به نام قدرت مطلق الله
آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. این جمله برای من خیلی آشنا است زیرا در کودکی مادرم را از دست دادم و دیگران به من محبت میکردند و من هم دوست داشتم به دیگران محبت کنم تا اینکه به واسطه مسافرم با کنگره۶۰ آشنا شدم در ابتدا برای اینکه مسافرم به کنگره دلگرم شود میآمدم در ادامه دیدم که کنگره۶۰ سراسر محبت است انگار گمشده خودم را پیدا کرده بودم، در ادامه با وادیها آشنا شدم اینجا تمام صحبتها از انسانیت زده میشود وادیها راه را به ما نشان میدهد، اینجا دانشگاهی است بدون ورودی و ورودی آن محبت است و بدون شهریه که شهریه آن عشق است، بدون مدرک، زیرا مدرک آن انسانیت است، پاکی و درستی که روی تابلوی آن نوشته شده جمعیت احیای انسانی کنگره ۶۰.
کنگره ۶۰ توانسته از جمعیت مصرف کنندهای که جامعه برای آنها ارزشی قائل نبود مربی، خدمتگزار و پهلوان بسازد و این یعنی انسانیت. انسان بر روی کره خاکی آمده تا آموزش بگیرد و خدمت کند و این موضوع فقط در کنگره ۶۰ به نمایش گذاشته شده است. سیدیهایی که در کنگره۶۰ نوشته می شود علمی است که آقای مهندس با زحمت زیاد تهیه میکند مثل ریشهای آب و مواد غذایی را از زمین جذب میکند و به شاخهها، برگها و میوههای درخت میدهد که آن درخت رشد کند و به تکامل برسد. این دلنوشتهای که من همسفر مینویسم پایان نامه این دانشگاه است که البته این پایان نامه، پایان مرحله اول و شروع مرحله بعدی است و امیدوارم با ماندن در کنگره ۶۰ به مرحله بعد برسم و بتوانم اول به خودم و بعد به انسانهای همنوع خودم خدمت کنم. ممنون
تایپ: مسافر مهدی لژیون دوم
ویرایش و ارسال: مرزبان خبری مسافر طاها
- تعداد بازدید از این مطلب :
57