جلسه دوم از دوره دوم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی ماهشهر به استادی مسافر محسن، نگهبانی مسافر فضیل و دبیری مسافر مصطفی با دستور جلسه 《 هفته بنیان کنگره ۶۰ 》در روز پنجشنبه ۲۰ آذرماه راس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
.jpg)
سخنان استاد:
سلام دوستان. محسن هستم، یک مسافر. از نگهبان و دبیر محترم سپاسگزارم.
این هفته را خدمت جناب مهندس، خانواده محترم ایشان و همه دیدهبانهای کنگره ۶۰ تبریک عرض می کنم. همچنین، بیست و هشتمین سال رهایی مهندس را به تکتک اعضای کنگره تبریک عرض میکنم. این هفتهای است که گره درمان اعتیاد در دنیا باز شد. مشکلی که هزاران سال بشر با آن درگیر بود، به همت مهندس دژاکام حل شد.
به خانم آنی تبریک می گویم، ایشان شیرزنی هستند که در کنار مهندس، کنگره ۶۰ را به این جایگاه رساندهاند.
مهندس دو بار تجربه ترک داشتند؛ یک بار سقوط آزاد و بار دیگر شبه سقوط آزاد، و هر دو بار ناموفق بودند. بار سوم در ماه رمضان سال ۷۵ تصمیم گرفتند روزه بگیرند و به روش DST مصرف مواد را کاهش دادند تا اینکه در آذر ماه سال ۷۶ به درمان قطعی رسیدند. کنگره ۶۰ در سال ۷۸ در خیابان مهدی زاده در تهران با ۸ نفر آغاز به کار کرد.امروز کنگره ۶۰، صد و پنجاه نمایندگی دارد، صد هزار نفر به درمان قطعی رسیدهاند و صد هزار نفر دیگر در حال درمان هستند.
به جناب مهندس و تمامی عزیزانی که در کنار ایشان بودند خداقوت میگویم.
مهندس فرمودند در مورد گذشته کنگره صحبت کنیم. ایشان حتی از نگهبانی یاد کردند که هروئین مصرف میکرد و چرت میزد، که به ما بگویند کنگره به تدریج به شکل امروزی درآمده است که من با آرامش خاطر می توانم سفر کنم.من هم از همه عزیزانی که از روز اول همراهمان بودند، دوستانی که از ابادان و اهواز حمایت کردند، حتی از دوستانی که به رهایی نرسیدند اما با حضورشان باعث شدند جلسه برگزار شود نیز صمیمانه تشکر میکنم.
صحبتهای خانم شانی را شنیدم که گفتند: «ما اسطورهسازی نمیکنیم، کسی که هست و حضور دارد نامش را اعلام میکنیم».
از آقا احسان تشکر میکنم ایشان از روز اول کنار ما بودند، هرچند در این هفته شرایط حضور نداشتند. از آقای بیات و آقای تفرشی نیز سپاسگزارم. سال ۹۳ که وارد کنگره شدم، آقای فرشید تفرشی از تهران میآمد. خیلی از شما ایشان را ندیدهاید، ولی نامشان در لیست هست. همیشه به همسفرم میگویم: «دعا کن نام ما در لیست خداوند باشد.» اگر نامت در لیست خدا باشد، همه چیز حل میشود.
آقای علیرضا بیات در گرمای خوزستان به اهواز میرفت. همین دو عزیز بودند که استارت کار در خوزستان را زدند و تلاش کردند امروز هفت نمایندگی در استان داریم. در ابتدا فقط ۲ لژیون مسافران بود و خانم سودابه کبیر رضایی در بخش همسفران از تهران میآمدند؛ صبح جلسات آبادان حضور داشتند، وبعد از ظهرجلسات اهواز را برگزار میکردند و باز همان روز به تهران برمیگشتند.
من در اوایل تشکیل نمایندگی آبادان میدیدم که سبد کنگره مبلغ بسیار کمی بود. اما امسال در آبادان و ماهشهر گلریزان بسیار خوبی داشتیم. از همه عزیزانی که شرکت کردند متشکرم. مهندس میفرمایند برای اداره یک شعبه به سه چیز نیاز است: ۱. نیروی انسانی، ۲. منابع مالی، ۳. منابع علمی. منابع علمی را داریم، نیروی انسانی را هم داریم و منابع مالی هم فراهم شده است. مطمئنم که تا دو سال دیگر ماهشهر هم با همت بچه ها مکانی از خودمان خواهیم داشت.
بنیان، ریشه است و ما فقط میتوانیم از ریشه تغذیه کنیم. من به عنوان راهنما نمیتوانم از بیرون منابعی بیاورم و به لژیون بدهم. هرچه مهندس میگویند باید اجرا شود؛ چه در مورد چاقی، چه در مورد ویلیام و چه در مورد درمان مواد. اگر میخواهیم شعبه خوبی داشته باشیم، باید دستورات را اجرا کنیم.
خداقوت جانانه به آقای احمد میگویم که از روز اول کنارم بود.
از تمامی دوستان که چه از نظر مالی و چه حضور فیزیکی، به لژیون کمک کردند، تشکر میکنم این دوستان که ساعت ۶ صبح میآمدند پارک امروز که زیر سقف هستیم نیز دارند خدمت میکنند.
انشاالله بتوانیم شعبهای مطابق با نظر جناب مهندس داشته باشیم و به قول آقای رضا ترابخانی، امانتی که دست ماست را درست انتقال دهیم.
در پایان، تشکر ویژه دارم از مهندس، آقای علی خدامی و آقای رضا ترابخانی.
گروه سایت نمایندگی ماهشهر
تایپ: مسافر عارف، مسافر علی و مسافر محمود، لژیون یکم
ویرایش و ارسال مطلب: مسافر فضیل
- تعداد بازدید از این مطلب :
115