وفور و نعمت‌های بیشتر در هر زمینه‌ای از زندگی را، بیش ازآنچه تصورش را بکنی، در دست داری. تو لایق هر چیز خوبی که می‌خواهی هستی؛ و عالم هم هر چیز خوبی که بخواهی به تو می‌دهد؛ اما باید فقط آن را به‌سوی زندگی‌ات فرابخوانی. حالا خودت از راز خبرداری. تو کلید راداری. کلید، افکار و احساسات خودت است؛ و تو در تمام طول عمرت این کلید را در دستت گرفته‌ای.]
پس حال که از لذت قدرت بخشش بسیار فهمیدیم، بهتر است از همین‌الان شروع کنیم. بهتر است قدمی درست را در جهت پولدار شدنِ توأم با کامیابی برداریم.

مهندس دژاکام می‌گفتند: تمام توانایی‌ها و استعدادهای خداوند درون آدمی قرار داده‌شده است. هر یک از ما می‌توانیم در لحظه؛ هم معلم، هم نقاش، هم شاعر، هم آشپز و هر چیز خوب دیگری باشیم. فقط باید بتوانیم ابتدا استعدادهایمان را هدفمند کنیم و در جهت شکوفا نمودن آن‌ها تلاش مضاعف داشته باشیم تا بتوانیم به هرکدام از آن‌ها که مدنظرمان است، برسیم. پس پیرو این صحبت بد نیست. بدانیم که همه‌ی ما ثروتمندانی بزرگ هستیم و پول‌های زیادی به نام خودمان داریم. ولی باید راه ورود آن‌ها به زندگی‌مان را بدانیم .چگونه این کار انجام میشود؟ با عشق و ایمان و باور و از همه مهم‌تر بخشیدن است. تا وقتی‌که نخواهیم ببخشیم، پول‌های نهفته دیگرمان به سمتمان نخواهند آمد؛ اما وقتی به قدرت جذب و راه بخشش واقعی، ایمان داشته باشیم، اتفاقات غیرمنتظره‌ای به رویمان لبخند می‌زنند و وارد زندگی‌مان می‌شوند.

پس به‌عنوان کلام پایانی: پول را ببخشیم تا از قبال آن پول بیشتری به دستمان برسد. وقتی  در مورد پول دست و دل‌باز باشیم ، احساس خوبی پیدا می کنیم، درواقع می‌گوییم: (من یک عالم پول‌دارم.) پس افکارمان را روی ثروت تنظیم کنیم و سرازیر شدن چک‌ها را در صندوق پستی‌ مان  مجسم کنیم. آن‌وقت است که هم‌زمان شدنِ بخشیدن یا پرداختن و پر شدنِ خزانه مالیمان را شاهد خواهیم بود؛ دقیقاً به جواب این سؤال پول از آن کیست؟ خواهیم رسید.

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .