پنجمین جلسه از دوره دوازدهم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی رضا مشهد، به استادی راهنمای محترم مسافر علی نگهبانی مسافر محمود و دبیری مسافر جعفر با دستور جلسه در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی کنیم در روز یک شنبه مورخ ۲۳ دی ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:
سلام دوستان، علی هستم، یک مسافر.
در ابتدا خدا را شاکر و سپاسگزار هستم و از همه شما عزیزانی که امروز اینجا حضور دارید و من هم در کنار شما آموزش میبینم تشکر میکنم. همچنین از نگهبان و دبیر محترم که شرایط امروز را برای برگزاری جلسه و این کارگاه آموزشی برای همه ما فراهم کردند قدردانی میکنم.
قبل از اینکه صحبتمان را در مورد دستور جلسه، که در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی کنیم است، انجام بدهیم؛ یعنی قدردان زحمات دیگران باشیم، من ابتدا میخواهم از خودم شروع کنم.کسی که میخواهد قدردان دیگران باشد، باید قدردانی را یاد بگیرد و آن را انجام بدهد و قطعاً متوجه بشود و بپذیرد که چه کاری برای او انجام شده است. این موضوع به نوعی همان تفکر و تجربهآموزی است که در او اتفاق میافتد.
خدا را شکر، ما بنا به آموزشهایی که در کنگره ۶۰ میگیریم، یاد میگیریم که چگونه قدردانی کنیم. من میخواهم برگردم به وادی تفکر، یعنی وادی اول و همچنین وادیهای چهارم و پنجم، که به ما رسم زندگی، رسم احیا شدن و دوباره انجام دادن را آموزش میدهند و تا حدودی به منِ مسافر، به منِ علی، میفهمانند که اگر بخواهم دوباره شروع کنم و بخواهم کاری را در صراط مستقیم انجام بدهم، باید تفکرم تغییر کند؛ یعنی تصمیماتی که میگیرم به روز شود و کاری انجام بدهم که رو به جلو باشد.
تا اینجا تکلیف روشن است که کنگره ۶۰ جایی است که به قول معروف، آموزش گرفتن و تفکر کردن در آن اتفاق میافتد؛ یعنی انتخاب میکنی و تصمیم میگیری که آیا میخواهی مسیر زندگیات تغییر کند، میخواهی کاری را در صراط مستقیم و در جهت کارهای ارزشی انجام بدهی یا نه.
از آن لحظهای که من علی، فهمیدم کسانی هستند که به من کمک کردهاند، دقیقاً زمانی بود که دو یا سه ماه از حضورم گذشت. در روزهای اول، کسانی که به کنگره ۶۰ میآیند متوجه نمیشوند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است. فکر میکنند اینجا یک تشکیلاتی است شبیه کارهای بیرون، مثل ادارهها یا جاهایی که یکسری کار انجام میدهند و بابت آن مبلغی دریافت میکنند و بازخورد مالی دارند.
اما در کنگره ۶۰، چون دستور جلسه امروز همین موضوع است، میخواهیم شفافتر در مورد آن صحبت کنیم. یعنی من باید به مفهوم قدردان بودن برسم؛ یعنی اندازه هر چیزی را متوجه بشوم و بفهمم چه اتفاقی برای من میافتد.
در کنگره ۶۰، افرادی هستند که خدمتگزارند؛ افرادی که امروز حضور دارند و در صراط مستقیم کار انجام میدهند. یعنی کلامشان تغییر کرده، رفتارشان تغییر کرده و نوع پوشششان تغییر کرده است. این افراد کسانی هستند که امروز در مسیر صراط مستقیم سعی میکنند بهترین کار را انجام بدهند.
قطعاً من هم میتوانم از عملکرد آنها آموزش بگیرم و بهترین کار را انجام بدهم. یعنی در قدم اول، آنها با کارشان چیزی را به من انتقال دادهاند که من هم به حرکت بیفتم.
از زمانی که من متوجه شدم برای من کارهایی انجام شده و خدماتی ارائه شده است، احساس کردم وظیفه من شروع میشود، یا حساستر میشود و برای من قابل لمستر میشود. من موظف هستم بهترین کار را از خودم شروع کنم؛ یک مسافر باشم که در این مجموعه، در چارچوب قوانین و حرمتهای کنگره ۶۰، کار انجام میدهد.
اگر امروز صحبتهای استاد را میشنوم، اگر افرادی صندلیها را برای من مهیا کردهاند و من نشستهام، من موظف هستم از خودم شروع کنم؛ حتی با سرِ وقت آمدنم، حتی با مشارکت کردنم، حتی با دقیق خوردن دارویم که خدمت به خودم است. این دقیقاً قدردان بودن از خودم است.
