به نام قدرت مطلق الله
هشتمین جلسه از دوره شانزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، روزهای سهشنبه، نمایندگی قائمشهر، با استادی دیده بان محترم مسافر محمد صادق، نگهبانی مسافر دانیال و دبیری مسافرجواد با دستور جلسه " بنیان کنگره 60 " سهشنبه هجدهم آذرماه ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد :
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام دوستان محمد صادق هستم مسافر .از اقای نگهبان و دبیر ارجمند، سپاسگزارم. امروز برای من روزی فرخنده و به یاد ماندنی است، چرا که میبینم در جشن هفتهٔ بنیان کنگرهٔ ۶۰ در کنار شما عزیزان هستم. این هفته نماد استواری، زحمات بیشائبه و عشق بیکرانی است که بنیان ، این جمع را شکل داده است.
جناب مهندس، در سخنان خود اشاره فرمودند که خوب است از گذشته و روزهای نخستین صحبت کنیم. شاید برای بسیاری از شما که پس از سالها به جمع ما پیوستهاید، تصور آن روزها دشوار باشد. روزهایی که نه امکانات امروزی را داشتیم، نه نشریات مدون، و نه حتی سالنهایی با این نظم و تجهیزات. اما آنچه بود، عزمی راسخ و ایمانی استوار بود که گام به گام، کنگره را به این جایگاه رساند.
برخی فکر میکنند آن دوران، دورانی سخت و طاقتسوز بود. اما حقیقت این است که شیرینی همراهی و گرمای محبت جمع، هر سختی را تحتالشعاع خود قرار میداد. این یک قاعدهٔ کلی در تاریخ زندگی بشر است: همیشه گذشتگان، زمانهٔ خود را سادهتر و حال حاضر را پیچیدهتر میبینند. ما نیز امروز به بیست سال پیش نگاه میکنیم و شاید آن روزها را پررنج تصور کنیم، در حالی که در همان لحظات نیز زندگی جاری بود و دلها با امید به فردایی روشن میتپید.
یادم میآید بیست و پنج سال پیش، زمانی که پا به کنگرهٔ ۶۰ گذاشتم، شرایط به کلی متفاوت بود. ساختمان شعبهٔ اراک، که یکی از اولین شعبههای کنگره بود، بسیار فرسوده و ساده بود. دیوارهای ترکخورده، اتاقهای تاریک و امکانات بسیار محدود. حتی برای رسیدن به آنجا، با ماشین قدیمی به نام پیکی مسیر تهران تا اراک را طی میکردیم.
روزی به یاد ماندنی، وقتی به آن شعبه رسیدیم، دیدیم در ورودی به دلیل ریزش گل و لای و بوته های خار و خاشاک کاملاً مسدود شده است. با چند ابزار ساده، از جمله یک انبر دست، شروع به پاکسازی کردیم. در آن جمع، چهرههایی مانند حمید جهانگیری و آقای محمود هنربخش و دیگر یاران قدیمی حضور داشتند. پس از ورود، با صحنهای روبرو شدیم که شاید امروز عجیب به نظر برسد: اتاقهایی با دیوارهای نیمهکاره، حتی برخی قسمتها رو به فضای باز داشتند. اما آنچه در آن جمع جاری بود، انرژی مثبت، اشتیاق خدمت و امید به ساختن آیندهای بهتر بود.
نکتهٔ مهم اینجاست: آن روزها نیز برای ما لذتبخش بود. شاید امروز به گذشته نگاه میکنیم و فکر میکنیم چقدر سخت میگذشت، اما در همان زمان، شادیهای ساده و صمیمیت جمع، همهچیز را زیبا میکرد. این درس بزرگی است: زندگی در «حال» است که معنا پیدا میکند.
اگر به رفتار آقای مهندس دقت کنیم، متوجه میشویم که ایشان همواره در حال زندگی میکنند. سحرخیزی، ورزش روزانه، حضور بیوقفه در کنار مسافران و همسفران، و صبر و حوصلهٔ مثالزدنی در گرفتن عکسهای رهایی. اینها همه نشان از عشق به خدمت و زندگی در لحظه دارد.
آقای مهندس نهتنها برای خود، که برای تمام کسانی که در این مسیر همراه هستند، آیندهای روشن رقم میزنند.
کنگرهٔ ۶۰ به ما آموخت که از گذشته عبرت بگیریم، برای آینده برنامهریزی کنیم، اما در حال زندگی کنیم. بسیاری از ما اسیر حسرت دیروز یا نگرانی فرداییم، در حالی که زیبایی زندگی در همین لحظههاست.
اگر نگاهی به امکانات کنونی کنگره بیندازیم—سالنهای تمیز و منظم، سیستمهای گرمایشی و سرمایشی، صندلیهای راحت، تابلوهای آموزشی، و تجهیزات بهروز—درمییابیم که هرکدام حاصل سالها تلاش و زحمت جمعی است. شاید امروز این امکانات عادی به نظر برسند، اما برای کسانی که تابستانهای گرم و پرعرق و زمستانهای سرد را در سالنهای ساده و ابتدایی گذراندهاند، هرکدام از این نعمتها ارزشی والا دارد.
