به نام قدرت مطلق الله
سیزدهمین جلسه از دوره شانزدهم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی قائمشهر، با استادی مسافرمحمود ، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر فرهاد با دستورجلسه بنیان کنگره 60 پنجشنبه مورخ 20 آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز بکار کرد.

خلاصه سخنان استاد :
سلام دوستان محمود هستم مسافر ، از راهنمای عزیزم لژیون یکم آقا محمود عموزاد ، نگهبان جلسه و ایجنت محترم تشکر میکنم که این فرصت را به من دادند تا خدمت کنم و آموزش بگیرم .
میخواهم کمی به عقب برگردیم تا آنچه که گذشته است را مرور کنیم، زیرا کسانی که شاهد رویدادها بودهاند، باید آنها را بازگو کنند تا دیگران نیز آگاه شوند و بدانند چگونه شد که امروز اینجا، در آرامش کامل و با نتایجی بسیار خوب دور هم نشستهایم. الحمدلله ، امروز ما از لحاظ مالی مشکلی نداریم و جزو ثروتمندان هستیم ، همیشه گفتهام ، هرکسی که کارت عضویتش صادر شود ، میتواند به داشتن کارت عضویت خودش افتخار کند و دیگر جزو پولداران محسوب می شود یعنی میآید و خیالش راحت است که نه منت کسی بر سرش است و نه از بیپولی رنج خواهد برد .
در کنگره 60 همه شرایط عالی است ، عضویت در کنگره ۶۰، از لحاظ مالی، معنوی و تحقیقاتی، جزو افتخارات تکتک ماست. ما میتوانیم به دنیا بگوییم که اعتیادمان را درمان کردیم، مشکل سیگار را حل کردیم، تغذیه سالم را آموختیم، دانش و آگاهی زیادی کسب کردیم و میتوانیم عمل سالم را در زندگی اجرا کنیم. همه این دستاوردها را مدیون بنیان کنگره هستیم و این هفته را به ایشان و خانواده محترمشان و همه اعضای کنگره تبریک میگویم.
به نظر من، قلب دستور جلسات کنگره در طول سال، دستور جلسه " بنیان کنگره 60 " است. زیرا هرچه هست از آنجا آغاز شد؛ از آن نقطهای که تاریکی آبستن روشنایی بود، خود آقای مهندس آن نقطه روشنایی شدند و این نور در دل تاریکی وسعت یافت. نسبت ما با جمعیتی که هنوز در تاریکی به سر میبرند، نشان میدهد این تاریکی عظیم، هنوز هم آبستن همان روشنایی است. همه ما این نور و روزنه را پیدا کردیم، بر آن نشستیم و به سمتش حرکت کردیم و به نتایج خوبی رسیدیم.این نتایج، همچنان مدیون بنیان کنگره است. قانون هولوگرافی را ایشان برای ما تشریح کردند: اینکه برای درک کامل یک موضوع، باید از زوایای مختلف به آن نگاه کرد، نه فقط از یک زاویه.
این نگاه چندبعدی، موهبتی است که بنیان کنگره برای ما رقم زد. ما باید گوش به فرمان باشیم و دستورات درست را اجرا کنیم تا مشکل مواد مخدر و سیگار خود را حل کنیم. ابتدا باید بخش فنی و تکنیکال کار را به درستی انجام دهیم، به خصوص مسافران سفر اول و این روشنگری را سینهبهسینه و دستبهدست به دیگران منتقل کنیم تا آنها نیز از رنج و عذاب رهایی یابند.
بنیان کنگره ، دانشی را کشف کرده که امروز ما در جریان آن هستیم. دیگران، شاید از جهت منفی بخواهند از آن سوءاستفاده کنند، اما ایشان با بزرگواری اجازه دادند دانشی مانند کتاب " عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر " به بیرون برود، زیرا مطمئن بودند روزی به درد صاحبش خواهد خورد. امروز با سیدیها و آموزشهایی که از راهنما میگیریم، این باور در ما تقویت میشود و میتوانیم آن را به دیگران منتقل کنیم. حاصل تلاش آقای مهندس همین است: انتقال این روش به افرادی که در رنج اعتیاد هستند. بیرون از این در، شاگردان زیادی منتظر ما هستند.
برای درک عظمت کنگره امروز، باید به سالهای ۸۱ و ۸۲ برگردیم. من که از آن زمان در کنگره بودم، به خوبی میدانم کار چقدر سخت بود. آقای مهندس تقریباً تک و تنها در مقابل دیدگاههای پزشکی رایج و موانع قانونی ایستادند. ایشان اصرار داشتند درمان باید با تریاک انجام شود، در حالی که دیگران آن را جرم میدانستند. بحث "سقوط آزاد" و "تدریجی" بودن درمان، برای خیلیها غیرقابل قبول بود. تمام تصمیمگیریها و فکرها از سوی ایشان بود و ما فقط مجری بودیم.

خاطرم هست زمانی که جمعیت آفتاب شکل گرفت و برخی افراد مانند آقای ملکی با شخص آقای مهندس زاویه داشتند. وقتی ایشان خواستند سمزدایی را آغاز کنند، آقای مهندس از دبیرکلی استعفا داد تا کنگره را مستقل راهاندازی کنند. یک بار دیدم آقای ملکی تازهواردها را برای سمزدایی میبرند به آقای مهندس این موضوع را خبر دادم. ایشان با عصا آمدند و در را شکستند و با خشم ظاهری، اما آرامش درونی، مانع آن کار شدند. بعداً برایمان توضیح دادند که "باید یاد بگیری با تمام وجودت عصبانی شوی، ولی از درون هیچ اتفاقی برایت نیفتد." بعد از آن، شکایتها باعث پلمپ کنگره شد و ما ۴۵ روز کنار پیادهرو نشستیم و مشاورهها را ادامه دادیم. کار واقعاً سخت بود و ما شاهد ایستادگی بینظیر ایشان بودیم.
باید از زحمات بزرگانی مانند خانم آنی بزرگ نیز قدردانی کنیم. ایشان به تنهایی و با پشتیبانی آقای مهندس، گروه خانواده را در شعبه مهدیزاده انقلاب سر و سامان دادند و مشکلات بسیاری را پشت سر گذاشتند. همچنین زحمات آقای مهندس برای تشکیل گروه خانمهای مسافر مثالزدنی است.من با سعادت، چند سال در جلسات ایشان حاضر بودم و دیدم که سه بار این گروه را به خاطر مشکلات اجتماعی و خانوادگی منحل و دوباره از نو ساختند، تا امروز که خانمهایی مانند خانم مینا، مهری و راد با تلاش بسیار، این گروه را مستحکم کردند.
امروز شرایط بسیار خوب است. خدا را هزاران بار شکر میکنیم که این افتخار را داریم در دوره آقای مهندس و در کنار بزرگانی مانند سرکار خانم آنی بزرگ و خانم کماندار زندگی می کنیم. به قول آقای مهندس ؛ اگر روزی از ما بپرسند "تو کیستی" ؟با افتخار پاسخ میدهیم: "با کیان زیستم".
بسیار متشکرم که به صحبتهایم گوش دادید.
عکس ، صوت: مسافر محمد از لژیون پنجم
تایپ و ویرایش : مسافر علی رضا از لژیون یکم
ویراستاری و ارسال : مسافر جعفر از لژیون پنجم
- تعداد بازدید از این مطلب :
88