به هر اندازه که دانایی انسان بیشتر شود، غم و اندوه او نیز بیشتر میگردد؛ زیرا درمییابد که چه تخریبهایی در مسیر زندگیاش بهجا گذاشته است؛ اما وجود غم و اندوه نباید ما را در سختیها متوقف کند؛ بلکه باید بدانیم که این احساس، فرصتی برای رشد و شناخت خودمان است. همانگونه که چارلی چاپلین گفته که زندگی انسان از نزدیک، تراژدی و از دور، کمدی است. سختیها و مشکلات، بهانهای هستند که ما یاد بگیریم چگونه از آنها عبور کنیم؛ زیرا انسان بدون تجربه رنج و دشواری، هرگز به رشد و تکامل نمیرسد. زندگی همچون گذر فصلهاست، هیچچیزی پایدار نیست و همهچیز در حال تغییر است. رنج و درد هم ماندنی نیستند؛ اما دانایی و تجربه ماندگار است.
ما نباید در گذشته گرفتار شویم و غم و اندوه گذشته را بخوریم؛ باید از آنها درس بگیریم و رهایشان کنیم. بدترین حس برای انسان، حس ناامیدی است و این همان هدف بزرگ شیطان است. انسان در سختترین شرایط نیز باید به تغییر و تحول امیدوار بماند؛ چراکه جهان هستی در حرکت و دگرگونی است.
پایینترین رنگ، رنگ سیاه است. تمثیلی از انسانی که در پایینترین مرحله انسانیت قرار دارد. در مقابلش رنگینکمانی با هفت رنگ زیباست که آرامش و تعادل را برای بیننده به ارمغان میآورد. این تصویر، مسیر حرکت انسان را از تاریکی به نور، از جهل به آگاهی و از ضد ارزشها به ارزشها نشان میدهد. برای رسیدن از نقطه سیاه به رنگینکمان، باید خواست تغییر در درون ما شعلهور شود. بدون خواسته و بدون حرکت، تغییر ممکن نیست. ترس از بیان مشکلات؛ یعنی دوام آوردن در تاریکی، اما جرأت گفتن و روبهرو شدن با مسائل؛ یعنی آغاز رهایی.
کنگره مکانی است که در آن انسانها دوباره متولد میشوند و توفیق خدمت به بندگان خدا را پیدا میکنند. حضور در این مکان، نشان لطف و اذن الهی است؛ پس باید قدر آن را بدانیم و درست عمل کنیم. مهندس دژاکام نقطه سیاه را به درختی تشبیه کردهاند که برگهایش ریخته و در خواب است؛ اما بستر مناسب میتواند دوباره به آن حیات ببخشد. انسانها نیز چنین هستند؛ اگر بستر معرفت و آموزش را فراهم کنند، از سیاهی جهل و ترس بیرون آمده و به زیبایی رنگینکمان شجاعت و دانایی خواهند رسید. گاهی مردم در تاریکیها میمانند؛ چون از قضاوت دیگران میترسند و از تغییر گریزان هستند؛ اما تا زمانی که از ترس عبور نکنیم، به شجاعت نخواهیم رسید.
فراموش نکنیم که هرچه در تقدیر ماست و فرمان الهی است؛ باید با احترام و پذیرش با آن روبهرو شویم. اگر کنگره در مسیر ما قرار گرفته؛ یعنی خداوند خود این اجازه را به ما داده است، پس باید با تفکر، آموزش و ساختن بنیانی محکم در مسیر خدمت به دیگران، آموزش بگیریم. زندگی مانند دریا پر از موجهای کوتاه و بلند است. هنر زندگی این است که موجسواری را بیاموزیم و این همان چیزی است که کنگره به ما میآموزد. وقتی حرکت ما همراه با آگاهی و دانایی باشد، به جاهایی میرسیم که هیچگاه تصورش را هم نمیکردیم و نمونه روشن آن، رها شدن مسافرانی است که روزی در سیاهی اعتیاد بودند؛ اما با خواست، حرکت و آگاهی از نقطه سیاه تا رنگینکمان، راه درمان را پیمودند.
پس تا زمانی که به دانایی، تعادل و آرامش نرسیم، عبور از تاریکی ممکن نیست. انسانِ امیدوار، میاندیشد، حرکت میکند و نهایتاً به رنگینکمان زیبای زندگی دست مییابد.
نویسنده و رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون یازدهم)
عکاس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون ششم)
ویرایش و ارسال: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم) دبیر دوم سایت
همسفران نمایندگی دنا شهرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
88