English Version
This Site Is Available In English

از تاریکیِ مصرف تا روشنای رهایی؛ مسافری که در کنگره، زندگی را دوباره آموخت

از تاریکیِ مصرف تا روشنای رهایی؛ مسافری که در کنگره، زندگی را دوباره آموخت

دل نوشته رهایی.

سلان دوستان صادق هستم، یک مسافر.من با بیست‌وپنج سال تخریب ناشی از مصرف مواد مخدر وارد کنگره شدم. آخرین ماده مصرفی‌ام شیره خوراکی بود. یازده ماه و پانزده روز، به روش DST و با داروی OT، در لژیون یکمِ شعبه دانیال اهواز، زیر نظر راهنمای محترم و عزیزم، آقای امین، سفر کردم و اکنون پانزده روز است که با دستان پرمهر مهندس، آزاد و رها شده‌ام.

از جناب آقای مهندس صمیمانه تشکر می‌کنم که چنین بستر ارزشمندی را فراهم کردند تا منِ صادق بتوانم وارد مسیر درمان شوم و به زندگی سالم بازگردم. واقعاً حال و احساسم بسیار خوب است و این را بدون هیچ تعارفی بیان می‌کنم؛ زیرا پیش از ورود به کنگره، چندین بار تجربه سقوط آزاد را داشته‌ام، اما این بار، این رهایی تفاوتی عمیق و اساسی با تمام سقوط‌های آزاد قبلی داشت.

من هرگز تصور نمی‌کردم بتوانم چنین حال خوبی را تجربه کنم. در هر بار سقوط آزاد، مشکلات فراوانی برایم به وجود می‌آمد، از حال خودم بیزار می‌شدم و نمی‌دانستم مشکل من دقیقاً چیست و ریشه آن کجاست. اما امروز شرایط من کاملاً متفاوت است. صادقانه می‌گویم اگر کسی واقعاً بخواهد به درمان قطعی و آرامش برسد، به نظر من راهی جز کنگره وجود ندارد؛ چراکه در اینجا به من آموختند چگونه زندگی کنم و با مشکلات زندگی چگونه مواجه شوم.

اگر این آموزش‌ها را فرا نمی‌گرفتم، هرگز به درمان نمی‌رسیدم و همچنان درگیر همان مشکلات گذشته بودم. در کنگره، جهان‌بینی را آموختم؛ اینکه در شرایط سخت زندگی چگونه با مسائل روبه‌رو شوم، چگونه با آن‌ها دست‌وپنجه نرم کنم و از آن‌ها عبور نمایم. از جناب آقای مهندس و راهنمای عزیزم بی‌نهایت سپاسگزارم و حال خوب امروز خود را مدیون آنان می‌دانم.

قدردانی را در کنگره آموختم؛ و این قدردانی تنها به زبان نیست، بلکه باید در عمل نیز نشان داده شود. با تمام وجود می‌گویم که من قدردانی را از کنگره یاد گرفتم. از سنین پایین مصرف مواد را آغاز کرده بودم و بسیاری از احساسات یک انسان سالم را تجربه نکرده بودم. حتی قادر نبودم بابت زحمات پدر و مادرم، یک تشکر ساده از آن‌ها بکنم. در ذهنم این‌گونه فکر می‌کردم که من خودم نخواسته‌ام به دنیا بیایم و آن‌ها وظیفه دارند به من رسیدگی کنند.

اما امروز می‌دانم که این تفکر، حاصل نادانی من بوده است. من بخشش را در کنگره یاد گرفتم؛ آموختم که چگونه ببخشم. یاد گرفتم با منیّت چگونه برخورد کنم، با خشم چگونه رفتار کنم و بر آن‌ها غلبه داشته باشم. آموختم غیبت نکنم، در زندگی دیگران دخالت نکنم و بسیاری از مسائل دیگری که امروز چراغ راه زندگی‌ام شده‌اند.

امروز که این دل‌نوشته را می‌نویسم، واقعاً حال خوبی دارم. با خانواده‌ام رفتار بهتری دارم و از بودن در کنار آن‌ها لذت می‌برم. خداوند را شاکر و سپاسگزارم که مرا در مسیر کنگره قرار داد.

از جناب آقای مهندس، کمال تشکر را دارم و از خداوند می‌خواهم عمر باعزت به ایشان و خانواده محترمشان عطا فرماید. از راهنمای عزیزم، آقای امین، نیز صمیمانه سپاسگزارم و از خداوند می‌خواهم او را در زندگی سعادتمند کند و به تمام آرزوهایش برساند.

از اینکه به سخنان من توجه کردید، از همه شما متشکرم.

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .