English Version
This Site Is Available In English

باید قدر جایگاهمان را بدانیم

باید قدر جایگاهمان را بدانیم

چهاردهمین جلسه از دوره سی‌ و پنجم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی میرداماد با استادی دستیار دیده‌بان محترم مسافر امید، نگهبانی مسافر محمد رضا و دبیری مسافر مهرداد، با دستور جلسه « هفته بنیان » پنج‌شنبه هجدهم آذر ماه  ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان امید هستم یک مسافر
تشکر می کنم از آقای مهندس که به واسطه وجود کنگره توانستم این جایگاه را لمس بکنم، دستور جلسه این هفته بنیان می باشد و این هفته را به همه شما دوستان تبریک عرض می نمایم.
اگر در مورد هفته بنیان بخواهم صحبت بکنم، من فکر می کنم که برای چه آقای مهندس این دستور جلسه ها را می گذارند و چه هدفی از قرار دادن آن بوده است و یک سری از دستور جلسات فنی هست که مربوط به جشن ها و وادی ها و هفته ی دیده بان و راهنماها است، که آقای مهندس قرار داده اند.
این هفته برای من حکم آینه وسط ماشین را دارد؛ ما وقتی رانندگی می کنیم، نگاهمان به جلو و حواسمان به رانندگی است، ولی هر سری هم به آینه وسط خودرو نگاه می کنیم و می بینیم که پشت سر ما چه اتفاقاتی می افتد؛ دیدگاه من از این دستور جلسه همان آینه وسط می باشد که اگر یک نگاه به گذشته بکنیم می بینیم کجا بودیم و الان به کجا رسیده ایم و ما به گذشته احتیاج داریم، برای اینکه قدر امروز خودمان را بدانیم؛ قدر جایگاهمان را هم باید بدانیم و اگر زیر یک سقف نشسته ایم و در زمستان هوا گرم است و در تابستان هوا خنک و به این زیبایی در کنار همدیگر می نشینیم و می بینید که این شرایط به این سادگی به دست نیامده است .
اگر بخواهم راجع به آن قدیم ها صحبت بکنم، قدیمی ها می دانند که مصرف مواد مخدر جرم محسوب می شد و اگر شخصی را می گرفتند، آن ها را جریمه می کردند و اگر شخصی دو کیلو مواد مخدر داشت او را اعدام می کردند.
خواستم این را بگویم که باید شکر بکنیم که ما موقعی برای درمان مواد به کنگره آمده ایم که شخصی هست به نام آقای مهندس حسین دژاکام که وقتی در سال 1378 شروع کردند به درمان خودشان و شروع به حرکت کردند، افرادی را جذب کار کردند و در آن دوره که درمان اعتیاد با تریاک بود، ایستادگی و مقاومت کردند؛ آقای مهندس ادامه دادند تا سال 1384 سه نفر از عزیزانی که درمان شده بودند، در تهران به نام های جمال کبیر رضایی و سید مهدی حسینی و آقای علی خدامی و این مسیر را از تهران هفته ای دو جلسه به اصفهان می آمدند و جلسات را داخل پارک انجام می دادند و آموزش می گرفتند، تا اینکه یک نفر به رهایی برسد.
بعدا یک شعبه در اصفهان راه اندازی شد و آن روز یک مرزبان داشت که در سال 1385 به نام آقای محمد فنایی و تا سال 1390 اصفهان تک شعبه بود و بعد شعبه های  دیگر راه اندازی شد و شعبه میرداماد سال 1393 در کوچه جامی با 9 نفر راهنما راه اندازی شد و به سرعت ادامه دار شد و بعد از آن شروع به خریداری زمین کردند و بعد یک شعبه تبدیل به دو شعبه شد و ساخت و ساز شروع شد و آقای ساسانی زحمت شعبه میرداماد را کشیدند و در این پنج ماه خیلی از بچه ها بودند که برای ساختن این شعبه به ما کمک کردند و آقای مهندس فرمودند که اسم افراد را بیاورید و بگویید که همه بدانند چگونه یک شعبه راه اندازی شده و اینکه ما امروز روی این صندلی ها نشسته ایم، خیلی زحمات زیادی کشیده شده و اگر یک درخت تنومند را نگاه بکنید ریشه آن آقای مهندس هستند و تنه آن دیده بان ها هستند و شاخه های آن راهنماها و میوه های آن بچه های سفر اولی هستند که همه این ها دارند تلاش می کنند تا یک سفر اولی به رهایی برسد.
تشکر می کنم از همه شما دوستان که با سکوت زیباتون به صحبت های من گوش دادید متشکرم.

نگارش : مسافر مهدی ( ل 1 )
عکس : مسافر علی ( ل 4 )
ارسال : مسافر مهدی ( ل 16 )

نمایندگی میرداماد اصفهان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .