نهمین جلسه از دوره هجدهم سری کارگاه های آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی هاتف با نگهبانی مسافر اکبر و استادی راهنما مسافر محمد رضا و دبیری مسافر علی با دستور جلسه"در کنگره 60 چگونه قدر دانی کنیم" روز یکشنبه 23 آذر ماه 1404 ساعت 17:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر که توانستم امروز در این مکان حاضر باشم و آموزش بگیرم و به حال خوش برسم، تشکر و قدردانی میکنم از خداوند، جناب مهندس و خانواده محترمشان به خاطر بستری که برای ما به وجود آوردند.
راجع به دستور جلسه چگونه ما در کنگره قدردانی میکنیم یا اصلاً چرا ما باید قدردانی کنیم، یه شعر معروف داریم که میگوید: شکر نعمت نعمتت افزون کند، کفر نعمت از کفت بیرون کند، من باید بابت هر چیزی که دارم قدردان باشم، در سی دی شکرگزاری جناب مهندس میفرمایند: قدر عافیت را کسی میداند که به مصیبت یا گرفتاری دچار شده، من تا جسمم دچار مشکل نشود متوجه نمیشوم که قلبم یا کلیهام کجاست و اصلاً کارشان چیست؟ زمانی متوجه میشوم که اتفاقی برایم افتاده باشد.
با ورود در کنگره و با آموزشهایی که گرفتیم، به رهایی رسیدیم و حالا یک سری وظایفی دارم که نباید یادم برود و بابت این حال خوشی که الان دارم، بابت تک تک لحظات خوشی که دارم، باید قدردان باشم، اول از خودم، اگر نتوانم از خودم قدردانی کنم به خاطر کارهایی که انجام میدهم، قطعاً از دیگران هم نمیتوانم قدردانی کنم و این خیلی مهم است که شکرگزاری را اول از خودم شروع کنم، در کنگره چگونه یک سفر اولی میتواند قدردانی کند؟ بهترین قدردانی که میتواند بکند با فرمانبرداری و درست سفر کردن است، این یعنی شکرگزاری از خداوند و کنگره 60 .
همینطور یک سفر دومی با خدمت کردن، این قدردانی را انجام میدهد و کافی است نقش و وظیفه خودمان را به نحو احسنت انجام دهیم و درست حرکت کنیم .
کافی است خودمان باشیم و درست حرکت کنیم و اگر بخواهیم نقش کس دیگری را بازی کنیم ، به مشکل برمیخوریم.
زمانی که ارزش هر کاری ندانم و آن کار برای من ارزشمند نباشد، قطعاً قدردانی هم نمیتوانم بکنم، خیلیها بودند که صبح بیدار میشدند و آرزو داشتند دیگر مواد مصرف نکنند ، من به کنگره آمدم، سفر کردم و با آموزشهایی که گرفتم، به حال خوش رسیدم، نباید یادم برود که کجا بودم و به کجا رسیدم.
دستور جلسه هفته پیش، بنیان بود و این هفته قدرانی در کنگره 60 ، من باید قدردان جناب مهندس باشیم ،کسی که بنیان کنگره را نهاد و راه را برای من باز کرد تا بتوانم مشکلاتم را حل کنم، پس باید قدردان باشم و اگر قدردان بودم و در سفر اول و درست حرکت کردم، در ادامه برایم اتفاقات بهتری میافتد و اگر خدای نکرده ناسپاسی کردم، درست سفر نکردم یا درست خدمت نکردم، این موهبت از من گرفته میشود، یا حالم خراب میشود.
وقتی یک نفر، بعد از کمپ یا سقوط آزاد مواد که مصرف میکند ،می گوید راحت شدم، ولی برعکس در کنگره کسی که سفر میکند و خدایی نکرده، گریز بزند حالش خراب می شود و لذتی هم نمیبرد امیدوارم من قدر این مکان و جایگاه را بدانم و همیشه شکرگزار خداوند و جناب مهندس باشم چون اگر جناب مهندس نبود قطعاً کنگرهای هم نبود و من هم معلوم نبود سرنوشتم به چه صورت باشد.

تایپ: مسافر رحمان لژیون سوم
ویرایش: مسافر محمد لژیون یکم
عکس و ارسال: مسافر مجید لژیون چهاردهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
583