مشارکت مکتوب همسفر مهری
امروز میخواهم از وادی یازدهم و چیزهایی که از آن یاد گرفتم مشارکت کنم. اولین موضوعی که این وادی به من یاد داد، حرکت است، اینکه هیچ چشمهای برای ایستادن خلق نشده است، همانطور که انسان هم برای توقف آفریده نشده است. زمانی که وارد کنگره شدم، یک چشمه خشک بودم، چشمهای که جوشش وحرکتی نداشت. وادی یازدهم به من آموخت؛ باید دوباره جریان پیدا کنم. جریان پیدا کردن؛ یعنی قبول کردن تغییر، فهمیدن اینکه اگر حرکت نکنم، فرسوده میشوم.
در این وادی یاد گرفتم که حرکت؛ باید آرام و پیوسته باشد، حرکت تند و پرشتاب باعث تخریب میشود، مثل رودخانهای که اگر طغیان کند، ویرانی میآورد؛ اما اگر آرام و منظم حرکت کند، برکت میسازد. این نگاه را در سفر اول هم خیلی احساس کردم، یاد گرفتم که حتی اگر فکر کنم حرکت کوچکی دارم، مهم، استمرار است.
وادی یازدهم به من گفت که هدف نهایی روشنایی است. چشمهای که راه بیفتد، خودش را به دریا میرساند؛ یعنی اگر مسیر درست باشد، نتیجه هم درست است. این جمله باعث شد ناامیدیهایم کم شود؛ چون فهمیدم وظیفه من فقط حرکت است، تعیین نتیجه نیست. به قول راهنمای خوبم: تو حرکت کن، خدا درستش میکند.
یکی از درسهای دیگر وادی، ایمان به مسیر بود. چشمهای که از دل کوه بیرون میآید، نمیداند چه چیزهایی سر راهش است؛ اما جریانش را قطع نمیکند. من هم در سفر اول خیلی چیزها نمیدانستم، نگران بودم، میترسیدم و شک داشتم؛ اما وادی یازدهم به من یاد داد، که راه رفتنی است، نه گفتنی، پس شروع به حرکت کردم، از تاریکی بیرون آمدم، به فهمیدن جهانبینی علاقهمند شدم، کمکم دیدم که به رود تبدیل میشوم. رود شدن؛ یعنی اثر گذاشتن، تغییر دادن محیط اطراف، اینکه دیگر فقط برای خودت نیستی.
در کنگره یاد گرفتم که اگر حال خودم خوب باشد، میتوانم حال دیگران را هم خوب کنم. وادی یازدهم گفت: «چشمه، اگر خودش جوشان نباشد، رود نمیشود»، تغییر از درون است فقط ظاهر نیست. این عمل را زیاد تجربه کردم، مثلاً وقتی فکر و نگاه اشتباه خود را اصلاح کردم، رفتارم درست شد؛ حتی رابطهها با افراد زندگیام بهتر شد. درک کردم که دریا شدن؛ یعنی کاملتر شدن، بینقص بودن، دریا هم موج و طوفان و هم، آرامش دارد. من هم ممکن است اشتباه کنم؛ اما مهم این است که در مسیر باشم. این وادی به من مسئولیتپذیری یاد داد و اینکه نباید مقصر مشکلات را دنیا بدانم، همانطور که چشمه از سنگها شکایت نمیکند، به جای شکایت، راه خود را باز میکند. من نیز؛ باید از مشکلات عبور کنم، نه اینکه بگویم نمیتوانم.
وادی یازدهم به من آرامش داد؛ چون وقتی فهمیدم حرکت من در نهایت به دریا میرسد، خیالم راحت شد که رنجها بیهوده نیست. هر قدمی که درست بردارم، منرا جلو میبرد؛ حتی اگر خیلی کوچک باشد. یاد گرفتم که باید شکرگزار باشم؛ چون چشمهای که جوشش دارد، ارزش جاری بودن خود را میداند. من هم قدر لحظههای رهایی و آرامشم را میدانم. امروز فهمیدم انسان برای جاری شدن خلق شده است، برای ساختن، نه خراب کردن، برای رشد کردن، نه ایستادن، برای وصل شدن، نه جدا شدن، به همین دلیل، وادی یازدهم برای من یکی از زیباترین وادیها است؛ چون من را از یک چشمه بسته، به رودخانهای در حرکت تبدیل کرد و مطمئن هستم که اگر ادامه بدهم، روزی به اقیانوس خواهم رسید.
