در کنگره۶۰ آموختم که قدردانی فقط یک واژه یا یک احساس لحظهای نیست؛ بلکه یک عمل و یک روش زندگی است. در بیرون از کنگره معمولاً قدردانی را با تشکرهای زبانی اشتباه میگرفتم؛ اما اینجا فهمیدم که قدرشناسی واقعی باید در عمل، رفتار، گفتار و تغییرات زندگی من دیده شود.
اولین قدم قدردانی در کنگره پذیرش آموزشها و بهکارگیری آنهاست. وقتی راهنمایم برایم وقت میگذارد، تجربیاتش را در اختیارم قرار میدهد و من طبق آموزشها عمل میکنم، به موقع سیدیهایم را مینویسم و فرمانبرداری میکنم، در حقیقت قدردانیام را نشان میدهم.
قدردانی در کنگره یعنی رشدکردن؛ یعنی تلاش کنم از گذشته فاصله بگیرم، خدمت کنم و تبدیل به انسانی مفیدتر بشوم. وقتی من در جایگاههای مختلف مثل راهنمایی، نگهبانی، دبیری، خدمت در مرزبانی یا حتی در سادهترین کارها مثل شستن لیوانها یا رعایت حرمتها مشارکت میکنم، اینها همه زبان بیصدای قدردانی هستند.
من یاد گرفتم که قدردانی فقط نسبت به راهنما یا ایجنت و مرزبان نیست؛ بلکه نسبت به خانوادهام، مسافرم، بنیان کنگره و حتی نسبت به خودم نیز باید قدرشناس باشم؛ چون اگر من قدردان خودم نباشم و به حال خوب امروزم احترام نگذارم، نمیتوانم از دیگران نیز قدردانی کنم.
در نهایت برای من قدردانی در کنگره یعنی اینکه بفهمم چه چیزهایی از دست داده بودم، چه چیزهایی به دست آوردهام و برای نگهداشتن آنها چه وظیفهای دارم. قدردانی یعنی عملکردن، ساختن، خدمتکردن و انتقال آرامش و دانشی که خودم دریافت کردهام. به لطف کنگره فهمیدم که قدردانی زیباترین شکل عشق است، عشقی که در رفتار انسان نمایان میشود. از آقای مهندس بسیار متشکرم که این بستر را برای ما فراهم کردند تا بتوانیم آموزش بگیریم و به آرامش برسیم ممنونم.
نویسنده: همسفر ماندانا رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون پنجم)
رابط خبری: همسفر رکسانا رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون پنجم)
ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی لویی پاستور
- تعداد بازدید از این مطلب :
52