به نام قدرت مطلق الله
هشتمین جلسه از دوره پانزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی قائمشهر، با استادی راهنمای محترم مسافر محمد، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر عسگری با دستور جلسه " در کنگره 60 چگونه قدردانی می کنیم " یکشنبه 23 آذر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد :
از علی آقا نگهبان جلسه و دبیر جلسه آقا عسگری تشکر میکنم که این فرصت را در اختیار من قرار دادند تا آموزش ببینم و خدمت کنم.
دستور جلسه امروز، "در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی میکنیم" است. من تا پیش از این، هرگز از چنین زاویهای به این موضوع نگاه نکرده بودم. وقتی چهارشنبه آقای مهندس درباره آن صحبت کردند، برای خودم نیز جالب بود که بدانیم چگونه باید سپاسگزاری کنیم و این کار را در خانواده، جامعه و زندگی خود چگونه باید انجام دهیم. همانطور که همه شما بهتر از من میدانید، کنگره ۶۰ صرفاً این نیست که بیائیم و مادهی مصرفی خود را کنار بگذاریم . اگر اینطور بود، دفترچهای که سفراولیها برای برنامهشان دارند، چاپ میشد و برای هر نوع ماده، نسخهای جداگانه ارائه میگردید؛ مثلاً یکی برای هروئین، یکی برای تریاک و... و به هرکسی میگفتند: طبق این دفترچه پیش برو تا پس از ۱۱ ماه خوب شوی. اما چنین کاری انجام نشد، چون شدنی نیست ، چرا؟ زیرا مهمتر از تغییر ماده، تغییر نوع و اندازه مصرف است و مهمتر از آن، این است که یک سری عادتها و رفتارها در من، محمد، باید تغییر کند تا بتوانم بگویم به درمان رسیدهام یا به تعادل نسبی دست یافتهام. از جمله رفتارهایی که برای رسیدن به درمان باید در من اصلاح شود، یادگیری سپاسگزاری است. البته موارد بسیار دیگری هم هست که به تدریج در طول حضور در کنگره، از طریق آموزشها، دستور جلسات ،سی دی ها، کتابها، جزوات و.... به ما آموخته میشود. به گفته آقای مهندس، برای قدردانی و سپاسگزاری از هر موضوعی، باید از سه طریق این کار را انجام دهیم،:
اول: در قلب
باید در دل خود ، واقعاً سپاسگزار و قدردان آن موضوع باشیم. مثلاً من نمیتوانم بگویم: "آقای راهنما، از شما بسیار ممنونم" ولی در قلبم ارزش واقعی زحمات ایشان را ندانم. راهنما با این که وظیفه خود میداند که بر سر لژیون بنشیند و به من آموزش دهد، اما من به عنوان رهجو باید این را لطف او بدانم و از صمیم قلب سپاسگزار باشم.
دوم: در عمل
باید این سپاس را در رفتار و عمل نشان دهیم. برای روشنتر شدن موضوع، مثالی برای سفراولیها میزنم که ملموستر باشد. اگر من بخواهم قدردانی خود را در عمل نشان دهم، باید درست سفر کنم. اگر هر روز بر اساس فکر و برنامه شخصی خودم پیش بروم و آنچه در دفترچه نوشته شده را انجام ندهم، ولی در شعبه به راهنما بگویم "من از شما سپاسگزارم"، این هیچ فایدهای ندارد. بخش بسیار مهم دیگر، اجرای فرمانها است.
سوم: در قالب جشنها و کمکهای مادی
همانطور که آقای مهندس اشاره کردند، در کنگره این بخش از طریق جشنها و پاکتهای مشارکت انجام میشود. وقتی این سه مرحله را با هم انجام دهیم، قدردانی کامل محقق شده است. در ادامه، با توجه به این که عنوان مشارکت "تجربهی شخصی" است، باید از تجربه خودم صحبت کنم. خاطرهای شنیدم از یکی از مهندسین که تعریف میکرد فردی بالای سر سگش ایستاده و گریه میکند. از او پرسیدند: "چرا گریه میکنی؟" گفت: "سگم دارد از گرسنگی میمیرد." گفتند: "خب، این نانی که در کیف داری را به او بده." گفت: "نه، نان را نمیتوانم بدهم؛ اما گریه میتوانم بکنم!" حالا من هم اگر فقط بگویم "قدردان کنگره هستم، مکان خوبی فراهم کرده، آموزش داده و..." اما وقتی نوبت به مشارکت مادی میرسد مثلاً برای کمک به لژیون سردار، خرید زمین یا مستقل شدن محل جلسات بگویم: "نه، اولویتهای دیگری مانند خرید خانه یا ماشین دارم و اگر پس از آن پولی باقی ماند، آن موقع کمک میکنم"، در واقع مانند همان فرد فقط به "گریه کردن" اکتفا کردهام. این تجربهای بود که در این زمینه داشتم.

فرصت من به پایان رسید. از توجه شما سپاسگزارم و امیدوارم در ادامه، مشارکتهای شما را بیشتر درک کنم. متشکرم.
صوت و عکس : مسافر محمد لژیون پنجم
تایپ و ویرایش : مسافرعلی رضا لژیون یکم
ویراستاری و ارسال : مسافر جعفر لژیون پنجم
- تعداد بازدید از این مطلب :
35