مشارکت مکتوب همسفر طوبی
خداوند را بسیار سپاسگزارم که مسیر کنگره را سر راه من و مسافرم قرار داد و اذن ورودم را به کنگره صادر کرد تا آموزش بگیرم، خود را بیشتر بشناسم و به ماهیت خودم پی ببرم. از آنجایی که برای انسانها مرگی وجود ندارد و زندگی ادامه دارد و نیروهای شیطانی همیشه القائات منفی به انسانها القا میکنند و آنها را از مسیر سیر صعودی خودشان دور میکنند، باعث میشود که انسانها در سختی و رنج به سر ببرند و به همهچیز و حتی به خداوند ناسزا بگویند. گویا فراموش کردند که با خداوند پیمان بستند که او پروردگار و رب ما هست و نباید ناسپاس باشیم. رنج و سختیهای زندگی ما باعث بیدار شدن و به ارتقا رسیدن ما میشود؛ اما ما آگاه نیستیم و فکر میکنیم زندگی در همین بعد است. خداوند را سپاسگزارم که در کنگره به آگاهی میرسم و ناپاکیها، از جسم من با آموزشهای آقایمهندس، بهآرامی زدوده میشود و به صراط مستقیم هدایت میشوم و سرچشمه آن برمیگردد به آموزشها، سیدیها و کتابهای آقایمهندس و کتاب «عشق ۱۴ وادی برای رسیدن به خود» که در اختیار ما قرار دادند.
در اطراف چشمههای جوشان و رودهای خروشان همیشه آبادی و آبادانی هست. کسانی که تبدیل به چشمه جوشان شدهاند، هم خود و هم اطرافیان آنها از زندگی بهتری برخوردارند و با تفکر، عقل سالم، حس سالم و فکر سالم اجازه میدهند که دیگران هم در کنار آنها به آرامش و آسایش برسند و از زندگی لذت ببرند، مثل آقایمهندس که به رهایی رسیدند و بعد از اینکه به درمان رسیدند، انسانهای بسیاری را به رهایی رساندند و باعث آرامش خانوادهها شدند که لذت بهتر زندگی کردن را درک کنند.
انسانها؛ باید مثل چشمه جوشان و رود خروشان باشند؛ یعنی در مسیر ارزشها و در ساختن اندیشههایی که در طول مسیر زندگی پر از سیاهی شدهاند حرکت کنند و نفرتهای متراکمشده را از جسم خود بیرون کنند، اگر چنین نباشد، مثل چشمهای راکد میشوند. آبی که یکجا بماند و حرکت نداشته باشد، تبدیل به باتلاق یا گنداب میشود؛ ولی اگر رود یا چشمه همیشه در حال جاری باشد، آب آن زلال و شفاف است. ما نیز باید حرکت خود را بهخوبی ادامه بدهیم، مثل چشمهای، که از دل کوهها جاری میشود و از گذر مسیرهای صعبالعبور و قلوهسنگها عبور میکند و به اقیانوسها میرسد.
در زندگی با مشکلات متعددی روبهرو هستیم و باید در مسیر آموزش قرار بگیریم و همواره الهامات مثبت را دریافت کنیم. خداوند فرمودند: «روح را فقط به انسان هدیه کردیم». و ما از طریق روح به ارتقا میرسیم؛ بنابراین نباید صدای جن را بشنویم؛ زیرا آنها نیروهایی هستند که ما را از مسیر اصلی و صراط مستقیم دور میکنند.