در گذشته، نظام آموزشی کنگره نیز به شکل امروزی نبود. تنها چهار وادی بر روی دیوار نوشته میشد و نوشتارهای مدون و کتابهای آموزشی بسیار محدود بودند. آقای مهندس با صبر و حوصلهٔ تحسینبرانگیزی، وادیها را یکبهیک تنظیم و تدوین کردند و به مرور، کتابها و نشریات کنگره پدید آمدند.
حتی روش درمان نیز در آن دوران شکل دیگری داشت. گاه مسافران هروئین با راهنمایی هملژیون بودند که خود سابقهٔ مصرف داشت. امروز اما متد دی.اس.تی با دقت و ظرافت علمی و عملی اجرا میشود. راهنمایان دورههای آموزشی دقیق میبینند و مسافران با اطمینان خاطر، درمان را تحت نظارت دقیق پیش میبرند.
کنگرهٔ ۶۰ تنها یک مرکز درمان اعتیاد نیست؛ مدرسهای برای احیای انسانها و آموختن زندگی است. در اینجا میآموزیم که چگونه در زندگی شخصی و اجتماعی رفتار کنیم: تجسس نکنیم، قضاوت نکنیم، دروغ نگوییم، به حریم خصوصی دیگران احترام بگذاریم، و در برخوردها متواضع و مهربان باشیم.
این آموزهها حتی در روابط بیرون از کنگره نیز کاربرد دارد. لازم نیست در مهمانیها یا گردهماییهای غیرکنگرهای، در مورد مسائل درمانی با مسافران دیگر گفتگو کنیم. زندگی شخصی هر فرد محترم است و این احترام، بخشی از فرهنگ والای کنگره است.
خدمت در کنگره نیز خود درس بزرگی است. هرکس در جایگاه خود—خواه راهنما، مرزبان، نگهبان، دبیر یا حتی عضو ساده—میآموزد که چگونه با تمام توان در مسیر خدمت گام بردارد. اگر روزی احساس کنم در جایگاهم کارایی لازم را ندارم، با افتخار کنار میروم تا فرد شایستهتری جایگزین شود. این یک اصل مهم در کنگره است: جایگاهها برای خدمت است، نه برای قدرت یا شهرت.
در کنگره مفهومی به نام «اخراج» وجود ندارد. اگر کسی به دلیل رفتار نادرست نیاز به فاصله داشته باشد، این دوری شش ماه موقتی مانند دارویی است که به او فرصت میدهد تا ارزش جایگاهش را بهتر درک کند و با نگرشی تازه بازگردد
امروز با چالشی در زمینهٔ تولید اوتی مواجه هستیم. این مسئله نیز مانند تمام مشکلات گذشته، گذراست و کنگره با ایمان و تدبیر آن را پشت سر خواهد گذاشت. به یاد داریم که حتی در دورانی که اوتی به ندرت یافت میشد، مسافران با راهنمایی راهنمایان خود، روشهای جایگزین را به کار بردند و درمان را ادامه دادند.
همواره در تاریخ کنگره، هر مانعی به فرصتی برای رشد و جهش تبدیل شده است. این بار نیز چنین خواهد بود. ما در کنار هم و با توکل بر خدا، این مرحله را نیز پشت سر خواهیم گذاشت.
در پایان، از مهندس عزیز—که اگر تلاش، ایمان و فداکاری ایشان نبود، چهبسا بسیاری از ما امروز در این جمع نبودیم—سپاسگزارم. ایشان نهتنها بنیانگذار کنگره، که الگویی از استقامت، عشق و تعهد هستند.
همچنین از تمامی یاران قدیمی و خدمتگزارانی که در سختترین روزها پای کار ماندند، تشکر میکنم. به ویژه از بانوان فداکاری چون خانم آنی بزرگ وخانم کماندار ، که مادروار از مسافران پرستاری کردند و با غذاهای گرم و محبتهای بیشائبه خود، گرمابخش جمع بودند.
از تمام شما عزیزان—مسافران، همسفران، راهنمایان، مرزبانان و خدمتگزاران—که با حضور پررنگ و عشق خود، این نهاد را زنده و پویا نگه داشتهاید، بینهایت ممنونم.
هفتهٔ بنیان، نماد استمرار، عشق و امید است. مبارک باد این ایام و مبارک باد حضور سبزتان.
باشد که همیشه در کنار هم، قدمهایی استوار برداریم و آیندهای روشن برای خود و دیگران بسازیم.
عکس و صوت : مسافر محمد لژیون پنجم
ویرایش و ویراستاری : مسافر علیرضا لژیون یکم
تایپ و ارسال : مسافرجعفر لژیون پنجم
- تعداد بازدید از این مطلب :
169