حقیقتاً یک موضوعی یادم آمد. دقیقاً همان سالی که کرونا شدت گرفت و همهگیر شد و در کشور ما شرایط خیلی سخت شد. در آن زمان، سلامتی و نفس کشیدن خیلی باارزش بود. هیچکس نمیدانست چه اتفاقی قرار است بیفتد. اگر یادتان باشد، احساسات آن دوران بهگونهای بود که کسانی که میخواستند نفس بکشند، خطر را حس میکردند و همین موضوع باعث میشد قدردانی و توجه به زندگی بسیار پررنگتر شود.
حالا اگر برگردیم به شرایط امروز و صحبت داروی اوتی در کنگره ۶۰، قطعاً بچهها شنیدهاند که میگویند «قدردان دارو باشید». دارو همیشه کنار ما بوده، هست و انشاءالله همیشه هم خواهد بود. اما تا زمانی که بهراحتی به دست میآید، شاید سپاسگزار آن نباشیم. به نظر من، لازم است گاهی انسان بداند اگر قدردان داشتههایش نباشد، آنها از او گرفته میشود تا بفهمد چه اتفاقی برایش افتاده است.
من اگر مصرفکننده مواد شدم، قطعاً قبل از آن سلامتی داشتم و خیلی راحت زندگی میکردم، بدون دغدغه. روزها و شبها میگذشت، اما از روزی که مواد وارد زندگیام شد، طی چندین سال، آن سلامتی و آن نعمت ذرهذره از من گرفته شد، چون قدردان نبودم. من فکر میکنم چون قدردان نبودم، ذرهذره نامحرم شدم.
استاد امین در سیدی محرم خیلی روشن میگوید هر چیزی که قدردارش نباشی، از تو گرفته میشود. من فکر میکنم عدالت واقعی هم همین است.
اگر من به عنوان مسافر سفر اول یا دوم هستم، بهترین کار این است که آموزشهایی را که اینجا گرفتهام انجام بدهم. قطعاً درمان همراه با تعادل برای من اتفاق میافتد. بعد از اینکه سفر دوم را شروع کردم، میتوانم درک کنم چه اتفاقی افتاده و چه کسانی بدون اینکه بخواهند، به من کمک کردهاند. آن زمان، من هم به دیگران کمک میکنم، صندلیها را میچینم تا تازهواردی که از در کنگره وارد میشود، راحت بنشیند. او درد دارد و کنگره ۶۰ میگوید کمک به افراد دردمند.
بیرون از کنگره شاید به ما توجهی نمیشد و برچسبهای سنگینی به ما زده میشد، اما تنها جایی که ما را درک کرد، کنگره ۶۰ بود. واقعاً شرافت ما را در کنگره ۶۰ ارج نهادند، به ما ارزش دادند و قدردان بودند، چون این ویژگی در وجود خودشان هم بود و به آنها بازگردانده شده بود.
من امروز یاد میگیرم اگر میخواهم چیزی داشته باشم، باید قدردان باشم. باید سپاسگزار راهنمایم باشم، باید سپاسگزار و قدردان این سیستم، مرزبان، کسی که دم در میایستد و کسی که در آبدارخانه چای درست میکند باشم، چون هیچکدام مجبور نیستند به من خدمات بدهند.
اگر من سختگیری نکنم، اگر یک روز چای کمرنگتر بود یا طعمش مطابق میل من نبود، بعداً برای من حس خوبی ایجاد میشود و میتوانم بگویم من در کنگره بودم و چیزهای زیادی دیدم. بعد از چندین سال میتوانم خدمت کنم و واقعاً لذت ببرم.
من فکر میکنم کسانی که خدمتگزار هستند فقط سفر دومیها نیستند. شما که در سفر اول هم هستید، در جایگاه خودتان میتوانید خدمتگزار باشید. دغدغه این را داشته باشید که کارگاه آموزشی ساعت ۵ شروع میشود، ده دقیقه اول جلسه سکوت است، و اگر من برای آن ۱۴ ثانیه سکوتی که نگهبان اعلام میکند حضور داشته باشم، یعنی قدردان هستم و از سلامتی خودم و شرایطی که برای من مهیا شده مراقبت میکنم. قطعاً در ادامه، صاحب همان حس خوب میشوم.
از اینکه با سکوت زیبایتان به صحبت های من گوش کردید ممنونم.

تایپ: مسافر احمد لژیون چهارم
ویرایش: مسافر علی لژیون پنجم
عکاس: مسافر اسماعیل لژیون ششم
ارسال خبر: مسافر علی لژیون سوم
تایید خبر: مسافر محمد لژیون پانزدهم
مرزبان خبری: مسافر مصطفی
- تعداد بازدید از این مطلب :
59