قبل از ورود به کنگره، همیشه با مسافرم مشکل داشتم و به خداوند میگفتم: چرا مرا بدشانس خلق کردی و زندگی من اینگونه شده است؟ در همه مشکلات مسافرم را مقصر میدانستتم فکر میکردم خودم هیچ مشکلی ندارم و انسانی بینقص هستم؛ اما پس از ورود به کنگره، دریافتم که تمام مشکلات زندگی من، بیماریهایی است که در جسم و اندیشه من، و ریشه در افکار منفی داشته است. افکار منفی، تمام وجود منرا فرا گرفته بود، باعث شده بود به اطرافیانم بدبین شوم. صدای صوت ملکوت، زیباییها، انسانها؛ حتی صدای پرندگان را نمیشنیدم و خانواده را با نگاه درست نمیدیدم. در این وادی دانستم انسانهایی که در مشکلات و معضلات گرفتار میشوند، اغلب با ناآگاهی، خود این شرایط را فراهم میکنند؛ زیرا نمیدانند کجا، با چه کسی و چگونه صحبت کنند، و مراقب درددل کردن خود باشند.
من متوجه شدم؛ باید حرکت کنم و مانند رود خروشان به جایگاههای بهتری برسم، تا شرایط زندگی من تغییر کند و از ضدارزشها، تجسس، غیبت و گناه دوری کنم. با این کار، حسهای درونی من بیدار میشود و الهامات مثبت را دریافت میکنم. وقتی حال من مادر خوب میشود، مسافر، فرزندان و اطرافیانم نیز بهتر میشود و از من انرژی میگیرند.
ما باید به این آگاهی برسیم، که اهریمن نمیتواند انسان را شکست دهد؛ زیرا انسانها با قوانین بسیار مستحکمی که از سوی قدرت مطلق اعلام شده، در حال زیستن و فراگیری هستند و نابودی این قوانین امکانپذیر نیست. امیدوارم با استفاده از عقل سلیم به جایگاهی برسیم که بتوانیم کار درست از نادرست را تشخیص دهیم و توان اجرای عمل سالم را نیز داشته باشیم. برای خروج از ظلمت و جهنم، راهی نداریم جز اینکه به ریسمان الهی چنگ بزنیم.
مشارکت مکتوب همسفر آرزو
جمله «چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند»، تصویری زیبا از مسیر زندگی است؛ مسیری که در آن همه موجودات و پدیدهها، دیر یا زود، به یک سرچشمه واحد و بیپایان بازمیگردند. از نگاهی دیگر، چشمهها و رودها میتوانند نمادی از انسانها، اندیشهها و راههای گوناگون باشند. هر انسان مانند چشمهای است که از درون خود میجوشد و با تجربه و آموزش، به رودی جاری تبدیل میشود. این رودها مسیرهای متفاوتی را طی میکنند؛ گاه از گذرگاههای سخت و گاه از دشتهای آرام عبور میکنند؛ اما در نهایت همگی به سوی یک اقیانوس بزرگ در حرکت هستند.
از نگاه عرفانی، اقیانوس، نماد حقیقت مطلق و خداوند است. عارفان بر این باورند که تمام هستی از یک سرچشمه واحد آغاز شده و در نهایت دوباره به همان منبع بازمیگردد. آنچه ما بهصورت کثرت و جدایی میبینیم، ظاهری است؛ زیرا در باطن، جهان بر پایه وحدت شکل گرفته و همه چیز را در بر میگیرد. جوشش و حرکت رودها نشانه زندگی، تلاش و حرکت آگاهانه است و رسیدن آنها به اقیانوس، نماد آرامش، یگانگی و رسیدن به مقصد نهایی است.
برای فردی که سالها با اعتیاد درگیر بوده و امروز در مسیر درمان قدم گذاشته است، این نگاه، معنای عمیقتری پیدا میکند. در دوران مصرف، زندگی شبیه جویبارهایی پرآشوب و تاریک بود؛ جایی که هر درد، هر اشتباه و هر لغزش، انسان را به سمت رنج و آشفتگی میبرد. اما زمانی که جرأت انتخاب مسیر درمان و پاکی شکل میگیرد، مفهوم واقعی بحر نمایان میشود، بحری که نماد پذیرش، آرامش و یگانگی است.
امروز به این باور رسیدهام که تمام آن سختیها و جریانهای خروشان، بخشی از سفر من، نه برای نابودی، بلکه برای پالایش و رشد بوده است. همانگونه که رودها پس از عبور از سنگلاخها به دریایی آرام میرسند، من نیز با پشت سر گذاشتن تاریکیها به آرامش درونی و آشتی با خود واقعی دست یافتهام. اگر بخواهیم و باور داشته باشیم، همه راهها به بحر روشنایی ختم میشوند.
مشارکت مکتوب همسفر هاجر
به نظر من، این وادی تلنگری است برای کسانی که در مسیر کنگره، نعمت سلامتی و آرامش را به دست آوردهاند. وقتی با کنگره آشنا شدم و آموزشهایش را یاد گرفتم، فهمیدم که ابتدا؛ باید خودم حرکت کنم تا بتوانم مانند رودهای خروشان به اقیانوس و جایگاههای بهتر برسم و شرایط زندگی من تغییر کند.
انسانها برای رسیدن به آرامش و تکامل؛ باید مانند چشمههای جوشان و رودهای خروشان باشند. چشمه اگر ساکن بماند، بعد از مدتی به گنداب تبدیل میشود؛ اما اگر در حال حرکت باشد، همیشه زلال و شفاف خواهد بود. اگر تابع قوانین و فرامین الهی باشیم، زندگی شیرین میشود و اگر از صراط مستقیم خارج شویم و به سوی ضدارزشها برویم، زندگی تلخ خواهد شد.
چشمههای جوشان تمثیل انسانهایی هستند که با آموزش صحیح در مسیر درست حرکت میکنند و با تغییر جایگاه، انرژی در وجود آنها پدیدار میشود. رودهای خروشان نیز تمثیل انسانهایی هستند که به سطح بالایی از خواست، قدرت و انگیزه میرسند. وادی یازدهم تجلی امید است و به ما میگوید اگر بخواهیم، میتوانیم به رهایی، آزادی و آرامش برسیم.
مشارکت مکتوب همسفر اکرم
در وادی یازدهم میآموزیم که «چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند». این وادی مطالب کاربردی بسیاری دارد و راه و مسیر زندگی را به ما نشان میدهد، اینکه چگونه فکر کنیم، بیندیشیم و پس از آن زندگی کنیم. ما انسانها گاهی بی آنکه آگاه باشیم، با رفتار خود برای زندگیمان مشکل ایجاد میکنیم، مانند درددلهای بیجا، یا اعتماد نادرستی که به دیگران میکنیم. انسان دارای اختیار است و تنها از طریق الهام و القا، اهریمن میتواند او را به سوی ضدارزشها سوق دهد.
در این وادی یاد گرفتم که مادیات، اگر کنترل نشوند، میتوانند انسان را از عمل صالح دور کنند. انسان اگر طمعکار باشد، مانند چشمهای خواهد شد که هرگز به جوشش نمیرسد و به بحر و اقیانوس متصل نمیشود. پیش از ورود به کنگره، تصور میکردم خمر فقط مربوط به فرد مصرفکننده است؛ اما با آموزشها فهمیدم خود من نیز دچار خمر بودم. خمر به معنای: حجاب، اندیشه، عقل و شخصیت، که قدرت تشخیص را از انسان میگیرد.
یاد گرفتم قوانین هستی را بدون چونوچرا بیاموزم و در زندگی به کار گیرم تا به صراط مستقیم برسم. این مسیر مانند: رود خروشانی است که از سنگلاخها عبور میکند و به اقیانوس میرسد. کنگره جایی است که دانایی و آگاهی را به من داده و مرا به رهایی نزدیک میکند. در نهایت، آموختم؛ باید بازپرداخت آنچه از هستی دریافت کردم را انجام دهم و مانند چشمههای جوشان، انرژی و شادی را به دیگران منتقل کنم تا بتوانم قطرهای از جمعیت احیای انسانی باشم.
رابط خبری: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر اشرف (لژیون یازدهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر رعنا (لژیون نهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی هاتف
- تعداد بازدید از این مطلب :
105