جلسه سیزدهم از دوره دوازدهم کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگرۀ 60؛، نمایندگی زال پارس با استادی مسافر محمدجواد و نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر روح الله با دستور جلسه:"در کنگره60 چگونه قدردانی می کنیم؟"،سه شنبه 25 آذر ماه 1404 ساعت 17:00 شروع به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان،
محمدجواد هستم، یک مسافر.
ابتدا از خداوند شاکرم که امروز در این جایگاه قرار گرفتم و سپس صمیمانه تشکر میکنم از گروه مرزبانی، ایجنت محترم و راهنمای عزیزم آقا مجتبی، نگهبان جلسه، که این فرصت را در اختیار من قرار دادند تا هم خدمت کنم و هم آموزش بگیرم. واقعاً ممنونم از اینکه من را لایق این جایگاه دانستند؛ جایگاهی که برای من فقط صحبتکردن نیست، بلکه تمرین مسئولیتپذیری و قدردانی است.
کنگره ۶۰ برای من، محمدجواد، فقط یک مکان یا یک جلسه نبود؛ یک راه روشن بود. راهی که وقتی وارد آن شدم، برای اولین بار فهمیدم مشکل من فقط مصرف نبود، بلکه ناآگاهی، تخریب و نداشتن روش صحیح زندگی بود.
من بارها خواستم مواد را کنار بگذارم؛ شش ماه، یک سال دوام میآوردم، اما دوباره برمیگشتم به خانه اول. چون فقط «ترک» میکردم، نه «درمان».
کنگره ۶۰ به من یاد داد که درمان یعنی چه؛ به من فهماند که جسم، روان و جهانبینی باید همزمان ترمیم شوند. کنگره به ما میآموزد چه چیزی به ما میدهد و در مقابل چه چیزی از ما میخواهد؛ و حقیقت این است که کنگره از ما چیزی نمیخواهد.
.jpg)
آقای مهندس میفرمایند: هرکس درمان شد، میتواند راهش را بکشد و برود.
اما سؤال اینجاست؛ آیا واقعاً دلت میآید بروی؟ آیا میتوانی بعد از ده یا یازده ماه که به حال خوش، آرامش، تعادل، زندگی سالم و رفتار درست رسیدهای، همه را رها کنی؟
من خودم شخصاً نتوانستم بروم. چون وقتی به حال خوش میرسی، تازه میفهمی که چه چیزی را از دست داده بودی و کنگره چه گوهر ارزشمندی است. واقعاً کجا میتوانم بروم؟
من زمانی که مصرفکننده بودم، نه ظاهر درستوحسابی داشتم، نه پول، نه احترام. همه دارایی ایم را با التماس پشت درِ خانه ساقی میدادم؛ هم پول میدادم، هم تخریب خودم را میخریدم و هم از او تشکر میکردم.
اما امروز در کنگره ۶۰، جایی هستیم که بدون منت، بدون تحقیر و بدون سوءاستفاده، انسانبودن را دوباره به ما یاد میدهند.
کنگره ۶۰ حاصل زحمت شبانهروزی و سالها تلاش آقای مهندس است؛ انسانی که با عشق، دانش و تفکر، این مسیر را ساخت تا امروز افرادی مثل من، محمدجواد، بتوانند بیایند و به حال خوش برسند.

واقعاً این همه خدمت، جای تشکر و قدردانی عمیق دارد؛ قدردانیای که با هیچ زبان و کلامی قابل جبران نیست.
هیچجایی مثل کنگره ۶۰ انسان را به حال خوش نمیرساند.
چون بحث کنگره، بحث ترک نیست؛ بحث درمان است. وقتی درمان شوی، آرامش میآید، تعادل میآید، مسئولیتپذیری میآید و زندگی معنا پیدا میکند.
من، محمدجواد، امروز با افتخار میگویم که درمان شدم؛ نه کششی به مصرف دارم و نه وسوسهای که آرامش زندگیام را به خطر بیندازد.
در این مسیر، وظیفه خودم میدانم از همه تشکر کنم؛ بهویژه از آقای مهندس و راهنماهای عزیز که با وجود مشغلههای زندگی، هفتهای چند روز از راههای دور میآیند تا چراغ راه ما باشند. راهنماهایی که نهفقط راه درمان، بلکه راه زندگی کردن را به من، محمدجواد، آموختند.
تشکر کردن هم شکلهای مختلفی دارد؛ تشکر دلی، تشکر مالی و تشکر عملی با خدمت. هر اندازه و هر شکلی که در توان باشد، در کنگره ارزشمند است. چون واقعاً برای ما زحمتهای زیادی کشیده شده و این مسیر با سختیهای فراوان به اینجا رسیده است.
همانطور که آقای مهندس میفرمایند، کنگره ۶۰ به این راحتی به اینجا نرسیده؛ برای دقیقهبهدقیقهاش فکر، تلاش و ازخودگذشتگی شده تا امروز ما با آرامش بنشینیم و حال خوش را تجربه کنیم.
در پایان، هرچقدر هم که تشکر کنیم، باز هم کم است.
از اینکه با حوصله به صحبتهای من گوش دادید، صمیمانه از همه شما سپاسگزارم و برای تکتکتان آرزوی حال خوش دارم.
.jpg)
لژیون خدمتگزار:لژیون چهارم
راهنمای محترم:مسافر مجتبی
مرزبان کشیک:مسافر علیرضا
گروه سایت نمایندگی زالپارس
مرزبان خبری: مسافر حامد
تایپ و ویراستار: مسافر رحمان لژیون سوم
تنظیم برای سایت: مسافر رحمان لژیون سوم
عکاس: مسافر جلال لژیون ششم
- تعداد بازدید از این مطلب :
189