English Version
This Site Is Available In English

باید در رفتار،گفتار وپندار قدردان باشیم

باید در رفتار،گفتار وپندار قدردان باشیم

نهمین جلسه از چهل و دومین دوره کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی نیما یوشیج بهشهر به استادی مسافرابوالفضل، نگهبانی مسافر بابک و دبیری مسافر هادی با دستور جلسه (چگونه در کنگره قدردانی می کنیم) در روز سه‌شنبه مورخ ۱۴۰۴/۰۹/25 رأس ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.
 

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان ابوالفضل هستم یک مسافر، شاکر خداوند، سپاسگزار آقای مهندس و خانواده محترمشان هستم که همچین بستری را برای امثال من فراهم کردند تا از دامن اعتیاد رها شویم. تشکر می‌کنم از راهنمای درمانم آقا رجب و همچنین از آقا الیاس بابت لژیون تغذیه سالم تشکر می‌کنم.

دستور جلسه امروز در رابطه با قدردانی است، در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی می‌کنیم، لذا باید دید ابتدا برای چه چیزی باید قدردانی کنیم و از چه کسی. در لغت قدر به معنای اندازه می‌شود، اندازه‌ای که من باید بدانم تا قدردانی کنم. در بیرون از کنگره واژه‌ی قدردانی کاملاً نامأنوس و ناشناخته بود، به عبارتی بلد نبودم، البته عامیانه به من می‌گفتند که قدردانی را در نظر بگیر و انجام بده ولی بلد نبودم! چراکه به من یاد ندادند تا بتوانم به‌درستی آن را انجام دهم.

باید یاد بگیرم که قدردانی کنم، از چه کسی؟ رب خودم. مربی و راهنمای خودم. و نیز از پدر و مادر و دوستانم قدردانی کنم و سپاسگزار باشم، برای چه چیزی؟ برای کاری که در قبال من انجام داده است. به من آموزش دادند. مثلاً پدر و مادر به من خیلی چیزها آموختند.

در کنگره ۶۰ مفهوم زیبای قدردانی را فهمیدم، در رفتار و کردار و عمل، یا به عبارتی در قلم و کرم و درهم و عمل. من این‌ها را همین‌جا یاد گرفتم. من به‌عنوان مصرف‌کننده مواد مخدر از اعتیادم خارج شدم آن‌هم به‌واسطه‌ی کنگره ۶۰. اینجاست که نوبت من می‌شود. در سفر اول قدردانی به این صورت است که آن چیزی که به من می‌گویند را رعایت کنم. کدامیک از ما زمانی که از در آمدیم داخل خطاب کردند که باید پول بدهی و در قبال درمان از ما چیزی خواستند؟ البته که چیزی نخواستند. من مصرف‌کننده می‌دانم یک‌چیزی به بهترین شکل به من داده شد و باید قبال آن را بدهم. درست است که کنگره و خدماتش رایگان است، ولی این دیگران بودند که کاشتند و در حال حاضر من باید بکارم تا دیگران برداشت کنند.

همه‌ی خدمتگزاران که در نمایندگی هستند یک ریال پولی دریافت نمی‌کنند، یک‌چیزی را گرفتند و آلان در حال بازپرداخت ما به ازای آن هستند. البته این نظر شخصی من است. آن‌کسی که در کنگره ده یا بیست سال فعالیت می‌کند برای چیست؟ بدون شک یک‌چیز خیلی مطلوبی را به دست آورد من هم باید این را یاد بگیرم که چطور قدردان باشم در هر سطحی که قرار دارم. بهشت را به بها می‌دهند نه به بهانه. قطعاً مجانی به دست آوردن مفت از دست دادن را در پی خواهد داشت و این حقیقت وجودی این طبیعت است.

من قطره‌ای از این دریای بی‌کرانم و نقشی دارم و قطعاً باید قدردان آن باشم. در کنگره اصلاً با شخص کاری ندارند، به کدام‌یک از ما گفتند که از این نقطه بلند شو و بفرما جای دیگر بنشین! اصلاً کسی به خودش همچین اجازه‌ای نمی‌دهد. ساختار این‌گونه هست و اگر به من مسئولیتی دادند باید سعی کنم به نحو احسن آن را انجام دهم. اینجاست که حال من خوب می‌شود. حالا نوبت من است. درمان در سفر اول و خدمت در سفر دوم می‌تواند قدردانی من از کنگره باشد، به هر نوعی که باشد. روزی من هم حال خوبی نداشتم و باحال خراب به اینجا آمدم. امروز باید بعد خوب شدنم کاری کنم که هم نوعم هم به حال خوب برسد. مدل کار کنگره به همین صورت است. پس همین‌طوری به‌سوی چیزی داده نمی‌شود و این تجربه خودم است.

 

من عضو کوچکی از لژیون سردار هستم. منابع مالی به عهده و بر دوش اعضای لژیون سردار است و من به‌عنوان شخصی که سفر اولم را به پایان رساندم باید بیایم در این بازی قرار بگیرم یعنی همان قدردانی. اندازه‌ی من اصلاً مهم نیست، با هر رقمی که باشد. آن چیزی که باارزش هست بهای به دست آوردن آن‌هم باارزش است. رهایی من چقدر قیمت دارد. اینکه برای ما یادآوری شود اعتیاد چه‌کارهای با ما کرد والان در چه شرایطی خوبی هستیم این طبیعتاً قیمتی ندارد. اتفاق می‌افتد من قدر داشته‌هایشان را نمی‌دانیم و زمانی که از دستش می‌دهیم تازه متوجه می‌شویم که چه چیزی را از دست دادیم و حسرت زیادی می‌خوریم.

 

رهایی من چقدر می‌ارزد؟ اعتیاد غولی بود بدون شاخ و دم بود و دنیا در مقابلش زانوزده بود. رهایی از آن دام والان آرامشی که در کنار خانواده‌داریم این قیمتی ندارد. این تجربه‌ی خودم بود که عرض کردم. اندازه خودم در این نقش را در نظر می‌گیرم و یک‌گوشه‌ای قرار می‌گیرم و ببینم که دیگران خدمت می‌کنند و من کاری نمی‌کنم، خب چه حالی به من دست می‌دهد؟ اینجا هرکسی می‌آید که حال خودش را خوب کند و یک موضوع دلی است و چیزی را به دست آوردم و می‌خواهم دیگران هم آن را سهیم شوند و به دست آوردند. درجایی کباب می‌خوریم و حالش را می‌بریم و یک‌زمانی با بخشش کباب به دیگران حال خوبی را کسب می‌کنیم. من در این سیستم به این برداشت رسیدم که اگر کسی از اعتیاد خارج می‌شود حالش خوب می‌شود. پس قدردانی را من باید بدانم و بلد باشم. ممنونم از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید.

سایت:مسافر محمدباقر لژیون یکم،مسافر محمد جواد لژیون هشتم،مسافر علی لژیون شانزدهم

مرزبان خبر:مسافر مسلم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .