English Version
This Site Is Available In English

جشن اولین سال رهایی مسافر امیر

جشن اولین سال رهایی مسافر امیر

جلسه دوازدهم از دوره چهل و چهارم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی ستارخان ویژه همسفران و مسافران به استادی راهنمای محترم مسافر عبدالله و نگهبانی مسافر امیر و دبیری مسافر منصور، با دستور جلسه "در کنگره60 چگونه قدردانی می‌کنیم؟" شنبه 22 آذر ۱۴۰۴ رأس ساعت 16:30 آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان عبدالله هستم یک مسافر. از ایجنت محترم وگروه مرزبانی که اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم تشکر و قدردانی می‌کنم. دستور جلسه در دو بخش می‌باشد، بخش اول در کنگره60 چگونه قدردانی می‌کنیم؟ و بخش دوم، تولد مسافر امیر می‌باشد. آموزش های کنگره60 برمبنای این است که من بتوانم صور آشکارم را با صور پنهانم منطبق کنم یعنی این دو را به هم نزدیک کنم. اعتیاد و بسیاری از کارهای ضدارزشی باعث می‌شود این دو صور از هم جدا شوند. کنگره جایی است که ما قضاوت، بخشش و قدردانی را آموزش می‌گیریم و تمرین می‌کنیم آموزش هایی که می‌گیریم را در زندگی کاربردی کنیم، اگر در کنگره خوب باشم و قضاوت نکنم خیلی کار مهمی نیست زیرا ساختار کنگره جوری چیده شده است که اگر هم بخواهیم، در اینجا نمی‌توانیم این کار ها را انجام دهیم. کسانی که در قضاوت قرار می‌گیرند و قدردانی نمی‌کنند نمی‌توانند در کنگره دوام بیاورند.

این دستور جلسه هر دو ماه و ده روز انجام می‌شود و همگی می‌دانیم در کنگره چگونه قدردانی کنیم. قدردانی در کنگره به صورت قلبی است یعنی با تمام حس و وجودم، که حس را به زبان می‌آورم و به صورت عملی اما همه ی اینها آموزش و درس می‌باشد، تمام آموزش های کنگره برای این می‌باشد که در بیرون کاربردی کنیم و زمانی که نتوانیم آموزش هارا در بیرون کاربردی کنیم در اصل هیچ کاری انجام نداده ایم، اگر در کنگره خوبم و در بیرون بدم این یک ماسک می‌باشد. در قران می‌‎گوید انسان موجودی ناسپاس است که پنهان کننده ی خدای خود می‌باشد که خوبی هارا پنهان می‌کند و این صفت باعث می‌شود خوبی های راهنماها را نبینیم یعنی خوبی راهنمارا پنهان میکنیم، ناسپاسیم و آموزش های کنگره در جهت سپاس گذار شدن ما می‌باشد و تمام فلسفه جشن ها این می‌باشد که من را یاد گذشته بیاندازد و قدردانم کند. این آموزشی که در این جلسه می‌گیریم برای امتحان در جشن همسفران است که ما بدانیم چگونه قدردانی کنیم. در لایو آقای مهندس میگویند راننده اسنپی که مارا به مقصد رسانده و کرایه را هم دریافت کرده است را با  یک حس خوب تشکر می‌کنیم یا خیلی طلبکارانه میرویم؟ در بیرون کنگره آیا قدردان هستیم؟ آیا قدردان نعمت هایی که خداوند برای من قرار داده هستم؟ یا دارم پنهان می‌کنم خوبی هارا؟

در قسمت دوم دستور جلسه تولد مسافر امیر می‌باشد، شاید بین راهنماها عرف باشد که در تولد ها بگویند که حال رهجو خیلی خراب بود، اگر حالش خراب نبود و در دوران طلایی مصرف بود که اینجا نبود، اگر در اینجا حضور داریم یعنی حالمان خوب نبود، همه ی ما اگر از مصرف مواد مخدر خرسند بودیم که اینجا نمی‌آمدیم. مسافر امیر با مصرف شیره، تریاک و حال خراب وارد شد که در روز یک وعده میکشید اما ظهر که از خواب بیدار میشد میکشید تا صبح فردا، من کمتر کسی را دیده ام که با مصرف تریاک توهم بزند که ایشان در مصرف تریاک توهم میزد. مسافرامیر چند ویژگی داشت که باعث شد به این جا برسد، تولد باید پیام داشته باشد و پیام این تولد: سه آیتم رهجو را به حال خوب میرساند 1-عشق به راهنما و کنگره 2-ایمان داشته باشد که راهنمایش بهترین راهنما است 3-فرمانبردار راهنمای خود باشد که این سه آیتم در امیر بود و یک آپشن دیگرکه نسبت به بقیه داشت این بود که جستجوگر بود و همیشه دفتری در دست داشت و صحبت هارا یاداشت می‌کرد و همیشه می‌گفت تصویر رهایی، استاد جلسه، تولد و راهنما شدنم را کشیده ام و در همان سفر اول تمام برنامه هایش را چیده بود. از اینکه به صحبت هاب بنده گوش دادید ممنونم.

در ادامه جشن اولین سال رهایی مسافر امیر برگزار شد:

اعلام سفر مسافر: با 8 سال تخریب وارد کنگره شدم، آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک و شیره کشیدنی، ده ماه و بیست و هشت روز سفر کردم، روش DST ، داروی درمان شربت OT

آرزوی مسافر: آرزویم این است که راهنما شوم و مثل استاد عزیزم شعبه ای افتتاح کنم.
خلاصه سخنان مسافر امیر:

سلام دوستان امیر هستم یک مسافر.
از ایجنت محترم و گروه مرزبانی بابت تمام زحمات سپاسگذارم، بنده تفکر اشتباهی که داشتم باعث شد به سمت اعتیاد بیایم و همیشه فکر می‌کردم کسانی که سن کمتری دارند دچار اعتیاد می‌شوند و با آگاهی کامل به سمت اعتیاد رفتم و فکر می‌کردم چون سن کمی ندارم دچار اعتیاد نخواهم شد. هر چقدر در مسیر اعتیاد جلوتر می‌رفتم هم حس های خودم را بیشتر می‌دیدم و سمت آنها کشیده می‌شدم. اعتیادم به گونه ای بود که با مصرف تریاک و شیشه توهم می‌زدم و بعد ها فهمیدم ناقل های عصبی خشک شده اند و دوپامین ترشح نمی‌شود که توهم میزنم. به حدی اعتیاد من را بی حال کرده بود که حتی نتوانستم در مراسم خاک سپاری یکی از آشنایانمان حضور داشته باشم و با مرده هیچ فرقی نداشتم، بارها تجربه ترک ناموفق را داشتم . سه ضلع جسم، روان و جهان بینی باعث شد دوباره به نقطه اول اعتیاد برگردم. زمانی که وارد کنگره شدم راهنمایان تازه واردین برای انتخاب راهنما به من کمک کردند و من هم آقای ادیب را برای درمان انتخاب کردم و زمانی که سفر را شروع کردم دوستانم در منزل بنده مصرف می‌کردند و زمانی که تغیرات را در من دیدند، پیشنهادم را برای شروع درمان در کنگره قبول کردند و در حال حاضر به درمان رسیدند. برای عشقی که به راهنما داشتم فرمانبردار بودم و به رهایی رسیدم ، بعد از اینکه به رهایی رسیدم آقا عبدالله لژیون را تحویل دادند و برای افتتاح شعبه به نمایندگی بوئین زهرا رفتند و چون مسیر دور بود نمیتوانستم برای شرکت در جلسات به نمایندگی بوئین زهرا بروم و این باعث شد از راهنما دور باشم، بعد ها آقا عیسی لژیون را تحویل گرفتند که بسیار انسان شریف با محبت و دلسوزی هستند و همیشه به فکر من بودند و کمک حالم بودند و همیشه با محبت رفتار می‌کردند و برجک نمیزدند. صحبت منیت نیست ولی اگر پاهایم کوچکترین لغزشی داشت با خودم ده ها نفر را به پاییم می‌کشیدم چون کمک حال خیلی ها برای درمان بودم و شاید ده ها نفر به رهایی نمی‌رسیدند. بدلیل پشتکار و خواست قوی مشکلاتم را کنار زدم و به درمان رسیدم. امیدوارم تمام سفر اولی ها با کمک نیروی الهی و عشق راهنما سفر کنند و به رهایی برسند. از اینکه با سکوتتان به صحبت های بنده گوش دادید بسیار سپاسگذارم.

عکس و بارگزاری: مسافر طاها
تایپ: مسافر حامد

مرزبان خبری: مسافر ماهان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .